جستجو و بازیابی
انتقال، کاربرد
فراهم کننده مکانیزمی برای جستجو و بازیابی
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
حافظه تعاملی
انتقال، کاربرد
پیشنهاد کننده مکانیزمهایی برای شناسایی “چه کسی چه چیزی را می داند” نظیر یک نقشه دانش یا نمایش دهنده دانش همراه با دارنده فعلی یا خلق کننده فعلی
فرا دانش[۱۳۸] (دانش درباره دانش)
کدگذاری، انتقال،
کاربرد
فراهم کننده توانایی برای برچسب زدن دانش به هر یک از دو طریق خودکار یا بر طبق الگوی از قبل تعریف شده با اطلاعات در مورد دانش
مدیریت رکوردها
چرخه های بازخورد
فراهم کننده مدیریت رکوردها یا قابلیت های بایگانی کردن
۲-۷-۶٫ انتقادات وارد بر مدیریت دانش
در این بخش برخی از انتقادات وارد بر مدیریت دانش را به طور خلاصه مورد بررسی قرار میدهیم. به عنوان مثال، در یک مورد کاوی توسط لیغ دونوگو انجام شد، رؤسای شرکت دریافتند که تکنولوژی جدید اینترانت به طور عمده توسط کارکنان برای چک کردن منوی تریای سازمان استفاده شده است. ساندرا موفت و ردنی مکادم به سناریوی آشنایی اشاره میکنند که در آن مدیران میلیونها دلار صرف تکنولوژیهای جدید میکنند، فقط برای اینکه دریابند که بازگشت سرمایهها اندک بوده است. آنان همچنین به یک هراس مشترک در تبدیل دانش ضمنی به صریح اشاره میکنند که سازمانها عینیت بخشیدن و تثبیت دانش را (با غفلت کامل از عنصر انسانی مدیریت دانش) سرانجام به اطلاعات ساکن و ناکارآمد تبدیل میکنند. ریچارد مکدرموت مورد بزرگتری از عدم انعطافپذیری را توصیف می کند که در آن یک کمپانی تولیدات پرمشتری تلاش کرد تا یک مخزن دانش ایجاد کند اما نتیجهاش ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی نامنسجم بود. کارمندان میدانستند که کار آنها بسیار متنوعتر از آن است که بتوان آن را در یک بانک اطلاعاتی گردآوری نمود. با این همه رئیس شرکت فقط برای اینکه دریابد که بانک اطلاعاتی فاقد اطلاعات مثمر ثمر برای آنها در ارتقای فرایندهای کاری و یادگیری مشارکتی است؛ آنان را به انجام آن مجبور کرد. مجموعه مقالات سال گذشته ایفلا تحت عنوان مدیریت دانش، کتابداران و کتابخانهها در طلب حق خود به شکست بسیاری از سیستمهای مدیریت دانش در انطباقشان با نیازها و انتظارات شرکتها اشاره میکند و در یک نتیجهگیری بحثبرانگیز اظهار میکند که این شکستها بخاطر ضعف آموزش استفاده کننده است و اعلام میکند که راهحل برای حل این مشکل وارد کردن کتابداران است که همه چیز را درباره آموزش استفاده کننده میدانند. ما این نتیجهگیری را بحثبرانگیز میخوانیم، چرا که بخاطر عدم شواهد عملی، فرض عمومی بر این است که شکست به استفادهکنندگان مربوط میشود؛ نه سیستمهای جدید و واقعیت این است که توجهی به دیگر عوامل احتمالی مثل مسائل توسعه سیستمها نمی شود.
محققین و دانشگاهیان دیدگاه متفاوتی در خصوص مدیریت دانش اتخاذ کرده و گسترهای از راه حل های فناوری تا مجموعهای از دستورات عملی را در نظر دارند. به عنوان مثال اکثر مدیران تجاری، قابلیتهای کامپیوترها و فناوریهای ارتباطی را در مدیریت دانش باور دارند، این افراد استدلال میکنند که فناوری اطلاعات میتواند از انبوه اطلاعات ذخیره شده در منابع قدیمی مانند مراکز فروش، کارتهای اعتباری مشتریان، فروشهای تبلیغاتی و اطلاعات مربوط به تخفیفهای مقطعی، «دانش» فراهم آورد. یا برخی دیگر بر این باورند که «دانش» در ذهن انسانها است و آموزش کارکنان و انگیزه عوامل کلیدی مدیریت آن به شمار میروند.
۲-۸٫ نقش شبکه ها در مدیریت دانش
ساختارهای رسمی که در نمودارهای سازمانی نمود می یابد، قطعاً کل جریان های واقعی دانش در سازمان را نشان نمی دهد و شبکه های غیررسمی در انجام فعالیت ها نقش حیاتی دارند. در سال های اخیر شبکه های غیررسمی در سازمان ها توجه بسیاری از مدیران ارشد را به خود جلب کرده اند. سازمان ها آگاه شده اند که بسیاری از فعالیت ها به صورت همکارانه و از طریق این شبکه ها انجام می شود. با وجود این، بسیاری از سازمان ها از نحوه مدیریت این شبکه های غیررسمی اطلاع ندارند، زیرا آن ها را غیرقابل مشاهده و غیرقابل کنترل یافته اند.
محققان، شبکه ها را به عنوان یک عامل کلیدی در درک فرایند خلق دانش دانست هاند. برای مثال هیلدرت و کیمبل (Hildreth and Kimble, 2004) اظهار کردند که خلق دانش و شبکه به طور جدا نشدنی به هم مربوط هستند و ارتباط مثبت میان این دو وجود دارد. همچنین نیلسون یک مدل مفهومی پایه را توسعه داد که تلاش می کرد نقش ارتباطات را در فرایند خلق دانش جدید تشریح کند. او معتقد بود در ارتباطات موجود در شبکه، دانشی جا گرفته که برای بیان آن از مفهوم Knowledge Embeddedness استفاده کرد. (Hung, 2006)
این مفهوم بیان کننده هم افزایی در دانش است؛ به عبارت دیگر اشتراک دانش بین افراد مختلف منجر به ایجاد دانشی می شود که بالاتر از مجموع دانش هر فرد است. بنابراین، ارتباطات میان افراد در شبکه، خلق دانش را تسهیل می کند. از آنجا که دانش در ارتباطات موجود در شبکه جا گرفته شده است، هرچه ارتباطات قویتر باشد و چگالی شبکه بیشتر باشد، مقدار دانشی که در شبکه جا گرفته شده بیشتر است. همچنین شبکه ها شانس همکاری را فراهم می کنند (Jyrama. 2005) که باعث اشتراک و ادغام مدلهای ذهنی مختلف و تئوری های مرتبط از حوزه های مختلف تجارب می شود.
تحقیقات پیشین به این موضوع اشاره دارد که به دلیل ماهیت ضمنی بودن دانش، اشتراک دانش اغلب نیاز به فرایندهای اجتماعی و تعاملات دارد. دانش صریح به آسانی کدبندی می شود و هنگام اشتراک به طور غیرمستقیم از طریق تکنولوژی های مختلف (برای مثال پست الکترونیکی) انتقال می یابد؛ ولی اشتراک دانش ضمنی پیچیده است و از طریق شبکه های غیر رسمی و تعامل میان دو نفر یا بیشتر انتقال می یابد. شبکه ها نه تنها ارتباط میان اعضا را نشان می دهند بلکه دسترس پذیری و تبادل منابع دانش در شبکه را نیز نشان می دهند. بنابراین برای توسعه اجتماع هایی که در آن همکاری های شبکه ای برای فرایند خلق و اشتراک دانش کلیدی هستند، مطالعه شبکه های دانش به یک موضوع مهم سازمانی تبدیل شده است.
- بررسی مفهوم شبکه و شبکه سازی
اغلب با شنیدن کلمه شبکه همه ذهنها به استفاده از شبکههای کامپیوتری معطوف میگردد. به باور برخی، شبکه و شبکهسازی مفاهیم نوین و معاصری هستند که فقط در سایه پیشرفت در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات شکل گرفتهاند. اما علیرغم تازگی این مفاهیم، شبکه و شبکهسازی قدمتی به اندازه عمر بشر دارد. همواره در میان آدمیان و جوامع مختلف شبکه به مثابه ابزاری برای مبادله اطلاعات میان گروههای اجتماعی با اهداف و منافع مشترک مورد استفاده قرار می گیرد. انگیزه ایجاد و نحوه شکلگیری شبکهها به مرور زمان دگرگون شده و تکامل یافته است؛ به نحوی که همزمان با پیچیدگی و رشد جوامع بشری، شبکهها و مفاهیم شبکهسازی نیز متحول شدهاند و در عصر حاضر شبکه و شبکهسازی روشی کهن اما کارا برای حل مسایل بیشمار فراروی افراد و سازمان ها تلقی می گردد.
علیرغم آن که «شبکه» مفهومی است که مورد پذیرش صاحبنظران و پژوهشگران علوم مختلف از جمله علوم اجتماعی و انسانی قرار گرفته است، ولی به نظر میرسد در مورد واقعیت مفهوم شبکه و تفاوت آن با سایر مفاهیم از قبیل کنفدراسیون، اتحادیه و… ابهامات زیادی وجود دارد. این ابهامات ناشی از تفاسیر و برداشتهای مختلف و بعضاً نادرستی است که از بعد مسایلی چون ماهیت، میزان رسمیت یافتگی، نحوه عضویت و نیز ارتباط اعضاء و مانند آن مطرح می شود. کنفدراسیون، اتحادیه و شبکه همگی اَشکال و انواع مختلفی از ساختارهای ارتباطی هستند ولی در نوعِ ساختار، اهداف و شیوه سازماندهی تفاوت دارند. به عنوان مثال کنفدراسیون ها و اتحادیه ها سازمانهایی هستند که بطور رسمی ثبت شده و دارای اساسنامه هستند و دارای مخاطبان یا اعضای دائمی (و ثبت شده) بوده و ساختاری بوروکراتیک و رسمی دارند. درحالیکه شبکهها الزاماً نیازی به ویژگیهای فوق ندارند و کمتر بوروکراتیک و سلسله مراتبی هستند.
شبکه ابزار نیرومندی برای گسترش و تعمیق فعالیت سازمانهای قرن حاضر به حساب می آید و باید پذیرفت که هنوز سازمانهای ایرانی از مزایای شبکه سازی استفاده چندانی نکرده اند، ولی روند فعالیت سازمانها در طول چند سال گذشته نشان می دهد که گرایش قدرتمندی برای ایجاد این گونه شبکه ها وجود دارد.
“مریلین کلی” ویژگیهای منطق شبکه و شبکه سازی را چنین شرح و بسط می دهد: “هم اکنون عصر اتم گذشته است. نماد علم در قرن آینده شبکه پویا است… در حالی که اتم نمایانگر سادگی منظم است، شبکه، قدرت به هم ریخته پیچیدگی را هدایت می کند… تنها سازمانی که قادر است رشد بدون جهت گیری از پیش تعیین شده یا یادگیری بدون راهنما داشته باشد، شبکه است. همه سنخ های دیگر آنچه را ممکن است رخ دهد محدود می کنند. یک ازدحام شبکه ای مرزهای متعددی دارد و لذا از هر طرف باز و نامحدود است. در واقع، شبکه سازمانی است با کمترین ساختار و حتی می توان گفت که اصلا بدون ساختار است. در حقیقت، مجموعه ای از اجزای حقیقتاً واگرا، تنها در یک شبکه می توانند منسجم باقی بماند. هیچ آرایش دیگری – زنجیره، هرم، درخت، دایره، کانون – نمی تواند حاوی تنوع راستینی باشد که به عنوان یک کل عمل می کند.”
این تعریف بسیار جالبی است زیرا در بستر یک جامعه اطلاعاتی پیچیده کارکرد مؤثر شبکه یعنی “همگرایی” را تصویر می کند. اگر نگاه دقیق تری بیاندازیم در واقع جامعه ترکیبی از شبکه های متعدد است: شبکه های میان سازمانها، شبکه درون سازمانی، شبکه های شخصی و شبکه های کامپیوتری و علاوه بر اینها شبکه های فرامرزی. اساسا اطلاعات از طریق همین شاهراهها و طرق جاری می شود.
از مزایای دیگر فعالیت در شبکه، ساختار باز آن است که بدون هیچ محدودیتی می تواند گسترش یابد. شبکه می تواند کانون دانش های ضمنی و آشکار بخشی از سازمان باشد و ارتباط میان اعضای خود را تسهیل نماید. شبکه توانایی نوآوری را افزایش می دهد و ابزار مناسبی برای تعمیق و گسترش فعالیتها در سطح ملی یا بین المللی است. شبکه نوعی همگرایی در عین پذیرش تفاوت موجود میان اعضا است. شبکه شاهراه اصلی جریان اطلاعات میان اعضا و از بیرون شبکه به اعضا و از اعضا به بیرون شبکه است.
وقتی علت وجودی شبکه مشخص باشد و نیز بدانیم که چه نوع شبکه ای را در دست ایجاد داریم، در این صورت می توانیم بر همین اساس رابطه میان اعضا و مسئولیتهای هر عضو را تعریف کنیم. تعریف مدیریت شبکه نیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و لازم است که این مدیریت نسبت به اعضای خود پاسخگو باشد. شاید بتوان شاخصهایی نظیر تصمیم گیری مشارکتی، حاکمیت مقررات و قانون، شفافیت، مسئولیت پذیری، اجماع، عدالت و شمول آن، پاسخگویی، کارآمدی و کارآیی را برای شبکه ها نام برد.
۳-۱٫ مفهوم شبکه
شبکه[۱۳۹] نوعی تشکیلات مبتنی بر توافقات دو یا چند جانبه بین اعضاء می باشند که تأکید آنها بر تسهیل گردش اطلاعات و مرتبط ساختن سازمانها و افراد مختلف با یکدیگر در سطوح محلی، ملی و یا بینالمللی است. بر این اساس می توان شبکه را گروهی از افراد و یا سازمانها (اعضاء) دانست که به مبادله اطلاعات پرداخته و یا فعالیت مشترکی را انجام میدهند. این مبادله و فعالیت مشترک تا جایی صورت می گیرد که استقلال اعضاء حفظ گردد و با اهداف فردی و سازمانی آنان منافاتی نداشته و انگیزه اعضا برای همکاری با یکدیگر تداوم داشته باشد. این انگیزه همان نیازهای تک تک اعضای شبکه است و برای تأمین همه یا بخشی از این نیازهاست که اعضا به سوی شبکه ای شدن و شبکه سازی روی می آورند. بخش اعظمی از این نیازها را نیازهای اطلاعاتی اعضا تشکیل می دهد. برای بیان مبادله متقابل اطلاعات و نیز همکاریهای مشترک و چند جانبه در شبکه می توان از عبارت «جریان اطلاعات و دانش» استفاده نمود. این جریان یکی از مهمترین اهداف ایجاد و شکل گیری شبکه ها می باشد.
جریان اطلاعات و دانش[۱۴۰]، فرآیندی است که در طول آن، اطلاعات از یک منبع تولید کننده به مصرف کننده منتقل می شود. در مرحله تولید، پدیدآوران با بهره گرفتن از منابع موجود و نیز تحقیقات علمی و مشاهدات خود، به دستاوردهایی میرسند که از طریق مجراهای انتشار اطلاعات به جامعه استفادهکننده معرفی می شود و جامعه استفاده کننده نیز خود به تولید اطلاعات میپردازند که این جریان، در تعامل با جریان اطلاعات سازمانها و کشورهای دیگر، جریانی بزرگتر و کلان بنام «جریان جهانی اطلاعات» را تشکیل میدهد.
با توجه به مطالب گفته شده می توان شبکه را به صورت ذیل تعریف نمود (Chinsomboon, 2000):
مجموعهای از «اعضای اصلی[۱۴۱]» که به دلایل گوناگون و یا در قالب برنامهای خاص برای مثال به دلیل زمینه فعالیت، موقعیت جغرافیایی، وابستگی سازمانی و برای یک دوره زمانی معین یا نامعین یکسری از منابع[۱۴۲] و اطلاعات و نظایر آن را در یک نظام واحد به اشتراک میگذارند یا فعالیت مشترکی را انجام میدهند و تأکید آنها بر تسهیل گردش اطلاعات و مرتبط ساختن سازمانها و افراد مختلف با یکدیگر در سطوح محلی، منطقهای، ملی و بینالمللی است.
در اغلب اوقات هر کدام از اعضا دارای مجموعه ای از اعضای وابسته میباشند که به آنها «اعضای فرعی» گفته می شود. به هر عضو اصلی و مجموعه اعضای فرعی وابسته به آن «خوشه[۱۴۳]» گفته می شود.
خوشهها مجموعهای از اعضای فرعی (معمولاً) همگن هستند که بدلیل قرار گرفتن در یک منطقه جغرافیایی مشخص یا یک زمینه موضوعی خاص متمرکز شدهاند.
صاحبنظران مختلف نیز تعاریف دیگری از شبکه ارائه کرده اند که تقریباً اکثر فعالیت هایی که در این زمینه انجام می شود متاثر از تعابیر مختلف از شبکه می باشد:
هاور کوبرت (۱۹۹۳ میلادی) معتقد است شبکه عبارتست از هر گروهی از افراد یا سازمانها که داوطلبانه به تبادل اطلاعات و یا کاربرد فعالیت مشترک بپردازند و خود را در راستای این اهداف سازمان دهند به گونه ای که فرد یا سازمان استقلال و تمامیت خود را نیز حفظ نماید.
سلگی و دینی (۱۹۹۹ میلادی) معتقدند هر گروهی را که در پروژۀ مشترکی در زمینۀ توسعه، همکاری می کنند و از لحاظ تخصصی مکمل یکدیگرند، شبکه گویند. این فعالیت باید با این هدف باشد که بر مشکلات مشترک غلبه کرده و به کارایی جمعی و تسخیر بازارهای جدید دست یابند.