قصد گنجی کن که این سود و زیان
در تبـــع آید تـو آن را فرع دان[۱۱]
(دفتر دوم ۲۲ ۲۲ – ۲۱ ۲۲ )
تا بدین مرحله، تأثیرات سفر بر انسان، مورد بررسی قرار گرفت امّا به نظر میرسد بایستی با دامنهی عمیقتری، بحث را ادامه داد تا بتوان یک نتیجه تحقیقی ارزنده ارائه کرد. در این تحقیق، نگاهی گذرا به سرگذشت مهاتماگاندی و سفر او به انگلستان، میتواند نمونهای برجسته از جلوههای مثبت سفر و پیامدهای اجتماعی آن باشد.
در کتاب سرگذشت گاندی آمده است: پس ازیک ماه که به زندگی در انگلستان عادت کرد برای ادامهی راه زندگی در یک خانواده انگلیسی حاضر شد…. حالا دیگر مستقر شده بود. در هندوستان هرگز روزنامه نخوانده بود ولی اکنون روزنامههای دیلی نیوز، دیلی تلگراف و نشریه پال مال را میخواند تا انگلیسیاش بهتر شود[۱۲]…
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مطالعه این کتاب و سفر مهاتما گاندی به انگلستان برای تحصیل علم مقولهی نیاز را که نگارنده به عنوان یکی از دلایل مهم سفر بدان پرداخت، را تقویت میکند در این میان میبایست به سفرنامه ی ابن بطوطه پرداخت. “ابن بطوطه مورخ نیست گرچه سفرنامهی او سراسر نقل وقایع و رویدادهای تاریخی است ، او در این کتاب هم داستان خود را میگوید و هم داستان مردمی را که با آنها دیدار کرده است ، مردمی که جوان و زیبایند و شوخطبعیها، زیرکی ها، وارستگیها و مهربانیهایشان شیفتهاش میساخته است. اگر از کسی علم آموخته یا درخور شأن خود، احترام یافته، اگر از کسی محبت و مکرمت دیده، یا آزمندی و مال اندوزی، دنیا گریزی یا ستمکاری و سنگدلی کسی مایه شگفتی او شده، همه را در کتاب خود آورده است. او از سفری طولانی سخن میگوید که حدود سی سال طول کشیده و در انجام آن گاهی بر پشت اسب و اشتر نشسته و همراه کاروانیان طی طریق کرده یا در اکرام مرکب پادشاهان بزرگ گاهی سوار بر قایق و کشتی ، بازیچهی موجها و طوفانهای سهمگین بوده، همراه دیگر سرنشینان دمی از بیم دستبرد دزدان و حرامیان فارغ نبوده است . آری، او از چنین سفری که تصورّش، حتّی در این عصر نوین ( روزگار تکنولوژی مدرن) موی بر اندام آدمی راست میکند، سخن میگوید».[۱۳]
در ابتداییترین گام در تأثیر سفر بر انسان، میتوان به حالات و شخصیت ابن بطوطه اشاره کرد:» وی در باب فعل و انفعالات روحی خود میگوید: در نخستین روزهای سفر، از دوری خویشان و کسان و رنج غربت و تنهایی، احساس ملامت میکرد". در جای دیگر درباب تغییر حالات او در سفر، چنین گفته شده است: “طولی نکشید که مذاق او با طعم سفر خو گرفت و عاشق و شیفته ی افقهای نو و سرزمینهای نادیده و مردمان ناشناخته شد و از آن تاریخ تا به سال ۷۵۴ تقریباً سی سال تمام ، مدام آتش این اشتیاق در درون او شعله میکشید[۱۴].
“در چند مورد از سفرنامه که ابن بطوطه به فیض صحبت بعضی از اولیاء نایل میشود ، میل درونی او به انقطاع زهد بیدار میگردد و چنان منقلب میشود که درصدد بر میآید ، دست از دنیا شسته و کنج غربت برگزیند و بقیت عمر را وقف عبادت و تصفیه ی باطن کند. لیکن باز به قول خود وی شیطان هوی به جدال بر میخیزد. [۱۵]“
بنابراین، بدون تردید سفر در انسان به عنوان یک مقولهی اجتماعی تأثیرگذار، دارای قدرت فراوانی است. چرا که هم میتواند وجود انسان را به سوی کمال صیقل دهد و هم یارای آن دارد که انسان را به پستیها و پلیدیهای سوق دهد.
