مفسر تفسیر نمونه در این باره نوشته است:
« درباره شان نزول این آیه آمده است:قیس بن صبابه کنانی که یکی از مسلمانان بود کشته برادر خود هشام را در محله بنی نجار پیدا کرد جریان را به عرض پیامبر (ص) رسانید. پیامبر (ص) او را به اتفاق قیس بن هلال مهزی نزد بزرگان بنی النجار فرستاد و دستور داد اگر قاتل هشام را می شناسید تسلیم برادرش قیس نمایید و اگر نمی شناسند خون بها و دیه او را بپردازند آنان هم چون قاتل را نمی شناختند دیه را به صاحب خون پرداختند و او هم تحویل گرفت و به اتفاق قیس بن هلال به طرف مدینه حرکت کردند و در بین راه بقایای افکار جاهلیت قیس را تحریک نمود وبا خود قبول دیه موجب سرشکستگی و ذلت است لذا همسفر خود را که از قبیله بنی النجار بود به انتقام خون برادر کشت و به طرف مکه فرار کرد و از اسلام نیز کناره گیری کرد پیامبر(ص) هم در مقابل این خیانت خون او را مباح نمود و آیه فوق به همین مناسبت نازل شد که مجازات قتل عمد در آن بیان شده است. تفسیر آیه: از آنجا که آدم کشی یکی از بزرگترین جنایت و گناهان خطرناک است و اگر با آن مبارزه نشود امنیت که یکی از مهترین شرایط یک اجتماع سالم است به کلی از بین می رود قرآن آیات مختلف آن را با اهمیت فوق العاده ای ذکر کرده است به همین دلیل در آیه مورد بحث برای کسی که فرد با ایمانی را عمداً به قتل برسانند چهار مجازات و کیفر شدید اخروی(علاوه بر مساله قصاص که مجازات دنیوی است)ذکر شده است:
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۱-۲-انواع قتل
در کشور مااز دیدگاه حقوق جزا قتل به چهار دسته ذیل تقسیم می شود:
الف)قتل شبه عمد
ب)قتل غیر عمد
ج)قتل خطای محض
د)قتل عمد(ولیدی ۱۳۸۰-۸۰)
الف)قتل شبه عمد:
سلب حیات در قالب شبه عمد در شرایطی است که مرگ مجنی علیه مورد نظر مرتکب فعل نباشد در این رابطه بند ب ماد ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی مقرر می داد:
« قتل یا جرح یا نقص عضو که به طور خطای شبه عمد واقع می شود و آن در صورتی است که جانی قصد فعلی را که نوعاً سبب جنایت نمی شود، داشته باشد و قصد جنایت را نسبت به مجنی علیه نداشته باشد و مانند آنکه کسی را به قصد تادیب به نحوی که نوعاً سبب جنایت نمی شود، بزند و اتفاقاً موجب جنایت گردد. یا طبیعی مباشرتاً بیماری را به طور متعارف معالجه کند و اتفاقاً سبب جنایت بر او شود»
همچنین تبصره ۲ از بندج ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی تصریح می نماید:
(در صورتی که شخصی، کسی را که به او اعتماد قصاص یا اعتقاد مهدورالدم بودن بکشد و این امر بر دادگاه ثابت شود و بعداً معلوم گردد که مجنی علیه مورد قصاص و یا حمله مهدورالدم بودن مقتوله به اثبات برساند قصاص و دیه از او ساقط است.)
ب)قتل غیر عمد
با توجهبه توسعه زندگی ماشینی، وقوع جرایم غیر عمد، به سبب وارد شدن آسیب به تمامیت جسمی افراد به صورت ضرب و جرح ویا قتل دائماً روبه افزایش است، و رقم قابل توجه ایی از وقایعو رخدادها را تشکیل می دهد. در این قبیل جرائم رفتار شخص ممکن است به یک نتیجه ضد اجتماعی مانند قتل
منجر شود. در حالی که مرتکب در انجام رفتار، آگاهی و اراده داشته باشد، اما نتیجه ای که رخ داده هرگز مورد درخواست وی نبوده است مانند راننده ای که با سرعت غیر مجاز و با بی احتیاطی از چراغ قرمز عبور می کند و به عابران برخورد می نماید و در نتیجه تصادف، به مرگ عابر می انجامد، معهذا اگر راننده در رفتار خود آنچه را که شرط احتیاط و لازمه دوراندیشی بود رعایت می کرد چنین قتلی رخ نمی داد پس قتل غیر عمدی در اینجا بواسطه مواردی چون بی احتیاطی و عدم رعایت نظامات دولتی واقع شده است و در رفتار راننده نیز اصولاً احتمال چنین نتیجه ای می رفت و به لحاظ وجود همین احتمال می بایست که مرتکب از انجام آن رفتار خودداری می کرد حال که چنین نکرده مرتکب خطا شده و دارای مسئولیت کیفری برای واقعه قتلی که رخ داده می باشد(ولیدی ،۱۳۸۰ ص،۸۰)
ج)قتل خطای محض
تا قبل از تصویب قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۶۱، انواع قتل به موجب قانون مجازات عمومی سابق به قتل عمدی و غیر عمدی تقسیم می شد. اما شورای قضایی در طرح پیشنهادی قانون مجازات اسلامی به مجلس با توجه به تقسیم بندی انواع قتل در قرآن کریم قتل عمدی و قتل خطایی، باتمسک به منابع فقیه انواع قتل را به سه دسته، قتل عمدی،قتل شبه عمدی و قتل خطای محض تقسیم کرده بود. و متعاقباً نیز این تقسیم بندی در قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۷۰ در ماده ۲۰۴ تکرار و مورد تایید قانون گذاری قرار گرفته است.
