محققین در پژوهش خود نشان دادند که در زمینه پیشبینی تابآوری در برابر مصرف مواد مخدر، بازداری هیجانی نقش تبیین کننده تری در پیشبینی تابآوری ایفا میکند(حیدری و همکاران،۱۳۹۱)
به اعتقاد گلمن(۱۹۹۵) افرادی که درماندگی عاطفی و هیجانی بیشتری دارند، تمایل بیشتری به مصرف مواد پیدا میکنند. به نظر میرسد افرادی که در مقابل وابستگی به مواد آسیب پذیرند، در مصرف مواد راهی فوری برای تسکین عواطف و هیجاناتی پیدا میکنند که سالها موجب درماندگی آن ها بوده و امکان ابراز آن را نداشته اند. این گونه افراد اغلب اوقات گرفتار هیجانات و احساساتی میشوند که از آن ها راه گریزی نمییابند. تواناییهای کنترل و تنظیم هیجانات میتواند به عنوان یک سپر دفاعی در بر ابر اعتیاد مطرح باشد و میتوان با پرورش چنین ویژگیهایی در رهایی افراد معتاد از اعتیادشان مدد رساند (نریمانی، پوراسمعیلی، ۱۳۹۱)
همچنین مؤلفه های هوش هیجانی همچون مدیریت هیجانی، ومهارعواطف خود و دیگران توانایی فرد را در از میان برداشتن کمبودها و خودداری ازروی آوردن مجدد به مصرف مواد، افزایش میدهد. (آقا دلاورپوروهمکاران، ۱۳۸۷)
در پژوهشی عزیزی و همکارانش (۱۳۸۹) نشان دادند که عدم تنظیم هیجانی و تحمل آشفتگی پایین با وابستگی به نیکوتین رابطه مثبت دارند.
خسروی کویر و همکاران، (۱۳۸۸)نیز درپژوهش خود نشان دادند که معتادان داری سطوح پایین تر هوش هیجانی نسبت به افراد عادی هستند و همچنین بین نمره کلی هوش هیجانی و نمره مقیاس افراد الکلی و تنباکویی رابطه منفی وجود دارد.
محققین ،(الغونمیو اعظم، ۲۰۰۸) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که هوش هیجانی پایین از طریق ضعف در حل مشکلات هیجانی و مقابله با هیجانهای منفی سوء مصرف موادرا پیشبینی میکند. ( خدایی و همکاران، ۱۳۹۰)
در پژوهش صالحی و همکاران ( ۱۳۹۴)، در مقایسه سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری در مصرف کنندگان مواد مختلف، ترک کنندگان هروئین و افراد هنجار، نتایج نشان داد که تفاوت معنی دار در میزان نمرات سیستم فعال ساز رفتاری مصرف کنندگان مواد در مقایسه با افراد گروه کنترل وجود دارد، این مطابق با پیشبینی نظریه گری و نیز در راستای پژوهش های گوناگون انجام گرفته در این زمینه از جمله پژوهش های موریس و فرانکن (۲۰۰۶، ۲۰۰۲)میباشد .
همچنین آزادفلاح(۱۳۷۹) به این نتیجه رسید که ضعف بازداری رفتاری در افراد دارای وابستگی دارویی و مواد، مبتنی برحساسیت کمتر آن ها بر نشانه های تنبیه و اشکال در همسازی آن ها با چهارچوب تنبیه اجتماع است. غیر عادی بودن سیستم سروتونژونیک برای بیشتر اختلالات روانپزشکی مانند اضطراب، افسردگی و وسواسها عامل مهمی فرض می شود در واقع سروتونین مسئول بسیاری از پاسخهای هیجانی متفاوت ما میباشد که متعاقب آن روی رفتار اثر میگذارد. غیر عادی بودن این انتقال دهنده در سوء مصرف مواد هم گزارش شده است. (بهرامی وحمید پور، ۱۳۸۱)
در پژوهش دیگری (عبد الله زاده و همکاران ۱۳۸۹ ) نیز همسو با بسیاری پژوهشهای قبلی نشانگر فعالیت بالای سیستم فعالساز رفتاری در سوء مصرف کنندگان مواد میباشد و سیستم فعال سازرفتاری (BAS) میتواند عاملی درحساسیت بیشتر افراد به نشانه های پاداش و در نتیجه در گرایش افراد به سوء مصرف مواد نقش پیشبینی کنندهای ایفا کند.
درهمین راستا مطالعه(بخشی پوررودسری و همکاران ۱۳۸۷) نشان داد معتادان نسبت به افراد سالم روان رنجوری بیشتری دارند، روان رنجوری با سیستم بازداری رفتاری رابطه مثبت معناداری دارد.
در پژوهشی که توسط( عالمی خواه و همکاران و همکاران، ۱۳۹۲) انجام شد. در مجموع نشان داد که حساسیت سیستمهای بازداری رفتاری، فعالساز رفتاری، گروه وابسته به متآمفتامین نسبت به افراد بهنجار بیشتر است. حساسیت بالای سیستم فعالسازی رفتاری و بازداری رفتاری در وابستگان متآمفتامین در یافته های این پژوهش سطوح بالاتر برونگرایی- تکانشگری و گرایش به پاداش و اجتناب از تنبیه را نشان داد. با توجه به حساسیت سیستم بازداری رفتاری به علایم تنبیه، فقدان پاداش در افرادی که این سیستم در آنان غلبه دارد، رفتاری را که ممکن است منجر به نتیجه منفی یا دردناک شود بازداری میکنند (جنگی قوجه بیگلو و همکاران، ۱۳۹۲)
در پژوهشی که در ارتباط با سیستم مغزی رفتاری دختران فراری توسط کامرانی فکور و رسول زاده، (۱۳۹۳) روی دختران فراری انجام شده بود در نهایت نشان داد که این دختران به دلیل داشتن نظام فعال ساز رفتاری قوی تر و تکانشی بودن، به جای توجه به پیامدهای منفی فرار از منزل، بیشتر به تجربه های پدیدههای هیجان انگیز و منع شده در خانواده نظیر ارتباط جنسی نامشروع، مصرف الکل و مواد مخدر و اعتیاد و به طور کلی رفتارهای پرخطرجذب میشوند.
همچنین محققین نشان داده اندکه فعالیت سیستم بازداری رفتاری زنان و مردان معتاد بیشتر از همتایان غیرمعتاد آن ها است. (پورمحسنی و همکاران، ۱۳۹۳)
پژوهشهای خارج از کشور
در این قسمت با توجه به پژوهشهای گفته شده، به چندی پژوهشهای خارجی اشاره می شود.
هم زمان با دسترسی گسترده مردم به اینترنت شاهد نوعی وابستگی در نوجوانان هستیم. از طرفی، درعین حال که روابط افراد به ویژه(نوجوانان و جوانان)در جهان مجازی افزایش مییابد، در مقابل از روابط آن ها در جهان واقعی کاسته می شود (سامسون و کین ۲۰۰۵، به نقل از غفاری، ۱۳۸۹)
در پژوهشی که توسط (کین لی[۷۳]و همکاران ۲۰۱۴) انجام شد به این نتیجه رسیدند که نوجوانان چینی که توانایی کنترل خود را بیشتر داشتند در مبتلا شدن به اعتیاد اینترنتی نقش مهمی را ایفا می کرد. از آنجا که اعتیاد اینترنتی به سرعت به موضوعی بحث برانگیز در میان روا نشناسان علمی و بالینی تبدیل شد. برخی پژوهشگران بالینی اعتقاد داشتند که تنها موادی مثل الکل یا موادمخدر در بدن انسان را میتوان اعتیادآور شناخت؛ در حالی که برخی دیگر از روا نشناسان دریافتند که اینترنت هم میتواند رفتار اعتیادآور مشابه پدید آورد. برای مثال قماربازی بیمارگونه، بازیهای ویدیویی، پرخوری، تماشای بیاندازه تلویزیون، بیش فعالی جنسی و ورزش کردن افراطی نیز اعتیادهایی هستند که در آن ها مواد روا نگردان نقشی ندارند )یانگ، ۲۰۰۴ )مهارتهای هیجانی یکی از بخشهای هسته ای تاب آوری در سنین نوجوانی و بزرگسالی است(کمپاس،۱۹۹۸ (
این نکته نیز حائز اهمیت است که مصرف مواد در نوجوانی، با مشکلات گوناگونی از قبیل پیشرفت تحصیلی پایین، فعالیتهای جنسی زودهنگام و پرخطر، روابط بین فردی ضعیف، رفتارهای بزهکارانه، اعتیاد و مشکلات زناشویی در بزرگسالی ارتباط دارد(کانر و همکاران)
“