نزاع و کشمکش پدر و مادر امنیت و آسایش را از کودکان میگیرد و آنها را پریشان و مضطرب میسازد. درست است که پدر و مادر عصبانی هستند اما باید بدانند که کودکانشان در این وضع در چه حالی به سر میبرند. آنها از ترس و دلهره به گوشهای میروند و یا از خانه فراری شده و به کوچه و خیابان پناه میبرند.
یکی از تلخترین خاطرات کودکان تماشای صحنههای دعوای پدر و مادر است که تا آخر عمر آنرا فراموش نمی کنند و در روح حساسشان اثر بدی خواهد داشت و آنها غالباً پریشان، بدبین و مبتلا به دلهره و ضعف اعصاب خواهند بود.
آمار نشان میدهد بسیاری از کودکان بزهکار و معتاد در اثر اختلافات و کشمکشهای دائمی پدر و مادر به این دامها گرفتار شدهاند. اگر در خانوادهای توافق و وحدت بین پدر و مادر وجود نداشته باشد در آن خانه پرورش صحیح کودک امکان ندارد در چنین خانوادهای پدر و مادر سرگرم مجادلههای خود هستند و از معاشرت با کودکان و تربیت آنها غافل میشوند. در چنین مواردی کودکان خوب درس نمیخوانند، عصبانی، تندخو، و گوشهگیر هستند.
پدران و مادران آگاه باید اختلافات خود را با تفاهم و منطق برطرف سازند و اگر گاهی بحثی دارند سعی کنند در حضور فرزندان نباشد و اگر فرزندان متوجه بحث آنها شدند به آنها تذکر دهند که نزاعی در کار نیست بلکه این بحثها اختلاف سلیقه و مشکلات بین آنهاست و چندان اهمیتی ندارد.
ناآگاهی خانواده از وظیفه فرزند پروری
فرزند یکی از امانتهایی است که خداوند به پدر و مادر عطا کرده است پدر و مادر در سرنوشت فرزند دخالت دارند، پس فرزند حق لازمی بر پدر و مادر دارد و اگر این حق را مراعات نکند در پیشگاه خدا مسئول خواهند بود زیرا شخصیت اصلی انسان در دوران کودکی شکل میگیرد.
حق فرزند این است که بدانی او از توست و در دنیا با نیک و بدش به تو نسبت داده میشود و در قیامت درباره تأدیب و راهنماییاش به سوی خدا و یاریاش برای اطاعت خدا از تو سؤال خواهد شد پس با او مانند کسی رفتار کن که میدانی در مقابل نیکی به او پاداش میگیری و در مقابل بدی در حق او عقاب میشوی[۵۰].
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پیامبر اکرمe نیز در رابطه با این موضوع فرمودند:
بِدُعاتِهم اِلی طاعهِ اللهِ و تَعْلِمیهمُ الفَرائِض و نَهیهِمْ عَنِ القَبائحِ و حَثِّهِمْ عَلی افعالِ خیرِ. بر سرپرست خانواده واجب است خانواده را به فرمانبرداری از دستورات خدا دعوت کند و واجبات را به آنها تعلیم دهد و نهی کند آنان را از کارهای زشت و گناه و آنان را به کارهای خیر تشویق کند[۵۱].
تربیت کودک منحصر به خوراک و پوشاک و مسکن نیست والدین همانطور که در تربیت جسم کودک مسئولند در تربیت فکر او هم مسئولند.
اگر والدین مقید به واجبات و محرمات باشند ولی نسبت به فرزندان سهلانگاری کنند آنان زیانکار و ورشکسته هستند.
خداوند در قرآن میفرماید:
إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَلَا ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ[۵۲].
زیانکاران آنانند که خود و اهل بیت خود را از (کفر و عصیان) در قیامت به خسران جاودان در افکنند این همان زیان است که برهمه آشکار است.