تدوین کنندگان قانون مجازات اسلامی نیز با تبعیت از این نظرات، ضابطه تشخیص قتل خظای محض را در بند الف ماده ۲۹۵ بدین شرح تعیین کرده اند:
قتلی که به طور خطای محض واقع می شود، و آن در صورتی است که جانی نه قصد جنایت نسبت به مجنی علیه را داشته باشد و نه قصد فعل واقع شده بر او را، مانند آنکه تیری را به قصد شکار رها کند و به شخصی برخورد کند(ولیدی،۱۳۸۰ ،۸۱)
د)قتل عمد
قتل عمد همانند سایر جرائم دارای سه رکن مادی و معنوی و قانونی می باشد برای تحقق رکن مادی قتل عمد قاتل باید با انجام فعل مادی مثبت و یا خودداری از انجام عملی(ترک فعل) مانند خودداری از دادن شیر به نوزاد به قصد سلب حیات موجبات مرگ نوزاد را فراهم نماید.
از این نظر این نوع قتل را «قتل عمد» می نامند. از سوی دیگر قتل وقتی عمدی است که عمل مجرمانه به قصد سلب حیات از مجنی علیه ضمن آگاهی قبلی از نتیجه حاصل از فعل مجرمانه انجام شود.
در این رابطه انگیزه قاتل رضایت مجنی علیه و اشتباه در هویت وی تاثیری در ماهیت قتل عمدی ندارد.
مرتکب باید در سلب مقتول مقصد داشته باشد یعنی هم در ارتکاب عمل مادی، عامد باشد و هم از این عمل مادی قتل مجنی علیه را منظور و مقصود داشته باشد.
مقصود از عمد در فقه اسلامی ، عمد در فعل و عمد در قصد شخص معین به قتل است.
عمد شامل دو جزء روانی است: یکی قصد انجام خود فعل و دیگری قصد نتیجه قتل که آن را قصد نتیجه نیز می گویند.
قانون مجازات اسلامی موراد عمومی قتل عمدی را به شرح زیر ذکر نموده است:
الف:قتل عمد به معنای خاص
ب:قتل عمدی با انجام فعل نوعاً کشنده
ج:قتل عمد با فعل موثر نسبت به مجنی علیه معین
د:قتل عمدی ساده
ه:قتل عمد با سبق تصمیم
قتل عمد به معنای خاص:
مواردی که قاتل با انجام کاری قصد کشتن شخص معین و فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را دارد خواه آن کار نوعاً کشنده باشد خواه نباشد ولی در عمل سبب قتل شود.(بند الف ماده ۲۰۶ ق.م.الف.)
ب:قتل عمدی با انجام فعل نوعاً کشنده:
مواردی که قتل عمداً کاری را انجام دهد که نوعاً کشنده باشد هر چند قصد کشتن شخصی را نداشته باشد.(بند ب ماده ۲۰۶ ق.م.الف)
ج:قتل عمد با فعل موثر نسبت به مجنی علیه معین:
مواردی که قاتل قصد کشتن را ندارد و کاری که انجام می دهد نوعاً کشنده نیست ولی نسبت به طرف بر اثر بیماری و یا پیری و یا ناتوانی یا کودکی و امثال آنها کشنده باشد قاتل نیز به آن آگاه باشد.(بند ج ماده ۲۰۶ ق.م.الف.)
د:قتل عمدی ساده:
قتل عمدی ساده در پاره ای از اوقات قاتل بدون سبق تصمیم مرتکب واقع می شود یعنی مقدمات و فکر مجرمانه قبلی وسایل ارتکاب جرم، قبلاً تهیه نمی شود بلکه ارتکاب قتل بدون مقدمه تحقق
می پذیرد. مثل اینکه بین دو نفر بدون هیچ مقدمه ای مشاجره و درگیری روی می دهد و یکی از طرفین، دیگری را با به کار بردن الفاظ رکیک تحریک و در اثر آن دومی با ایراد صدمه ای به اولی او را از پای در می آورد.
قتل عمد با سبق تصمیم:
در این نوع قتل عمد، مرتکب قبل از اقدام به فعل مجرمانه اش، فکر جنایت را در مخیله خود می پروراند برای موفقیت خود از روی میل و اختیار راه های گوناگون ارتکاب جرم و وسایل لازم برای انجام موفقیت آمیز، تصمیم خود را می سنجد و فراهم می کند تا در موقعیت مناسبی قصد مجرمانه خود را برای کشتن مجنی علیه از قوه به فعل در آورد.(ولیدی-۱۳۸۰).
در این نوع قتلها حتماً انگیزه قبلی نظیر انتقام جویی، تصرف املاک و اموال منقول و گاهی ازدواج با همسر مقتول مطرح است. این قبیل قتل هامعمولاً با زیرکی و قصاوت قلب انجام می شوند معمولاً قاتل حتی راجع به وضعیت جسد پس از قتل فکر می کند و طرح و نقشه می کشد و گاهی این نقشه و اجرای آن منتهی به از بین رفتن جسد نیز می شود این قتل را می توان به قتل عمد با سبق تصمیم مطلق مقید تقسیم بندی کرد:
و:قتل با سبق تصمیم مطلق:
هرگاه قاتل عمداً بدون قصد کشتن شخصی معین مرتکب قتل شود مثلاً برای رعب و هراس بسته مواد منفجره را به میان عمده ای پرتاب کند و منجر به کشته شدن یکی از آنها گردد. چون شخص معینی را قاتل مورد نظر نگرفته است قتل را با قصد مجرمانه مطلق می نامند.(سپهوند،۱۳۷۷ ،ص۸۴)