شاید قرآن کریم با توجه به زمینههای مزبور فرموده است: «قل سیرو فی الارض….» سیر کردن در زمین و دیدن اینکه این آدمیان چگونه به چنین سرنوشتهایی دچارشده اند!!! پس سفر به عنوان یک امر تأثیرگذار، آن قدر قدرت دارد که میتواند بسیاری از هنجارهای اجتماعی را ناهنجار سازد و بالعکس پارهای ارزشها را به ضد ارزش بدل گرداند. در این میان جرم شناس به مثابه ی یک جراح اجتماعی میبایست به جراحی لایههای زیرین و پنهان جامعه بپردازد و از ریزترین نکات در تحقیق و تجسس خود چشم نپوشد. تا بتواند به یکی از علّتهای جرم پاسخ دهد. در گذشته مفهوم جرم را شناختیم. فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است.” این فعل یا ترک فعل میتواند نوعی هنجار شکنی باشد که قانون برای آن مجازات تعیین کرده است. هنجارشکنی به علت تناقض در اهداف و شیوهی دستیابی به هدف در یک جامعه یا فرهنگ، پدید میآید. جوامعی که دارای چنین تناقضاتی نیرومند باشند، ارقام بالاتری از کج رفتاری را خواهند داشت.[۱۶]“
یکی از عواملّی که سبب ایجاد این تناقضها یا اساساً، پیدایش این تفکر میشود، سفر است. شخصی که مرتباً سفر میکند به تدریج با نوعی دگرگونی دورهای یا دگرگونی فرهنگی وشخصیتی مواجه خواهد شد. فرد در مقام جهانگرد یا کسی که مرتباً در حال سفر است. تعامل با فرهنگها و جوامع دیگر یکی از شاخصهای مهم رفتاری او است. و هم در چنین حالتی است که فرد آرام آرام تغییر رویه میدهد تا آنجا که گاه بدل به فردی کجرو و هنجار شکن میشود و بسیاری از آداب و آیینهای دینی و ملّی خود را به مثابه خرافه میپندارد و به عنوان فردی هنجارشکن از دید قانون، مجرم محسوب میشود
مبحث سوم: جهانگردی از منظر جرمشناسی:
گفتار اول: بررسی سفر از دید جرمشناسی :
همانگونه که در گذشته یاد شد، سفر از منظر جرمشناسی نیز قابل بحث و بررسی است. کما اینکه به مقوله ی تاثیر سفر بر انسان پرداخته شد اما در آن بخش، بیشتر از منظر روانشناسانه به موضوع نگریسته شد و حال در این قسمت تلاش بر آن است که از دید جرمشناسی موضوع مورد تحلیل قرار گیرد.
بر اثر سفر یک ایرانی به خارج از مرزهای جغرافیایی، دو حالت میتواند رخ دهد : حالت اوّل، اینکه فرهنگ و آیین بومی در فرد تقویت میشود و حالت دوم، این است که فرهنگ و آیین غیر بومی بر فرهنگ و آیین بومی سلطه مییابد و این سلطهی فرهنگ و آیین بومی را در فرد از میان میبرد. البته در این خصوص به تفصیل بحث خواهد شد.
« از نظر جرمشناسی هیچ حادثهای از قول به فعل تبدیل نمیشود مگر اینکه علّت آن پدید آید به همین خاطر وقوع پدیدهی مجرمانه ناشی از علل مؤثر در بروز و پیدایش آن است و با این باور با سعهی صدر به دنبال چنین علّتی است تا بتواند راهی برای مبارزه با علل تبهکاری یافته و با رد کردن این علل و انجام اقدامات لازم، جلوی بروز معلول نیز گرفته شود. »[۱۷]
از یک منظر، برای رخ دادن سفر میبایست علّتی وجود داشته باشد و از منظر دیگر، سفر میتواند علّت وقوع جرمی باشد.
