۲- صرف نظر کردن از تمایلات فردی به خاطر گروه
۳- عمل کردن به شیوه هایی که باعث احترام دیگران شود
۴- نشان دادن احساس قدرت و شایستگی
۵- فدا کردن منافع شخصی به خاطر منافع دیگران
۶- دادن اطمینان به دیگران مبنی بر اینکه موانع مرتفع خواهد شد
۲-۱-۲-۲- رفتارهای آرمانی
شامل:
۱- صحبت کردن درباره مهمترین ارزش ها و اعتقاداتشان
۲- تسریع اهمیت داشتن یک احساس قوی نسبت به هدف
۳- توجه به نتایج معنوی و اخلاقی تصمیمات
۴- حمایت از امکانات هیجان انگیزترین
۵- گفتگو درباره اهمیت اعتماد نسبت به دیگران (موغلی، ۱۳۸۳: ۴۱).
۲-۱-۲-۳- ترغیب ذهنی
برانگیختن پیروان بوسیله رهبری به منظور کشف راه حل های جدید و تفکر مجدد در مورد حل مشکلات سازمانی توسط پیروان است. در واقع رفتار رهبر،چالشی را برای پیروان ایجاد می کند که دوباره در مورد کاری که انجام می دهند،کوشش و تلاش و در مورد چیزی که می تواند انجام یابد دوباره تفکر کنند(رابینز، ترجمه اعرابی و تقی زاده مطلق،۱۳۹۰ :۳۲۸). رهبر فره از انگیختگی هوشمندانه برای بالا بردن سطح آگاهی پیروان از مساله ها و مشکل ها و نیز چگونگی حل و فصل آنها بهره می گیرد.از دیدگاه پیروان این نوع رهبری آنها را وادار می کند که در مورد پاره ای از عقیده ها و باورهای خود از نو فکر کنند و با یاری وی به چارچوب های ذهنی کاملاً نوینی دست یابند (زمردیان،۱۳۹۰:۲۰۵). بنابراین، طرفداران ترغیب ذهنی، ممکن است برای پیروانی که ارزش های سنتی دارند و می خواهند به آنان گفته شود که چه بکنند ناراحتی ایجاد کند. علاوه بر این طرفداران ترغیب ذهنی و نوآوری، ممکن است برای مدیران سنتی که این امر را به عنوان خطری در سر راه اقتدارشان حس می کنند، ناراحتی ایجاد کنند (میدز و همکاران، ۲۰۱۱: ۳۹).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به طور کلی، این عامل شامل:
۱- بررسی مجدد مفروضات اساسی و مورد سوال قرار دادن آنان
۲- جستجو چشم اندازهای مختلف به هنگام حل مسئله
۳- وادار کردن دیگران به نگریستن به مسائل از زوایای مختلف
۴- پیشنهاد شیوه های جدید نگریستن به چگونگی انجام و تکمیل وظایف
۵- تشویق تفکر غیر سنتی برای پرداختن به مسائل سنتی
۶- و تشویق بازنگری در عقایدی که هرگز قبلا مورد سوال واقع نگردیده اند، می باشد (میدز و همکاران، ۲۰۱۱: ۳۷).
۲-۱-۲-۴- انگیزش الهام بخش
این ویژگی توصیف کننده رهبرانی است که از پیروان انتظارات بالا دارند و به آنان از طریق انگیزش، الهام می بخشند تا متعهد شوند و بخشی از چشم انداز مشترک سازمان باشند. در عمل مدیران از سمبل ها و نمادهای احساسی جهت جلب توجه تلاش های اعضای گروه به رسیدن به چیزی فراتر از منافع شخصی خود استفاده می کنند. روح تیم توسط این نوع رهبری ارتقا می یابد. مثل این است که نوعی انرژی فزاینده و محرک بر روح و روان اعضای سازمان تزریق شود. رهبر الهام بخش با احساس های پیروان سرو کار دارد. اما او بیدار کردن احساس ها را با به کارگیری بحث، دلیل و برهان و بدون مراجعه به عواطف انجام می دهد او فعالیت گر است و تلاش می کند که پیروان نسبت به علت و چرایی های آرمان مورد نظر آگاهی پیدا کند و نسبت به توانایی های خود برای دست یابی به آن باور داشته باشند (میدز و همکاران، ۲۰۱۱: ۵۹).