ورشکسته آشکار در روز قیامت کسی است که به خاطر اولادش به جهنم میرود و خود فرزندش را از آتش جهنم نجات نداده است.
در روایات آمده است:
وای بر آن پدر و مادر که به فکر دنیای فرزندانشان هستند اما به فکر آخرت آنها نیستند.
اگر پدر و مادر فرزند را متدین و با اخلاق تربیت نکنند و او نسبت به پدر و مادر بیادبی و پرخاشگری کرد و مورد عاق والدین قرار گرفت این خود والدین هستند که مسئول میباشند زیرا کودک را خوب تربیت نکردند. و این عاق را خود پدر و مادر موجب شدهاند.
در روایت آمده است که:
زمانیکه روز قیامت بر پا می گردد افرادیکه خوب تربیت نشدهاند و جهنمی شدهاند به پدر و مادر خود نفرین میکنند و میگویند: لاجزاک الله خیراً. خدا به تو خیر ندهد زیرا مرا خوب تربیت نکردید و باعث جهنمی شدن من شدید. پس فرزند بینماز و روزه و بیحجاب با پدر و مادر نمازخوان و روزهگیر و با حجاب همگی به جهنم میروند.
اگر فرزند خوب تربیت شده باشد به پدر و مادر خود دعا میکند و میگوید: جزاک الله خیراً. خدا به تو جزای خیر بدهد. زیرا مرا خوب تربیت کردید و باعث بهشتی شدن من شدید و اولاد صالح به همراه والدینش به بهشت میروند[۵۳].
با توجه به آیات رسیده نقش تربیتی خانواده از سالها قبل از تشکیل خانواده شروع میشود پس بر هر فردی لازم است قبل از تشکیل خانواده سطح آگاهی خود را در زمینههای مختلف بالا برد و قبل از شروع زندگی مشترک آگاهانه قدم بردارد.
پیامبر اکرمe در این زمینه میفرمایند:
تربیت کودکان را قبل از ازدواج باید پیشبینی کرد تا فرزندانی قابل تربیت به وجود آیند[۵۴].
فصل دوم:
دامنه تربیت
الف. پرورش دینی و اخلاقی
تربیت مذهبی کودک و در کل، نسل جدید ضرورتی غیرقابل انکار است. انسان در طول مسیر زندگی براساس ضوابطی که خداوند برای او مقرر داشته در حرکت است برهمین اساس از لغزشها و گرفتاریهایی که در این مسیر است محفوظ مانده است.
در بحث تربیت مذهبی، دختران بیشتر از پسران مورد بحث قرار گرفتهاند. در محیط اجتماعی گستردهی ما، دامهای متعددی بر سر راه دختران پهن شده است و باید خود را از آن دامها دور نگه دارند پس وظایف سنگینی بر عهده آنهاست که بایست به شایستگی از عهده آن برآیند.
در تربیت اسلامی مسأله بلوغ شرعی دختران بیش از پسران مطرح شده تا فرصتی بیشتر برای سازندگی او وجود داشته باشد. یک دختر میتواند با آموزش مفاهیم اساسی مذهب و عمل کردن به آنها شرایط را برای سازندگی خود فراهم کرده و جلوی نابسامانیهای ناشی از سهلانگاری نسل را بگیرد.
تربیت مذهبی بر دختران بیشتر اعمال شده چون زمانیکه یک زن ساخته و پرداخته شده باشد آن وقت است که نسلی پاک و خوشبخت خواهیم داشت اما اگر بنای اعتقادی و فکری زنان ما از اساس ویران باشد اجتماع در فلاکت خواهد بود.
کودک امانتی از خداوند است که به ما انسانها هدیه شده و ما هم وظایفی نسبت به آن هدیه داریم و میبایست در حفظ و مراقبت او از خطرها و اداره کردن او کوشا باشیم.