پس با این نگاه، علّت وقوع جرم را از طریقی که از مقوله سفر میگذرد بحث و بررسی میکنیم به نظر میرسد با این نگاه همه جانبه، میتوان به نتیجهی علمی و منطقیتری دست یافت. اینکه چرا انسان به سفر دست مییازد نکته مهمی است.
” آدمیان خاصه در سدهی کنونی کمتر در زادگاه خود برای همیشه استقرارمییابند. استعدادهای گوناگون، موقعیتهای مناسب، میل به زندگی بهتر و آمیزش با مرام برتر، تحصیلات بیشتر، ازدواج، کار و کسب ثروت، محیط مناسب و مساعد برای درمان و گذراندن دوران نقاهت، ناسازگاری، منازعات، قحطی، شورش، جنگ، فرار از انتقام، فرار از بدنامی و مسائل دیگر موجب میشوند که انسانی زادگاه خود را موقتاً یا برای همیشه ترک گوید و به شهر یا استان دیگر رو آورد و یا آنکه موقتاً از میهن خویش به کشوری بیگانه کوچ کند و یا آنکه ترک تابعیت گوید. بررسی علل مهاجرت مورد توجه جامعهشناسان است. علت مهاجرت هرچه باشد محققان جامعهشناسی جنایی کوشیدهاند تا صرفاً تأثیر درون کوچی و برون کوچی را در تقلیل یا افزایش تبهکاری خاستگاه و مقصد جدید بررسی نمایند[۱۸].”
باید گفت: آنچه در این فصل قابل اهمیّت به نظر میرسد این است، که فرد به چه منطقهی جغرافیایی از مناطق فرهنگ و آیین غیر بومی سفر میکند؟ این مسأله و پاسخ آن در میزان وقوع جرم و آنچه در تغییر ایده و نگاه مؤثر است آنقدر برجسته به نظر میرسد که نگارنده بر خود فرض میداند بدان بپردازد. مسلماً سفر یک ایرانی به نقاط خاصّی از دنیا یا به کشورهایی که جرم در آنها به وفور صورت میگیرد به مراتب تأثیر گذارتر از مناطق یا کشورهایی است که جرم در آنها به ندرت اتفاق میافتد. فرض کنید که یک ایرانی ، به کشوری که در آن آمار جرم سرقت زیاد است، به وفور سفر کند، بدیهی است، چنین فردی شیوههای ارتکاب این جرم و خلاصی از چنگال قانون و اجرای مجازات را بهتر میشناسد تا فردی که اصلاً به این مناطق خاص، سفر نکرده یا به مناطقی سفر کرده که این جرم در آن محقق نمیشود.
بنابراین وضع اخلاقی و اعتقادات مذهبی و وضع اقتصادی هر جامعه مختص همان جامعه است و هر جامعه از این حیث با جامعهی دیگر متفاوت است. بنابراین، این مقوله در خصوص افزایش یا کاهش وقوع جرم به عنوان علّت، اثرگذار است به گونهای که سفر به هر منطقه و اجتماعی که مختصات خاص خود را دارد به تناسب در افزایش یا کاهش جرم تأثیرگذار است و پایه ی بحث ما گمارده میشود. مثلاً سفر افراد ایرانی به سرزمین وحی الهی قاعدتاً نمیتواند عامل جرمزایی برای آنها بشمار آید. زیرا حال و هوای معنوی آن دیار از سویی و آموزههای دینی و فرهنگی افرادی که به این وادی سفر کردهاند تا حدود زیادی از وقوع جرم جلوگیری میکند.
