تشکری و همکاران (۱۳۶۴) پژوهشی را تحت عنوان «اثر آموزش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی و هوش کودکان در دوره دبستان» انجام دادند. نتایج تحقیقات نشان داد که آموزش پیشدبستانی از طریق غنیسازی محیط توانسته است کودکان را قادر سازد که به تجارب ادراکی و ذهنی جدیدتری که احتمالاً در محیط معمول خانواده برای آن ها امکانپذیر نیست دست یابند. از طرف دیگر نتایج این تحقیق نشان می دهد که ارائه برنامه های پیشدبستانی نه تنها موجب تغییرات کوتاه مدت در تواناییهای ذهنی کودکان می شود بلکه اثرات درازمدتی بر سازگاری عاطفی، اجتماعی آن ها با محیط کلاس و پیشرفت تحصیلی در دبستان می گذارد. نکته قابل توجه در این پژوهش بیان این واقعیت می باشد که برنامه های پیشدبستانی بیشتر بر کودکانی اثر می گذارد که نیاز بیشتری به آن دارند یعنی کودکان قشرهای متوسط و پایین جامعه. همچنین بیشتر کودکانی که این برنامه را گذرانده بودند وضع اقتصادی و اجتماعی بهتری داشتند. در گروه طبقه پایین اجتماعی برنامه پیش دبستانی موجب پیشرفت تحصیلی آزمودنی ها در دروس علوم و فارسی شده بود، اثر بخشی برنامه پیش دبستانی بر روی کودکانی که پدرانشان باسواد بودند بیشتر بود و هر چه میزان سواد پدر افزایش می یافت این اثر هم بیشتر می شد. از سوی دیگر در گروهی که به طبقه بالای اقتصادی ـ اجتماعی تعلق داشتند اثرات برنامه های پیش دبستانی در مقایسه با کودکان طبقه دیگر ضعیف تر بود.
اکبرزاده (۱۳۷۱) پژوهشی را تحت عنوان «بررسی سازگاری اجتماعی، آموزشی و عاطفی در کودکان کلاس اول شهر تهران» انجام داد. در این پژوهش از ۴۹۹ کودک کلاس اول که از میان آن ها ۱۹۴ نفر به کودکستان رفته بودند و ۳۰۵ نفر به کودکستان نرفته بوده استفاده گردید. نتایج پژوهش فوق نشان داد که پیشرفت تحصیلی کودکانی که قبلاً به کودکستان رفته اند بهتر از آنهایی است که از این فرصت استفاده نکرده اند. همچنین آموزش پیش دبستانی اثر مثبتی بر سازگاری اجتماعی کودکانی که آموزش ندیده اند داشته است.
حاج بابایی (۱۳۶۹) پژوهشی تحت عنوان «بررسی اثرات آموزش و پرورش مهدکودک بر رشد اجتماعی، جسمی، ذهنی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبستانی» در بین کلاسهای اول، دوم، سوم و پنجم دبستانهای دخترانه و پسرانه شهر تهران انجام دادند، نتایج نشان داد که پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان دبستانی متاثر از موقعیت تحصیلی والدین میباشد. لذا نقش والدین در پیشرفت تحصیلی میتواند بسیار مؤثر باشد. از طرف دیگر نتایج نشان داد که دختران آموزش دیده نسبت به آنهایی که از آموزش پیش دبستانی محروم بوده اند در کلاس سوم از رشد اجتماعی بیشتری برخوردار بوده اند اما در مجموع در بین گروه دانش آموزان آموزش دیده و آموزش ندیده تفاوتی مشاهده نگردید. همچنین نتایج تحقیق بیانگر آن بود که مهدکودک نتوانسته است مهارتهای اجتماعی لازم رادر کودکان ایجاد نماید. زیرا از مقایسه دو گروه دانش آموزا رفتارهایی مانند ارتباط با دیگران، مشارکت در بحث های گروهی و ایفای نقش رهبر در گروه در میان کودکان آموزش دیده بیشتر بود.