تربیت دینی کودک مانند تربیت فرد برای انجام عملیات معین مانند ورزش خاص یا کارهای هنری نیست، که امری سخت و دشوار باشد بلکه در وجود انسان زمینههایی وجود دارد که با توجه به آنها حاضر است به مذهب و دستوراتش گردن نهد و به سوی آنها فطرتاً تمایل دارد. فطرت و درون انسان با خداوند آشناست و تعالیمی که خداوند برای هدایت افراد قرار داده با ذوق و سلیقه فطری انسانها مطابقت دارد.در انسان زمینه گرایش به پرستش آفریدگار، حرکت به سمت کرامت و فضیلت، پذیرش آداب و رسوم مذهبی از ابتدا به صورت فطری در نهاد انسان قرار دارد.
کار مربی تربیت کودک این است که شعور مذهبی که در نهاد کودک نهفته است را بیدار کند و آن شخصیت الهی انسان را آشکار ساخته و او را به سمت محبوب سوق دهد ارائه این امر از راه های گوناگون امکانپذیر است.
میتوان از زمینههای عاطفی کودک کمک بگیریم و لطافت امر را در ذهن او جایگزین کرده و او را به پذیرش تعالیم و عمل به آن وادار نمایم.
عبادت در حقیقت نوعی پرستش و اظهار خشوع و خضوع بنده در مقابل آفریدگارش است و نوعی از رفتار است که خداوند براساس تعالیم و ضوابطی برای انسانها قرار داده است. سعی اسلام در ایجاد رابطه بین انسان و خدا بر این است که در نظر انسان، خدا را به درجهای برساند که او را شایسته جهت امر و نهی کردن انسان بداند. و انسان فرمان خدا را با ستایش بپذیرد و به طمع بهشت و یا ترس از دوزخ کاری را نکند و تنها برای دنیا یا تنها برای آخرت تلاش نکند و عقل و عاطفهاش تحت کنترلش باشد و ایمانش را به هیچبهایی جز به بهای رضای خداوند نفروشد.
باید به کودک تفهیم شود انجام وظایف و تکالیفی که بعداً بر گردنش نهاده میشود بخاطر این است که خداوند او را به وسیله این وظایف از حوادث و خطرات حفظ کرده و اجازه نمیدهد گل وجودی او قبل از شکفتن بوسیله کارهایی که در سر راهش است پرپر شود.
مسائل مربوط به توحید، عدالت، نبوت، امامت، معاد و متعلقات به این مباحث مانند مسأله شفاعت، معجزه، وحی، وظایف انبیاء، صراط، میزان و … را باید در عین استفاده از زبان کودکانه به گونهای بیان کرد که در دل و جان کودک رسوخ کند.
در جنبه مسائل اخلاقی بایست به جنبههایی چون ایثار، فداکاری، قدردانی، فضیلت، آرزو و … توجه کرد و از جنبههائی چون خودخواهی، خودپسندی، خودمداری و دیگر مسائل از این قبیل خودداری کرد.
در بحث پرورش دختران سعی بر آن است که آنها را همچون فرشتهای پاک بر آوریم، افکار و روحیه او را بسازیم اگرچه بصورتی درآید که در عالم مردان همتایی برای آنها پیدا نشود. دختران باید طوری تربیت شوند که شخصیت و عفتی برتر از مردان داشته باشد چون این زن است که مربی مرد است پس باید از نظر پاکدامنی درجهای برتر از مرد را داشته باشد.
در پرورش اخلاقی خوب بودن اخلاق به این معنا نیست که کودک ما کمحرف، کمرو و مطیع باشد بلکه باید او را به خودسازی، معاشرت نیکو، ادای وظایف براساس آنچه خد خواسته و دوری از کذب و حسادت و کینهتوزی عادت داد.