به دیگر سخن، از منظر پیشگیری جرم که بنگریم، با تقویت فرهنگ و آیین بومی و دینی، فرد از طریق دریافت محیط دینی و درک حال و هوای سرزمین وحی، انجام جرم و گناه را در آن سرزمین به مراتب قبیحتر از انجام همان عمل در زمان اقامت در وطن، میپندارد. امّا سفر ایرانی به محلههای فحشازدهی کالیفرنیا که در آن، فقر و فحشا یک جریان عادی و روزمره محسوب میشود از قبح این عمل ضدانسانی و غیراخلاقی، در ذهن آدمی میکاهد و زشتی آن را تا حدودی از میان میبرد، زیرا امکان دارد مداومت سفر فرد ایرانی به چنین سرزمینهایی، به تدریج انگارهها و آموزههای نهادینه شده ی دینی را تحلیل برد و امری مطرود و فاقد ارزش، تبدیل به ارزش شود و فرد مسافر به تدریج به سوی انجام جرم (زنا و جز آن) گام بردارد. از سوی دیگر هواینفس و حالات روانی و جسمانی انسان را نباید از یاد بَرَد که فراهم بودن بستر فعل مجرمانه، خود عامل و علّتی برای ایجاد جرم و گناه بشمار میرود. وقتی در ایران حمل و عرضه مشروبات الکلی، جرم انگاشته شده، همین امر (در دسترس نبودن نسبی مشروبات الکلی) تا حدودی از وقوع جرم جلوگیری خواهد کرد. حال، وقتی در عرصهی فرهنگهای غیر بومی، مشروبات الکلی به سهولت در اختیار عموم قرار میگیرد، همین امر، موجب میشود تا مسافــر ایرانی پس از حضــور در کانون فرهنگهای غیــربومی به استعمال مشروبات الکلی یا علی الاصول ارتکاب جرمهای دیگر دست زند. پس سفردر ذات خود، از حیث جرمشناسی اهمیت زیاد دارد. با مقایسهی فرضی دو نقطه از دنیا، (سرزمین وحی و ایالت کالیفرنیا)، دانستیم که بسته به اینکه فرد ایرانی به چه منطقهای سفر میکند، میتواند انجام جرم محقق شود. یکی از نویسندگان، ذیل بحث عوامل محیطی موثر در بزهکاری، موضوع تغییر ارزشها را به میان کشیده در این باره چنین گفته است: «انسانهای امروز در چهارراه سرگردانی و تضاد ارزشها گرفتار آمدهاند و نمیدانند به کدامین سو حرکت میکنند. جوان امروز در این شرایط با مشکل بحران هویت روبه روست».[۱۹] بنابراین سفر به عنوان یک علت جرمشناسانه، میتواند ارزشهای نهادینه شده را با ضد ارزشها و یا با آیین و فرهنگهای غیربومی به تقابل بنشاند. این مسأله در بحث فرار نوجوانان هم مصداق دارد، که نوجوانان تحت تأثیر عوامل محیطی و تکنولوژیکی، رفته رفته، فرایندهایی از فرهنگهای بیگانه را دریافت میکنند که با آموزههای آیین و فرهنگ بومی آنان در تضاد است. اصرار خانوادهها برای ترک این گونه آموزههای غیربومی نیز ممکن است موجب فرار آنان از خانه گردد. به دیگر بیان بر اثر سیطرهای که فرهنگ و آیین غیربومی بر ذهن و اندیشه فرد ایرانی دارد، میل به اجرایی نمودن فرهنگ و آیین غیربومی در مرزهای سیاسی کشور، در وی به وجود میآید و آنجا که قوای قهریه با این امر به تقابل برمیخیزد نتیجهای جز فرار از خانه یا خانواده، عاید نمیشود. بنابراین گریز نوجوانان از خانه، یکی از موضوعهای مهمی است که میتواند در جرمشناسی مورد تحلیل قرار گیرد در این بخش سفری را مورد بحث قرار دادیم که در نتیجهی سلطهای که فرهنگ و آیین غیربومی از طریق رسانههای جمعی و…. بر فرد ایرانی مییابد، رخ میدهد. یعنی در نگاهی، تغییر ایدهها و اصولاً تبدیل ارزشها به ضد ارزشها بر اثر سفر روی میدهد و در نگاه دیگر همانگونه که در بالا ذکر شد، این جریان، یعنی سلطه ی فکری و فرهنگی از طریق رسانههای جمعی و فضاهای سایبری، در راستای تغییر ارزشها به ضد ارزشها رخ میدهد. تا آنجا که فرد ایرانی که مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفته، محیط جغرافیایی فرهنگ و آیین بومی خود را محیطی تنگ و طاقت فرسا میداند به گونهای که سفر را برترین گزینه برای تمایلات و خواستههای فرهنگ و آیین غیربومی میداند.
گفتار دوم: سفر و سن مسافر و روابط متقابلشان با یکدیگر:
در ادامه، بایستی به مقوله ی سن و سال در بحث سفر از دیدگاه جرمشناسی هم توجه نمود، چرا که رابطهی سن و بزهکاری بسیار مستقیم و اثرگذار است. از نظر جامعهشناسی، بزرگسالان به دلیل جا افتادگی و تشخّص از تضادها و پارامترهای محیط جدید کمتر متأثر میشوند در حالیکه کودکان به علت روحیهی حساس و منش تحولپذیرشان مشکلات فراوانی برای حل معضلات روحی و روانی خود خواهند داشت. ساختار فرهنگی جدید با آنچه که بوم گزینان به آن عادت نمودهاند به کل متفاوت و در حقیقت متضاد میباشد که در اصطلاح به آن تضاد فرهنگی گفته میشود. “از دیدگاه جرمشناسی مهاجرت اعم و مهاجرت روستاییان به شهرها به معنای اخص آن، موجب بسیاری از دگرگونیها به ویژه در کنش و واکنش مهاجرین خصوصاً در میان قشر جوان و کودکان محسوب میگردند.”[۲۰] هر سنی مقتضای حرکت خاص آن سن را دارد و به خصوص لحظههای بحرانی در زندگی افراد بشر به هنگام بلوغ ظاهر میشوند که شخص در مواجهه با این لحظهها دچار سردرگمی و نگرانی است.
معمولاً دوران کودکی را نمیتوان دوران مجرمیت نام نهاد این مسأله یا به دلیل آن است که کودکان کمتر مرتکب جرم میشوند و یا آنکه اگر عملی انجام میدهند قانون ، آنها را مسئول نمیداند بیشترین جرایم در دوران نوجوانی بین سنین ۱۵ تا ۲۵ سالگی انجام میپذیرد حرکت به سوی کهولت نرخ مجرمیت را تنزل میدهد و پیری تقریباً دوران سکون بزهکاری است هر چند نمیتوان پیری را منحصراًدوره ی پایان مجرمیت دانست.”[۲۱]
به هرروی مهاجرت و سفر بر هر فردی با مقطع سنی خاص، تأثیر خاص خود را دارد. نوجوانان در سفر و رویارویی با فرهنگهای غیربومی ، مسلماً تاثیرات بیشتری خواهد پذیرفت چرا که هنوز ارزشها و هنجارهای بومی در آنان در حال شکلگیری است و کماکان از شخصیت قوام یافتهای برخوردار نیستند. و آنان در این مقطع، در حال آموزش گرفتن از خانواده و محیط فرهنگی خویش هستند. پس تضاد فرهنگ بومی و غیربومی در کودکان و نوجوان ایرانی در حین سفر ممکن است، به سلطهی فرهنگ و آیین غیربومی بر فرهنگ بومی کودک یا نوجوان بینجامد. تضعیف فرهنگ بومی در رویارویی با فرهنگ غیربومی، در فرد ایرانی که شخصیت، فرهنگ و آیین بومی در آن تکامل یافته است کمتر به چشم میخورد. چرا که قوام و دوام این فرهنگ با انسان شرط پیروزی و موفقیت فرهنگ و آیین بومی در تضاد ارزشهاست.
فرهنگ و آیین غیربومی دارای مجموعهای از هنجارها و قواعد تعریف شده است، برای مثال به روابط آزاد جنسی زن و مرد میتوان اشاره کرد. چنین فرهنگی، گاه از طریق بازیهای رایانه ای، گاه از طریق صنعت قدرتمند سینما، و گاه از طریق ماهواره وگاه فضاهای سایبری بر هنجارها و ارزشهای نو پای ترسیم شده در شخصیت نوجوان و کودک اثر میگذارد. مقولهی ارتباط و موصوف شدن این عصر، به عصر ارتباطات، این سلطه و اثردهی را معنای بیشتری میدهد.” به طورکلی ارتباط انسانی فرایندی است که طی آن یک شخص با بهره گرفتن از پیامهای کلامی و غیرکلامی مفهومی را به ذهن شخص دیگر منتقل میکند. ارتباط را میتوان جریانی چند طرفه دانست که طی آن دو یا چند نفر به تبادل افکار، نظریات، احساسات و دیگر حقایق میپردازند. این امر از طریق به کار بردن پیامهایی که معنایش برای کلیه ی آنها یکسان است انجام میپذیرد.” ارسطو، فیلسوف معروف، هدف ارتباط را جستجو برای دست یافتن به کلیهی وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و امتناع دیگران میداند. به این صورت که برقرار کننده ی ارتباط از هر راه و وسیلهای که امکان داشته باشد طرف مقابل یا مخاطب خود را تحت نفوذ میآورد تا نظر و عقیده خود را به او بقبولاند. وی در کتاب « مقدمهای بر ارتباط جمعی » ارتباط را اینگونه تعریف میکند: ارتباط عبارت است از فن انتقال افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر است. “[۲۲] همین مقوله ارتباط میتواند کارگر واقع شود و میان نسل حاضر و نسل کهن شکاف ایجاد کند و همین شکاف سبب از میان رفتن فرهنگ و آیین بومی و در نهایت افزایش جرم میشود. روابط آزاد، از نگاه نسل کهن ایرانی، که قائل به حصر زنان بودند و به خاطر دیده نشدن عورات، بناهای خود را به صورت اندرونی و بیرونی احداث میکردند، مسلماً امری قبیح و ضد اخلاق شمرده میشود، در حالی که نسل نوین با الهام از دادههای ماهوارهای روابط آزاد دختر و پسر را امری معمولی و در عین حال ارزشمند میشمرد. عکسهای مستهجن و تصاویر زننده و خلاف اخلاق، کودک یا نوجوان ایرانی را به سمت روابط نامشروع اخلاقی و جنسی سوق میدهد. اصولاً این دوران از زندگی (کودکی و نوجوانی) دورهای بسیار مهم است. لمس آیین و فرهنگ غیربومی از سوی کودک یا نوجوان در این سنین زیربنا و ساختار شخصیت ایشان را میسازد به نحوی که تغییر ارزشها و هنجارهای فرهنگ و آیین غیربومی در دوران بعدی زندگی کودک یا نوجوان امری بسیار سخت و پیچیده است. ” کودکانی که زندگیشان در زندانها میگذرد جوانهایی که از منزل یا خانواده میگریزند، مردانی که با زن و فرزند ناسازگاری میکنند و کودکان را به دست حوادث نامطلوب میسپارند، جهنم هایی که مردان در خانواده به وجود میآورند، همهی آنها از زیرسازیهای دوران کودکی است اگر در دوران کودکی در محیطی آرام و با انضباط بزرگ شوند ممکن است استعداد آنها پرورش یابد ولی در صورتی که به دست مربیان جاهل سپرده شوند و یا پدر و مادری ناراحت داشته باشند گذشته از اینکه استعداد خود را از دست میدهند در آینده موجود خطرناکی خواهند شد.”[۲۳]
گفتیم درک فرهنگ غیربومی از سوی کودکان و نوجوان در این سنین، زیربنا و ساختار شخصیت ایشان را میسازد به عبارت دیگر سفر کودک یا نوجوان که به همراه والدین صورت میگیرد. زمینهساز استحالهی فرهنگی و پذیرش جاذبههای فرهنگ غیربومی است که خود میتواند به شکاف بین نسل نو و نسل کهن منجر شود. ژان پیاژه نیز در اثبات نظریهی مزبور میگوید: “زیرساخت شخصیت هر فرد به دوران کودکی و نوجوانی وی بر میگردد.[۲۴]
گفتار سوم: علل وقوع جرم مرتبط با سفر:
در بحث و بررسی تضاد ارزشها که از منظر سفر به آن پرداختیم، دیدیم که سفر چگونه در ایجاد جرم و تکوین آن کارگر است. امّا در این قسمت قصد داریم به آن بپردازیم که از منظر جرمشناسی چرا و به چه علت ارزشهای فرهنگ غیربومی بر فرهنگ بومی سلطه مییابد و در پارهای موارد تأثیر آن موجب وقوع جرم میشود. به نظر میرسد دلایل متعددی برای پیروزی فرهنگ و آیین غیربومی میتوان یافت که نگارنده ، به فراخور بحث به آنها خواهد پرداخت . گرچه در گذشته به صورت گذرا و کوتاه به آنها پرداخته شده است. یکی از دلایل پیروزی این فرهنگ را باید در تاریخ جست. تاریخ ، بیان میدارد که در طول دو جنگ جهانی بزرگ، آمریکا از این بحران تاریخی به سلامت عبور کرد و همین امر سبب شد این کشور بدل به یک ابر قدرت اقتصادی شود. به تدریج کشورهای اروپایی هم قدرت اقتصادی یافتند. به دنبال بررسی سیر تطور تاریخ سیاسی کشورها نیستیم بلکه اشارهای به این اختصار از نگاه نگارنده کافی به نظر میرسد. اقتصاد قدرتمند ابزارهایی را در اختیار فرهنگ و آیین غیربومی قرار داد. این فرهنگ به موازات کسب قدرت اقتصادی، به تولید علم پرداخت. علمی که بن مایهی آن به فرهنگ و آیین بومی مشرق زمین باز میگردد. همین مسألهی تولید علم و ابزارهای صنعتی و علمی سبب شد تا در دورانی از تاریخ معاصر علاقهمندان به علم و تحصیل مجذوب این امر شوند و در نهایت پدیدهی فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه، بویژه کشور ما به کشورهای توسعه یافته، شایع شود. علم و اطلاعات عصر به سرعت در اختیار فرهنگ و آیین غیربومی قرار گرفت. این فرهنگ به دنبال تولید علم و به دنبال اقتصادی پویا ابزارهایی مثل ماهواره و اصولاً رسانههای سمعی بصری را در اختیار گرفت. از صنعت سینما گرفته تا شبکههای عظیم کامپیوتری و ماهوارهای در اختیار این فرهنگ قرار داده شد ، این فرهنگ دادهها و اطلاعات را در راستای ترویج هنجارها و ارزشهای خود در اختیار فرهنگ و آیین بومی قرار داد. آنچه که نگارنده از آن به عنوان داده و اطلاعات استفاده میکند صرفاً اطلاعات علمی نیست که فرهنگ و آیین غیربومی با به کار گرفتن متخصصان و دانشمندان علوم و با هزینههای گزاف به دست آورده است بلکه اطلاعات و دادههایی است که در دایره تحقیقی ما به جنگ با ارزشها و هنجارهای دینی، اخلاقی و ملّی برخاسته است. تا اینجا به این موضوع پرداختیم که فرهنگ و آیین غیربومی با در دست داشتن اقتصادی پویا و قدرتمند و با به کار گرفتن متخصصان و دانشمندان علوم ، از اقصی نقاط دنیا و جذب ایشان، به تولید علم میپردازد . حال که علم را به دست آورد، گوشه هایی از آن را به دنیا به نشانه ی چراغ سبز نشان میدهد و به جلب علاقمندان دیگر به تحصیل علم و دانش و مهاجرت ایشان میپردازد و کماکان به فربه شدن علم ادامه میدهد. از سوی دیگر رسانههای سمعی و بصری را با این قدرت علمی به کار میگیرد، به حدی که با ارسال یک ماهواره در فضا، یا با به کارگرفتن شبکههای عظیم رایانه ای، به ترویج و تبلیغ ارزشها و هنجارهای خود میپردازد و در اینجاست که فرهنگ و آیین غیربومی به مبارزه و کارزار با فرهنگ و آیین بومی میپردازد. از برچسبهای موجود در آدامسها گرفته، تا امواج ماهواره و جز آن ابزار فرهنگ غیربومی به شمار میآید. در این میان نقش روانشناسی رنگها و علم ارتباطشناسی را نباید از یاد برد چرا که این فرهنگ از به کاربردن بهترین تصویرسازان و نقاشان وکارگردانان در راه محقق شدن هدف به هیچ روی مضایقه نمیورزد. آنچه در این میان میتواند فرهنگ و آیین غیربومی را به فرهنگهای بومی پیروز گرداند، پیشرو بودن در این عرصهی مسابقه گونه است. یعنی باید تاریخ دستیابی به فناوریهای علمی و صنعتی را پیدا کرد. همین مسأله سبب شد که ابتدا ارزشها و هنجارها که در ذهن و اندیشه ی انسان ایرانی نهادینه شده به یغما رود. بعد ارزشها و هنجارهای فرهنگ و آیین غیربومی جایگزین آن شود. حال در نظر بگیرید وضعیت کودک و یا نوجوان ایرانی در این یغماگری چگونه است ؟