به طور کلی انگیزش الهام بخش شامل:
۱- صحبت خوش بینانه درباره آینده
۲- صحبت توام با شور و حرارت راجع به آنچه که نیاز به انجامش است
۳- بیان یک چشم انداز جالب و جذاب از آینده
۴- اظهار اعتماد نسبت به این که اهداف حاصل خواهند شد
۵- ارائه یک تصویر مهیج از آن چه که باید مورد ملاحظه و توجه قرار گیرد
۶- و موضع گرفتن در مورد مسائل بحث انگیز می باشد
بس در سال ۱۹۸۵ انگیزش الهام بخش را به عنوان زیر مجموعه ای از کاریزما توصیف کرد اما او این حقیقت را مشخص کرد که رهبران مجبور نیستند الهام بخش یا کاریزماتیک باشند. رهبران تحول آفرین برای برانگیختن پیروان به چیزی فراتر از چارچوب سنتی انگیزش و ارضای نیازها دست می یازند. آن ها به وسیله القای معانی چالش های موجود در کار پیروان و برانگیختن اهداف سیستمی و اشتیاق برای بهینه سازی دیگران را بر می انگیزد.
۲-۱-۲-۵- ملاحظه گری فردی
توجه به دیگران یکی از جنبه های مهم رهبری تحول آفرین است. این موضوع تاثیر مثبتی بر رضایت فوری پیروان، رهبران و به طور کلی اثربخشی دارد(باس، ۱۹۹۷).این عامل نمایانگر مدیرانی است که جو حمایتی ایجاد می کنند که در آن با دقت به نیازهای یکایک پیروان گوش می دهند. این رهبران ممکن است از تفویض به عنوان وسیله ای جهت کمک به رشد پیروان توسط چالش های شخصی استفاده کنند. ملاحظه گری فردی نشان دهنده تلاش سازکار رهبران برای رفتار با هر کسی به عنوان یک انسان مهم و اقدام به عنوان سرپرستی که همواره تلاش در توسعه ظرفیت بالقوه پیروانش دارد، می باشد.
به طور کلی ملاحظه گری فردی شامل:
۱- صرف وقت در جهت آمورش و مربی گری
۲- رفتار کردن با دیگران به عنوان اشخاص و نه صرفا اعضای گروه
۳- توجه اشخاص به عنوان صاحبان نیازها و توانایی ها و آمال و آرزوهای متفاوت از یکدیگر
۴- کمک به دیگران برای رشد و توسعه توانایی هایشان
۵- گوش دادن با توجه و دقت به علائق و خواسته های دیگران
۶- توسعه فردیت و تسهیل رشد افراد می باشد
با توجه به موارد ذکر شده می توان گفت شرکت های امروزی نیاز به رهبرانی دارند که آنها را برای ادامه حیات، رشد داده و متحول سازد در حقیقت بدون وجود وجود مدیران و رهبران تحول
گرا پدید آوردن تحولات در شرکت ها به طور قطع مشکل خواهد بود. (حسینی و ضیاءالدینی، ۱۳۹۲).
بخش دوم: تعهد سازمانی
۲-۲- تعریف تعهد سازمانی
تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول سال های گذشته مورد علاقه بسیاری از محققان رشته های رفتار سازمانی و روانشناسی خصوصا روانشناسی اجتماعی بوده است، این گردش در طول سه دهه گذشته دستخوش تغییراتی شده است که شایدعمده ترین تغییر در این قلمرو مربوط به نگرش چند بعدی به این مفهوم تا نگرش یک بعدی به آن بوده است، همچنین با توجه به تحولات اخیر در حیطه کسب و کار از جمله کوچک سازیها و ادغام های شرکتها در یکدیگر عده ای از صاحبنظران را بر آن داشته تا اظهار کنند اثر تعهد سازمانی بر دیگر متغیرهای مهم در حوزه مدیریت منجمله ترک شغل، غیبت و عملکرد کاهش یافته است و به همین جهت بررسی آن بی مورد است اما عده ای دیگر از محققان این دیدگاه را نپذیرفته و معتقدند که تعهد سازمانی اهمیت خود را از دست نداده و همچنان میتواند موردتحقیق قرار گیرد (فرهنگی و حسین زاده، ۳۴:۱۳۸۴). طی پژوهش های متعدد مشخص گردید تعهد بالا خودمیتواند به عنوان یک شاخص جهت تعیین اثر بخشی کارکنان یک سازمان باشد (چو و هلدن[۲۶]، ۱۹۹۷). همچنین افزایش بازده سازمانی با افزایش تعهد در نیروی انسانی افزایش مییابد (کلمن[۲۷]، ۲۰۰۲).
شواهدی دال بر این وجود دارد که سازمان ها در پی عملکرد بالا و استراتژی های منابع انسانی برا ی افزایش تعهد کارکنانشان هستندکه میتواند سود اقتصادی بیشتری را برای آنها فراهم کنداز این رو تعهد به عنوان یک مفهوم مدیریتی به خاطر اینکه می تواند به مزیت رقابتی و موفقیت مالی منجر شود خیلی مهم است در حقیقت تعهد از این دیدگاه ممکن است به عنوان کلیدی برای مزیت رقابتی محسوب شود (مودی[۲۸]، ۱۹۹۸).
یکی از متغیرهایی که می تواند در تحقق اهداف سازمان نقش اساسی ایفا کند تعهد سازمانی است. تعهد سازمانی را می توان به طور ساده، اعتقاد به ارزش ها و اهداف سازمان، احساس وفاداری به سازمان، الزام اخلاقی، تمایل قلبی و احساس نیاز به ماندن در سازمان تعریف کرد (مدنی و زاهدی، ۱۳۸۴: ۱۶۱).
تعهد سازمانی به روش های مختلفی تعریف شده و مورد سنجش قرا رگرفته است تعاریف و سنجش های مخلتف درواقع نشان دهنده ی این موضوع است که تعهد سازمانی، رابطه یا ارتباط فرد با سازمان میباشد این افراد در نحوه هایی که این ارتباط یا رابطه بهبود مییابد و توضیح داده میشود متفاوت عمل میکنند (کانشیرو[۲۹] ۲۰۰۸).
تعاریف متعددی میتوان برای تعهد سازمانی برشمرد. تعهد به معنای توافق یا الزام برای انجام کاری در آینده است (لیجنس[۳۰]، ۲۰۰۶).
به نظر مورهد گریفین[۳۱]، تعهد عبارت است از احساس هویت و وابستگی فرد به سازمان (مورهد و گریفین، ترجمه الوانی و معمارزاده، ۱۳۸۵: ۲۸۸). و از نظر رابینز تعهد عبارت است از حالتی که فردی سازمان را معرف خود میداند و آرزو میکند که درعضویت آن سازمان باقی بماند (رابینز، ترجمه پارساییان و اعرابی، ۱۳۷۸). به عبارت دیگر، تعهد یعنی مجموع فشارهای هنجاری مورد استفاده برای یک فرد در جهت انجام اهداف سازمان (ترویزان[۳۲] و همکاران، ۲۰۰۸).تعهد مدیران نیز گاهی به معنای ایجاد انگیزه درکارکنان برای ایجاد اشتیاق و تحریک آن ها است (احمد[۳۳]، ۲۰۰۷).
برخی پژوهشگران بر این ادعا هستند مفهوم جهانی تعهد مفاهیم زیادی را در بر میگیرد که ممکن است با تعهدات فردی، شغلی، کاری، سازمانی و حرفه ای ترکیب شود (لی و پسی[۳۴]، ۲۰۰۸). به عبارت دیگر رویکرد تعهد به وسیله ی آموزش، ارتباطات، تسهیم در دانش و مربیگری میتواند افزایش وفاداری کارکنان را نشان دهد (هینزمن[۳۵] و همکاران، ۲۰۰۸). تعهد سازمانی نیز یک نیروی روانی پایدار یا الزامیاست که افراد را متعهد به فعالیت های مرتبط در سازمان میکند (کاریه و بورکیه[۳۶]، ۲۰۰۹).