اسلام تربیت اخلاقی را ضامن کمال و سعادت فرد و اجتماع میداند به شرطی که آن تربیت از مذهب نشأت گرفته شده باشد چون در سایه اخلاقی مذهبی است که صفتها و قدرتهای خداوندی بیدار میشوند. کسیکه بخواهد اخلاق را بدون مذهب بیاموزد مانند کسی است که پیکری زنده، اما بینفس بوجود آورده، بر چنین پیکری فایدهای نخواهیم دید این فرد به رفتار و گفتاری تن داده که سرچشمه آن را نمیداند پس او تکامل درونی نخواهد داشت. اگر اصول مذهب و تعلیم آنرا در اخلاق نگنجانیم فرد تربیت شده، انسانی خودخواه و بیوجدان خواهد بود و نمیتوان از او انتظار داشت که دست از جرائم بردارد و یا در جاییکه پای منافع عدهای در میان است از بخشی از منافع خود چشم بپوشد.
از نظر اسلام، حق تعلیم اخلاق که از مذهب گرفته شده باشد بر سایر حقوق کودک برتری دارد و در بین کودکان، دختران صاحب حقوق بیشترند چون حیات و رفتار جمع به آنها بستگی دارد. بهترین جهیزیه دختران آموختن اخلاق مذهبی به آنهاست، نه زیورها و تجملات و وسایل زندگی[۵۵].
ب. پرورش ایمان
یکی از وظایف پدر و مادر پرورش عواطف ایمانی در کودک است. به موجب روایات اسلامی پدران و مادران مسلمان وظیفه دارند از دوران طفولیت کودک را با ایمان بار بیاورند و فطرت خداپرستی را در درون وی بیدار کنند. پدر و مادر میتوانند با عبادات تعریفی کودک را به اطاعت از اوامر خداوند وادارند و در پرتو ارتباط او با خداوند او را انسانی بی ایمان بار آورند.
پایه اساسی دین، ایمان به خداست که با پیمودن دو منزل میتوان به آن دست پیدا کرد. منزل اول عقل است که همان اثبات خداست و منزل دوم فوق عقل یعنی ایمان به خداست.
ایمان واقعی به خداودند این نیست که فقط به محاسبه علت و معلول عقلی بپردازیم بلکه این گونه محاسبات علمی میبایست بیشتر شوند و از منزل عقل به منزل روان انسان انتقال یابند و در عمق جان انسانها نفوذ کند و تبدیل به عشق سوزان الهی گردد و در ضمیر باطن انسان تکامل پیدا کرده و به ایمانی محکم و غیرقابل بیان تبدیل شود. عواطف اخلاقی و فطرت توحیدی، قبل از اینکه عقل کودک رشد کند و قادر به درک مطالب علمی گردد در ضمیر او فعلیت دارند و او برای تربیت آماده است. پدر و مادر باید متوجه این فرصتها باشند و از فطرت بیدار کودک در این دوران حداکثر استفاده را بکار گیرند و از همان ابتدای طفولیت ایمان به خدا و فضایل اخلاقی را در وجود کودک پایهریزی کنند.
با تکیه کردن بر سرشت فطری کودک به آسانی میتوان او را خداپرست بار آورد و او را مؤمن و معتقد به خداوند نمود. برای پرورش سجایای اخلاقی همچون راستگویی، درستکاری، محبت، مهربانی و … نیازمند به استدلالهای علمی نیست. کودک را میتوان با آن صفات تربیت کرد و از همان ابتدای کودکی او را به کارهای نیک و پسندیده عادت داد.
«والدین و مربیان باید متوجه باشند که در راه تربیت کودک، مذهب بزرگترین یار و مددکار آنهاست ایمان و اعتقاد مشعلی است که تاریکترین راه ها را روشن میکند و وجدانها را بیدار و حساس میکند. هرکجا که منحرفی وجود داشته باشد او را به آسانی به سوی راستی رهبری میکند.
یکی از حقوق فرزندان در آیین اسلام پرورش ایمان و اخلاق پسندیده در وجود آنهاست در این زمینه روایات زیادی نقل شده است از جمله:
حضرت سجادu در ضمن حقوق فرزند فرموده است: