بررسی نموده نتایج پزوهش نشان می دهد همدلی تاثیری بر نوع دوستی ندارد اما مسئولیت اجتماعی و تحلیل هزینه پاداش مادی تاثیر معنا داری بر نوع دوستی دارند مجموع ۳۸۶ نفر ۱/۶۱ درصد مرد و ۱۵۰ نفر ۹/۳۸ درصد زن بوده اند در وضعیت های اضطراری ۸/۳۱ و در مجموع ۳/۵۱ می باشد تمایل به رفتار نوع دوستانه در بین شهروندان یاسوجی در وضعیت های اضطراری ۸/۳۱ نوع دوستی ۲۴ است بطور معناداری بیشتر است.
کلانتری و همکارانش(۱۳۸۶ )با هدف بررسی میزان نوع دوستی و بی تفاوتی و ارتباط متغیرهای همدلی، مسئولیت پذیری و تحلیل هزینه – پاداش مادی تحقیقی انجام داده اند. این تحقیق به روش پیمایش علی – مقایسه ای انجام شده است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی چند مرحله با حجم ۳۸۴ نمونه بوده است. نتایج تحقیق نشان داده است که اولا در مواجه حالت های اضطراری ۷۵٫۳ درصد از شهروندان نوعدوست و ۲۴٫۷ درصد بی تفاوت بوده اند. به علاوه گروه نوع دوست در مقایسه با گروه بی تفاوت دارای همدلی بیشتر و تحلیل هزینه – پاداش کمتر است.
عبدالهی و امینی (۱۳۸۷) در تحقیقی به بررسی وضعیت دگردوستی و سنجش اثرات انواع سرمایه (اقتصای، فرهنگی و اجتماعی) و نوع دینداری و باورهای دگر دوستانه بر کنش های دگردوستانه، پرداخته اند. نمونه آماری این تحقیق مناطق ۲۲۲ گانه شهر تهران و با روش نمونه گیری چند مرحله ای بوده است. نوع تحقیق پیمایشی بوده است. یافته ها نشان می دهد که سرمایه اجتماعی، باورهای دگردوستانه و دینداری مناسکی در تعیین کنش های دگردوستانه برخوردار بوده اند.
تحقیقات ایلگی و کراولی(۱۹۸۶) بیانگر است که در هنگام وقوع حالتهای اضطراری مردان نوع دوست تراز زنان هستند اما آزمایش های اوتن و همکارانش نشان می دهند که مردان لزوما نوع دوست تراز زنان نیستند و زنان در برخوردهای کوتاه مدت با غریبه ها نوع دوست تراز مردان هستند.
یافته پژوهش حاضر که طی آن امکان و شرایط نوع دوستی برای هر دو جنسیت برابر بوده با نتایج پژوهش های فوق انطباق ندارد و نتایج آن را تاییر نمی کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
همدلی افراد نوع دوست بیشتر از افراد بی تفاوت است این یافته با نتایج تحقیقات دنیس کربز(۱۳۷۵) و نیز آزمایش های دانیل باستون(۱۹۸۲) که طی آن نشان می دهند افزایش همدلی باعث تمایل بیشتر به نوع دوستی و کاهش همدلی باعث تمایل بیشتر به بی تفاوتی می شوند همخوانی دارد.
میزان مسئولیت پذیری افراد نوع دوست بیشتر است این یافته با نتایج تحقیقات مارویا وهمکارانش(۱۹۸۲) ادونیز لوین و همکارانش(۲۰۰۱) که معتقدند افزایش مسئولیت پذیری باعث افزایش نوع دوستی و کاهش مسئولیت پذیری افزایش بی تفاوتی می شود همسویی دارد.
میزان تحلیل هزینه- پاداش مادی در افراد نوع دوستی کمتر از افراد بی تفاوت است براساس نتیجه گیری پیلیادین(۱۹۷۲) چون در فرایند نوع دوستی بخصوص در حالت هایی که ناظر با نیازمند تنها است منفعت ملموس وجود ندارد و حتی هزینه هایی نیز ممکن است بر فرد ناظر تحمیل شود افرادی که بیشتر بر مبنای تحلیل هزینه- پاداش مادی عمل می کنند کمتر تمایل به نوع دوستی دارند.
