ویتنام
چین و تایوان
برمه
تبت
تایلند
لائوس
اندونزی
ایران
گواتمالا
کاستاریکا
لهستان
کامبوج
جمهوری دمینیکن
مکزیک
بولیوی
کنگو
غنا
آنگولا
آلمان غربی
ایالات متحده آمریکا
عراق
افغانستان
لیبی
السالوادر
نیکاراگوئه
گینه بریتانیا
شیلی
اکوادر
اروگوئه
کوبا
کشورهایی که تا پایان دهه ۱۹۸۰ سیا در آنها اقدام پنهان انجام داده است.
منبع: Ameringer, 1990:244
سازمان سیا در اقدام پنهان خود از تکنیکهای مختلفی استفاده کرده است. یکی از شیوههای مورد استفاده سازمان سیا برای مقابله با گسترش تفکرات کمونیستی و تاثیرگذاری بر برداشتهای افکارعمومی در راستای مقابله با کمونیسم و گسترش رویکردهای لیبرالیستی، تاسیس سازمانها و نهادهای مدنی غیردولتی و یا استفاده از نهادهای موجود به عنوان ابزاری پوششی جهت پیگیری اهداف سیاستخارجی ایالات متحده بوده است. هدف سازمان سیا از حمایت نهادها و سازمانهای مختلف(علاوه بر احزاب سیاسی) تغییر موازنه در سیاستکشورهای هدف به نفع دوستان آمریکا با حمایت از آنها و تضعیف گروه های مخالف آمریکا بود. در این راستا سازمان سیا از شرکتهای تجاری و اقتصادی، شرکتهای نظامی-امنیتی خصوصی و نهادهای مدنی و فرهنگی استفاده کرده است. مهمترین مزیت استفاده از این شرکتها و نهادها برای اجرای عملیاتهای اطلاعاتی، افزایش پنهانکاری عملیاتها و امکان تکذیب ارتباط موضوع با دولت آمریکا، درصورت افشای آن بود. مشهورترین شرکتهایی که در اقدامات پنهان سیا مورد استفاده قرار گرفتهاند، شرکتهای هواپیمایی هستند. به عنوان مثال میتوان به شرکت حملونقلهوایی سیویل[۱۸۴] اشاره کرد که در منازعه میان تایوان و چین و حمایت از فرانسه در ویتنام مورد استفاده قرار گرفت. مثالهای دیگر شامل استفاده سیا از شرکت یونایتدفروت[۱۸۵] در کودتای سال ۱۹۵۳ علیه آربنز در گواتمالا، یا بهرهبرداری از شرکت زنیت[۱۸۶] در عملیات مانگوز(عملیاتی علیه کاسترو) هستند. (برای مطالعه مثالهای بیشتر بنگرید به: OBrien, 2007).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
تکنیکدیگر سازمان سیا در اقدام پنهان، حمایت از گروه های مخالف دولتحاکم است. مانند حمایت از کنتراها در نیکاراگوئه، حمایت از تبعیدیهای کوبا در عملیات خلیجخوکها، حمایت از کردها در دهه ۱۹۷۰ و مجاهدین افغانی در دهه ۱۹۸۰. راهاندازی ایستگاههای رادیویی و رسانهای و کودتا از دیگر تکنیکهای اقدام پنهان سازمان سیا در حمایت از سیاستخارجی آمریکا بوده است. تکنیکهای اخیر در سالهای گذشته علیه ج.ا.ایران(راهاندازی رادیو فردا و ماهوارههای فارسیزبان) نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند.
نقش سازمان سیا در برقراری روابطدیپلماتیک نظیر آنچه که میان دولت خودگردان و اسرائیل یا دولت اردن و اسرائیل و میانجیگری میان هند و پاکستان به انجام رسیده است، نشاندهنده بْعد دیگری از کارکرد این سازمان در اجرای سیاستخارجی آمریکا نسبت به مناقشات و بحرانهای بینالمللی است. هرچند که این مورد نیز تایید کننده نتیجه اولیه درخصوص نقش سیا به عنوان ابزار اجرای سیاستخارجی آمریکا میباشد، اما فراتر از آن مؤید جایگاه سازمانهای اطلاعاتی در دیپلماسی و مذاکرات بینالمللی است.
بخش سوم: نتیجه گیری
مقدمه
اگرچه مطالعات موردی اشاره شده در بخش پیشین تنها گوشهای کوچک از کوه یخ اطلاعات آمریکا است، اما به نظر میرسد که دادههای کافی برای مشخص شدن نقش سازمانسیا در سیاستخارجی آمریکا را در اختیار قرار میدهد.
بخش حاضر که قسمت پایانی پژوهشحاضر است شامل دو فصل مجزا خواهد بود. در فصل ششم تلاش میشود با بهره گرفتن از دادههای بخش قبل فرضیههای مطرح شده درباره نقش سازمان سیا در سیاستخارجی آمریکا بررسی شود. فصل هفتم نیز مطالب نظری بخش اول درباره نقشسازمانهای اطلاعاتی را با بهره گرفتن از دادههای بدست آمده از مطالعات موردی، ارزیابی میکند و براساس آن یک چارچوب نظری درخصوص نقشسازمانهای اطلاعاتی در سیاستخارجی کشورها مطرح می کند.
فصل ششم: بررسی فرضیه ها
براساس فرضیه اصلی تحقیق «مهمترین نقش سازمان سیا در سیاستگذاری خارجی، پشتیبانی شناختی از سیاستگذاری است». اگرچه مطالب و دادههای گردآوری شده در فصل سوم تایید کننده این فرضیه است و دست کم موردی برای رد آن ارائه نمیکند اما مقایسه موارد گردآوری شده در فصول ۳ و ۴ نشان میدهد سازمان سیا، حداقل براساس دادههای قابل دسترسی در محدوده زمانی تحقیق، پیش از آنکه چشم سیاستگذاران باشد[۱۸۷] بازوی آنها بوده است. علی رغم آنکه قانون امنیتملی ۱۹۴۷، وظیفه اصلی و اولیه سازمانسیا را جمع آوری و تحلیل اطلاعات تعیین کردهاست (National Security Act of 1947, Section 102)[188]، اما رویه عملی فعالیتهای اطلاعاتی سازمان سیا نشاندهنده اولویت کارکرد اقدام پنهان در نقش سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در سیاستخارجی است. سیاستگذاران آمریکایی نیز برخلاف ماموریت اصلی سازمان سیا در قانون امنیت ملی سال ۱۹۴۷ که نقش اصلی این سازمان را جمع آوری و تحلیل دادهها معرفی میکند، از این سازمان بیشتر برای انجام اقدام پنهان و عملیاتیکردن تصمیمهای مورد نظر در کشورهای دیگر استفاده کردهاند. بررسی تاریخ تحول فعالیتهای اطلاعات آمریکا نشان میدهد که توسل به سازمانهای اطلاعاتی توسط سیاستگذاران آمریکایی، از همان ابتدا یکی از شگردهای کشورداری آمریکا در عرصه سیاستخارجی بویژه در دوران جنگ سرد بوده است. از لحاظ قانونی، قانون امنیتملی سال ۱۹۴۷ و متعاقب آن بخشنامهها و دستورالعملهای شورای امنیتملی آمریکا و دستورات اجرایی رئیسجمهوری(مانند قانون جمع آوری اطلاعات خارجی سال ۱۹۷۸، قانون آژانس اطلاعات مرکزی سال ۱۹۴۹، دستوراجرایی شماره ۱۲۳۳۳و…) مبنای قانونی سنت توسل به سازمانهای اطلاعاتی در اجرای سیاستخارجی را فراهم کرده است (برای اطلاع از قوانین ناظر بر ساختارهای اطلاعاتی ایالات متحده بنگرید به: Office of the Director of National Intelligence, 2009). شورای امنیتملی آمریکا اندکی پس از تاسیس سیا در سال ۱۹۴۷ طراحی و اجرای عملیاتهای پنهان در کشورهای خارجی در راستای منافع امنیتملی آمریکا را برعهده سازمان سیا نهاد. این شورا از سیا خواست عملیاتهای پنهانی را برای مقابله با اقدامات شوروی علیه جهان آزاد و امنیت و اعتبار ایالات متحده طراحی و اجرا نماید(Immerman, 2006: 16-17). در سال ۱۹۴۸ نیز شورای امنیت ملی طی بخشنامه شماره ۲/۱۰ اجرای عملیاتهای پنهان سیاسی، اقتصادی و شبه نظامی را برای دستیابی به اهداف امنیت ملی آمریکا ضروری دانست و به طور رسمی سیا را مسئول طراحی و اجرای این عملیاتها کرد(Immerman, 2006: 17).
اگرچه سازمان سیا در تمام موارد بررسی شده در بخش پیشین، به طور همزمان کارکرد جمع آوری و تحلیلاطلاعات را در دستورکار قرارداده است، اما فضای حاکم بر جامعه سیاستگذاری آمریکا، سازمان سیا را به عنوان ابزاری برای پیشبرد سیاستخارجی ضدکمونیستی ایالات متحده، توسط توانایی ویژه آن در اقدام پنهان(سیاسی، شبهنظامی، اقتصادی و تبلیغاتی)، درنظرداشتهاست(که میتوان شاخصهای آن را در دستورالعملهای شورای امنیتملی و خواستههای روسای جمهور آمریکا از دهه ۱۹۵۰ به بعد مشاهده کرد). مواردی مانند ایتالیا در سال ۱۹۴۸، ایران در سال ۱۹۵۳، گواتمالا در سال ۱۹۵۴، کوبا در سال ۱۹۶۰، شیلی در دهه ۱۹۷۰، نیکاراگوئه و افغانستان در دهه ۱۹۸۰ تاییدکننده این ادعا هستند. براساس دادههای موجود، توسل به اقدام پنهان از سال ۱۹۴۷ سیر صعودی داشته و در سال ۱۹۷۱ به اوج خود میرسد، در دهه ۱۹۷۰ به دلیل افشاگریهایی که درمورد اقدامات سیا اتفاق میافتد، میزان استفاده از اقدام پنهان درسیاستخارجی کاهش مییابد و بار دیگر با روی کارآمدن ریگان به شدت افزایش مییابد. در دهه ۱۹۹۰ با سقوط اتحاد شوروی اقدامات پنهان سیا کاهش مییابد اما بار دیگر پس از حملات یازده سپتامبر ما با عصرجدیدی از اقدام پنهان در سیاستخارجی آمریکا روبرو شدهایم(Richelson, 2008: 415). به اعتقاد جانسون(Johnson, 1996: 38) سازمان سیا از همان ماه های اولیه تاسیس، تبدیل به مهمترین ابزار مقامات شورای امنیتملی برای تاثیرگذاری پنهانی بر نتایج سیاستخارجی آمریکا شد.
بنابراین چنین به نظر میآید که سیاستگذاران آمریکایی از اقدام پنهان به عنوان ابزاری برای مقابله با کمونیسم (و بعدها سایر اهداف سیاستخارجی و امنیتی مانند القاعده) استفاده کردهاند و اقدام پنهان بخشی جداییناپذیر از استراتژی آمریکا برای مقابله با «توسعهگرایی» شوروی بود. در واقع سازمان سیا ابزار اجرای سیاست مداخله پنهان در سیاستخارجی آمریکا بود و هدف آن نیز افزایش هژمونی آمریکا در جهان به شمار میرفت(Agee and Wolf, 1978, 17, 19). آندره لی گالو[۱۸۹] افسر اطلاعاتی بازنشسته سازمان سیا معتقد است اقدام پنهان گزینهای حیاتی در سیاستگذاری امنیتملی ایالات متحده به شمار میآید. از نظر او، که خودش یکی از افسران معاونت عملیات سازمان سیا بوده است، در طول دهه های گذشته سازمان سیا براساس بازوی پنهان آن یعنی معاونت عملیات[۱۹۰] تعریف شده است که سه کارکرد جمع آوری اطلاعات خارجی، ضداطلاعات و اقدام پنهان را انجام میدهد(Le Gallo, 2005). البته از نظر او استفاده از تواناییاقدام پنهان سازمان سیا در سیاستخارجی فقط محدود به دوره جنگ سرد و سیاستخارجی ضدکمونیستی آمریکا نبوده و در قرنجدید نیز از آن در راستای اجرای سیاستخارجی ضدتروریستی ایالات متحده استفاده میشود. به نظر بسیاری از افسران اطلاعاتی آمریکایی، پس از جنگ سرد و کمونیسم، آمریکا و غرب با «ایسم» جدیدی به نام اسلامگرایی افراطی، اسلام نظامی یا فاشیسم اسلامی(Richelson, 2008: 415) مواجه شدهاست که به زعم آنان منشاء اقدامات تروریستی علیه غرب به شمار میآید. هرچند که به لحاظ تاکتیکی، اقدامات نظامی و عملیاتهای ویژه شبهنظامی میتواند درکوتاه مدت برای مقابله با “تروریسم” به کارآید، اما مبارزه بلند مدت با “تروریسم” مستلزم استفاده از نسخههای فرهنگی و فکری پنهانی است تا بتواند منشاء فکری و ایدئولوژیک اقدامات تروریستی را از بینببرد یا تضعیف کند. اقدام پنهان یک گزینه استراتژیک به شمار میآید که میتوان از آن برای مبارزه بلند مدت و زمینهای با تروریسم استفاده کرد. آندره لی گالو معتقد است که اسلام به دنبال مبارزه با فرهنگ غربی با هدف تغییر در آن است. بنابراین اقدامات بلند مدت برای مقابله با تروریسم برآمده از تفکر اسلامی، نیازمند فعالیتهای فرهنگی و فکری در جوامع اسلامی است و دقیقاً همین سیاست است که اجرای آن مستلزم بهرهبرداری از اقدام پنهان خواهد بود. از آنجایی که پیامها و تفکرات غربی از همان ابتدا به دلیل منشاء غربی و به ویژه آمریکاییشان با مخالفت افکارعمومی جوامع اسلامی مواجه میشوند، استفاده از اقدام پنهان برای اعمال سیاستهای فرهنگی باهدف تاثیرگذاری فکری بر مخاطبین اسلامی بدون مشخص شدن منشاء وهدف آن، بهترین گزینه است (Le Gallo, 2005).
بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که فرضیه رقیب تحقیق در خصوص نقش سازمان سیا در سیاستگذاری خارجی ایالات متحده، معتبرتر است. اگرچه اقدام پنهان و نقش سازمان سیا در مرحله اجرای سیاستهای اتخاذ شده بسیار پررنگ و به عبارتی گفتمان مسلط بوده است، با این حال سیا همزمان، نقش به سزایی در پشتیبانی اطلاعاتی از سیاستگذاری خارجی داشته است. سازمان سیا با استخدام منابع انسانی در کشورهای هدف(عمدتا کشورهای کمونیستی و یا مورد تهاجم کمونیسم)، طراحی و ساخت ابزارهای جمع آوری فنی(مانند هواپیمای U-2 و ماهوارههای کرونا)، نیازمندیهای اطلاعاتی و شناختی سیاستگذاران آمریکایی را تامین کرده است. مورد پنکوفسکی یا پشتیبانی اطلاعاتی از کنفرانس آنکتاد در مانیل یکی از بهترین مثالهایی است که نشان دهنده نقش سازمان سیا در تامین نیازمندیهای اطلاعاتی آمریکا از شوروی و سایر کشورهای رقیب است.