میرزاده (۱۳۶۵) تحقیقی با عنوان تاثیر آموزش پیشدبستانی در سازگاری عاطفی ـ اجتماعی کودکان در سال اول ابتدایی شهر تهران، انجام داد و نشان داد که دانشآموزان که به کودکستان رفتهاند نسبت به آنهایی که به کودکستان نرفتهاند دچار اضطراب کمتری برای ورود به مدرسه می باشند. همچنین دانشآموزانی که به کودکستان رفتهاند و
ارتباط بیشتری با معلم و همکلاسیهای خود دارند، اجتماعیتر هستند، نقش کارکنان مدرسه و دفتر مدرسه را صحیحتر و سریعتر میشناسند. در عملکرد شخصی موفقتر هستند و مقررات مربوط به مدرسه را نسبت به دانشآموزانی که به کودکستان نرفته اند بیشتر میپذیرند.
حقیقت (۱۳۷۲) مطالعه ای درباره اثر آموزش پیش دبستانی بر مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی گروهی از دانش آموزان دختر و پسر طبقات اجتماعی و اقتصادی دبستانهای شیراز انجام داد. آزمودنیهای مورد مطالعه در این پژوهش ۷۵۸ نفر بودند که به طور تصادفی از میان ۱۳۰۰ نفر در چهار دبستان انتخاب شدند. نتایج نشان داد که آزمودنیهای باسابقه و بدون سابقه کودکستان در کلاس اول در پیشرفت تحصیلی و مشکلات رفتاری با هم تفاوت معنی داری دارند. همچنین نتایج نشان داد که آزمودنیهای باسابقه و بدون سابقه کودکستان در کلاس سوم از نظر پیشرفت تحصیلی با هم تفاوت معنی داری دارند و میانگین گروه کودکستان رفته در این موارد بالاتر میباشد اما آزمودنیهای کلاس سوم در مشکلات رفتاری تفاوت معنی داری نشان ندادند، هر چند که مشکلات رفتاری گروه کودکستان رفته پایین تر بود.
اسحاق نیا (۱۳۷۱) در مطالعه ای تحت عنوان بررسی تاثیر آموزش و پرورش پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی، ذهنی و سازگاری عاطفی ـ اجتماعی کودکان دبستانی در استان خراسان و با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی از بین دانش آموزان دختر و پسر کلاسهای اول تا چهارم دبستان نشان داد که همکاری جمعی دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند از سایر دانش آموزان بیشتر است. اتکا به نفس در دانش آموزانی که به کودکستان رفته اند از دیگران بیشتر است. دانش آموزانی که کودکستان رفته اند نسبت به سایر دانش آموزان از روابط عاطفی بهتری برخوردار هستند. دانش آموزانی که کودکستان را گذرانده اند در رفتار اجتماعی مشکلات کمتری دارند. دانش آموزانی که کودکستان رفته اند در مقایسه با دیگران از حس مسئولیت پذیری و تعاون بیشتری برخودار میباشند. دانش آموزانی که کودکستان نرفته اند نسبت به دانشآموزان کودکستان رفته در هنگام حضور در بازی و ناکامی رفتارهای عقلانی کمتری نشان می دهند. تحمل روانی کودکان کودکستان رفته نسبت به سایر کودکان بالاتر است. میزان تاثیرپذیری و نشاط در کودکان کودکستان رفته نسبت به سایرین بیشتر است. دانش آموزان کودکستان رفته نسبت به دانش آموزان کودکستان نرفته از دستورات معلمین بیشتر اطاعت میکنند. علاقه و رغبت نسبت به امور تحصیلی در کودکانی که کودکستان رفته اند از کودکان کودکستان نرفته بیشتر است.
سعیدیزاده (۱۳۷۶) در پژوهشی تحت عنوان رابطه بین آموزش دوره آمادگی و رشد اجتماعی دانش آموزان در پایه های اول و دوم ابتدایی شهرستان خوی به نتایج ذیل رسید:
“