در دوران اخیر میگلرام(۱۹۷۰) معتقد است که ساکنین شهرهای بزرگ به دلیل کثرت فشردگی تراکم و ناهمگونی، بطور مرتب به وسیله محرکهای بی شماری، بمباران می شوند. نتایج تحقیقات مارویا و همکاران(۱۹۸۲) که نشان دادند بالا بودن نسبت به نوع دوستی در روابط اجتماعی در شهرهای اسپانیایی زبان به دلیل تاکید بیشتر بر هنجار مسئولیت پذیری اجتماعی است لوین و همکاران(۲۰۰۱) که نشان دادند با افزایش مسئولیت پذیری تمایل به نوع دوستی افزایش می یابد را مورد تایید قرار می دهد. با توجه به تحقیقات کربز(۱۹۷۵) وباستون(۱۹۸۲) که نشان دادند با افزایش پاسخ عاطفی، میزان نوع دوستی افزایش می یابد انطباق دارد.
برایان وتست (۱۹۶۷) در پژوهش خود به بررسی این فرضیه پرداختند که مشاهد یا عدم مشاهده الگو
تا چه میزان بر بروز نوع دوستی یا بی تفاوتی موثر است.برای انجام این پژوهش برایان وتست اتومبیل
خرابی را در کنار جاده قرار دادند که زنی در کنار ان ایستاده بود.بدین ترتیب در برخی ازمایش ها
رانندگان قبل از رسیدن به اتومبیل خراب اتومبیل ازمون شخصی را می دیدند که متوقف کرده ودرحال
کمک به زنی است که لاستیکش پنچر شده ودر برخی دیگر از ازمایش ها رانندگان قبل از رسیدن به
اتومبیل خراب چیز خاصی نمی دیدند.نتایج بدست امده نشان داد جمعا ۹۳ اتومبیل برای کمک به راننده
اتومبیل ازمون توقف کردند. از این تعداد ۵۸ اتومبیل الگو را دیده بودندو۳۵ اتومبیل الگو را ندیدند.ان
بود که مشاهده الگوی کمک رسانی باعث تمایل بیشتر به نوع دوستی وعدم مشاهده الگوی کمک رسانی
باعث تمایل بیشتر بی تفاوتی می باشد.
(Bryan&test,1967,400-6)
راشتون وکمبل (۱۹۷۷)انها در پژوهش خود از ازمودنی ها که جهت کمک به مریضان خون اهدا کنند
در برخی از ازمایش ها از یک الگو که همدست ازمایشگران بود استفاده میشد که درحال اهدا خون بود
طی ان ازمودنی ها این صحنه را از نزدیک می دیدند(مشاهده الگوی نوع دوستی )نتایج به دست امده
نشان داداز مجموع ازمودنی ها که الگو را در حال اهدا خون دیده بودند ۶۷درصد به اقدام اهدا خون
کردند و۳۳ درصدبه انجام این کار تمایلی نشان ندادند.
(Rushton&Campbell,1977,297-306)
بیمن وهمکاران(۱۹۷۸)بیمن در پژوهش خود که بر روی دو دسته از دانشجویان دوره لیسانس انجام داد
به تعدادی از دانشجویان فیلمی در مورد مداخله ناظران در موقعیت های اظطراری نشان داد وبه تعداد
دیگر چیزی نشان نداد.دو هفته بعد در حالی که هر دانشجو با شخص دیگری همدست ازمایشگر قدم
می زد بطور ناگهانی با یک موقعیت اظطراری مواجه گردید که طی ان فردی کف راهرو روی زمین
ولو شده بود.در حالیکه این موارد همدست ازمایشگرعکس العمل نشان نمی داد.
وانمود میکرد که موقعیت پیش امده ابدا اظطراری نیست.نتایج بدست امده نشان داد از مجموع کسانی
که فیلم کمک رسانی را دیده بودند۴۳ درصد اقدام به نوع دوستی نموده و به فرد نیازمند کمک کردند.
و۵۷درصد همانند ازمایشگر بی تفاوت از کنار صحنه گذ شتند.اما از مجموع دانشجویانی که فیلم کمک
رسانی را ندیده بودند فقط ۲۵ درصد به کمک رسانی پرداختند و۷۵ درصد همانند هم دست ازمایشگر
از مداخله خودداری کردند.مشاهده الگوی کمک رسانی بر بروز نوع دوستی تاثیر مستقیم دارد.
(Beaman,barnes,klentz,1978,406-11)
اسپرافکین وهمکارانش(۱۹۷۵)نقش بر نامه های سینما را در بروز نوع دوستی و بی تفاوتی بررسی
کرده اند.انها در پژوهش خود به ۳دسته از کودکان ۳فیلم نشان دادند. به دسته اول فیلمی نشان دادند
که طی ان دخترکی در حال کمک به فرد نیازمند میباشد.الگو نوع دوستی
به دسته دوم همان فیلم را نشان دادند تنها صحنه کمک رسانی از ان حذف شده بود.وبالاخره دسته سوم
یک فیلم کمدی نشان داده شد.اسپرافکین وهمکارانش پس از ازمودنی ها از کودکان خواستند مشغول
انجام بازی شوند.در جریان بازی وضعیت بصورتی طراحی شده بودکه ازمودنی ها با چند حیوان
غمگین مواجه می شدند وانتظار می رفت انان به حیوانات غمگین کمک کنند.نتایج بدست امده به
شرح زیر بود:
کودکان دسته اول که الگو کمک رسانی ونوع دوستی را مشاهده کرده بودند در مقایسه با دو دسته
دیگر نوع دوست تر بودند. دسته اول ۹۰ درصد دسته دوم ۵۰ درصد دسته سوم ۴۰درصد
(Lippa,1994,sprafkin,liebert,poulos,1975,119-120)
۲-۲- مروری بر نظریه های مرتبط تحقیق
۱-۲-۲- نظریه مبادله هومنز
انسان در زمان انجام دادن یک کنش می کوشند تاثیر کنش شان را بر کنشگران درگیر دیگر، سبک و سنگین کنند هر چند انسانها غالبا به کنشهای بی تفکر خو کرده دست می زنند اما ظرفیت درگیر شدن اجتماعی را نیز دارند اما انسانها در فراگرد کنش متقابل اجتماعی به گونه ای نمادین معناهایی را به دیگران انتقال می دهند (ریتزر).
جامعه شناسان رفتاری :کنشگر رفتاری را در محیط منتشر می کند در وهله اول می تواند تصور کرد که این نوع رفتار تصادفی است محیطی که یک رفتار را آن رخ می دهد چه اجتماعی باشد چه فیزیکی تحت تاثیر آن رفتار قرار می گیرد و این محیط متاثر از این رفتار به نوبه خود به شیوه های گوناگون بر رفتار بعدی تاثیر می گذارد این واکنش چه مثبت چه منفی و یا خنثی بر رفتار بعدی کنشگر تاثیر می گذارد اگر این کنش برای کنشگر پاداشی را داشته باشد در آینده نیز همان رفتار در موقعیتهای مشابه از کنشگر صادر خواهد شد اما اگر واکنش برای کنشگر دردناک یا تنبیه کننده باشد احتمال کمی دارد که در آینده دوباره رخ دهد جامعه شناسان رفتاری به بررسی رابطه میان سابقه واکنشهای محیطی یا پیامد های رفتار و ماهیت رفتار کنونی علاقمند است یک جامعه شناس رفتاری می گوید که پیامدهای گذشته یک رفتار معینی بر حالت کنونی آن تسلط دارد.
تقویت کننده ها می توانند منفی یا مثبت باشند(بالدونیها،۱۹۸۶). تقویت کننده های مثبت وقت عمل می کنند که تغییرهای محیطی صورت پاداش به خود گیرند که در این صورت احتمال رخداد همان رفتار در آینده افزایش می یابد(بوشل و برحبس۱۹۶۹: ۲۸،۲۹). در این موقعیت به کنشگر پاداش داده می شود.
بالدونیها نتیجه گیری می کنند که آدمها معمولا از طریق تقویت مثبت آموزش می گیرند زیرا تقویت مثبت پیامدها وتجربه های خوشایند را در زندگیشان افزایش می دهد (۱۹۸۶ :۱۵).