یا وی در این میان چگونه از خود واکنش نشان میدهد ؟ به هرروی از نظر نگارنده ، این مسأله بسیار کلیدی و قابل توجه است که از ابزارهای صنعتی و علمی همچون ماهواره و اینترنت سخن گفتیم. همین ابزار سبب شد که فرهنگ و آیین غیربومی جاذبههای توریستی و گردشگری خود را به جهانیان ارائه کند. و همین رویکرد سبب شد که خیل عظیمی از ایرانیان به سوی مرزهای سیاسی فرهنگ و آیین غیربومی روانه شوند. در اختیار داشتن دهها و صدها شبکهی ماهوارهای در خصوص معرفی جاذبههای توریستی و گردشگری عامل بسیار مهمی به شمار میرود. حال آنکه رسانههای سمعی و بصری ما در این عرصه بسیار ضعیف عمل کرده اند و از معرفی جاذبههای توریستی و گردشگری کشور ایران عمداً یا سهواً امتناع ورزیدهاند. سفر به دنبال این موضوع یعنی سفر به علت وجود جاذبههای توریستی و گردشگری، آرام آرام تغییر هنجارها و ارزشها و در نهایت وقوع جرم را به دنبال داشت. آنچه در صنعت رسانههای سمعی و بصری در معرفی جاذبههای توریستی و گردشگری و یا ایجاد تسهیلات لازم برای این موضوع از سوی مراجع ذیربط بیان شد، امری پیشگیرانه در جلوگیری از وقوع جرم محسوب میشود، یعنی به عنوان پیشگیری از علّت وقوع جرم به دنبال راه چاره برای درمان این درد اجتماعی هستیم که چنین فرضیهای از سوی نگارنده طرح میشود. نمیتوان این موضوع را رد کرد که فرهنگ و آیین غیربومی در کشوری توریستی همچون دبی با حضور خوانندگان پاپ که مورد تأیید نظام سیاسی یا دینی ایران نمیباشند به جذب توریستهای فراوانی از ایران دامن می زند . مسأله به دنبال همان تهاجم فرهنگ و آیین غیربومی، رخ میدهد. آنچه پیش از این بدان اشاره شد، در اختیار داشتن علوم و فنون پیچیدهای است که در دانشگاهها و مراکز علمی فرهنگ و آیین غیربومی ارائه میشود و همین امر، سبب میگردد که بسیاری از افراد در نقاط مختلف دنیا جذب این مراکز علمی شوند که این قاعده شامل قشر جویای علم و دانش در کشور ایران نیز هست. اگر چه قائل به این مسأله هستیم که تحصیل دانش سبب تقویت هنجارها و ارزشهای نهادینه شدهی فرهنگ بومی میشود. امّا در یک نگاه موشکافانه ، میتوان چنین به موضوع نگریست که تغییر هنجارها و ارزشها بر اثر سفر و به تبع آن وقوع جرم در افراد ایرانی قابل رویت است. یکی دیگر از عواملی که در این فصل میتوان به آن توجه کرد ، این است که فرهنگ و آیین غیربومی به واسطه ی قدرت اقتصادی پیشرویی که دارد با شهرها و برج و باروهای مدرن و پر زرق و برقشان ، باعث جذب توریست ایرانی میشود و این جاذبه به حدی است که امروزه آمار مسافرت ایرانیان به کشورهای خاص، به ویژه کشورهای توسعه یافته ، بسیار قابل توجه است. یعنی اقتصاد مدرن و پویایی که پیش از این در همین فصل از آن یاد شد با معماری قدرتمندی که به تبع آن به وجود آمد، به جذب توریست ایرانی کمک شایانی نمود. نکتهی دیگری که در این رهگذر ریشه در ذات و سرشت آدمی دارد این است که: « انسان اساساً موجودی ضعیف و ناتوان است و به نظر میرسد قدرت و توان قابل توجهی در برابر فشار غرایز ندارد. شاید به همین علت باشد که یکی از صفاتی که در مورد انسان به کرات در قرآن مجید به کار برده شده است خسران و زیان است انسان در برابر عوامل طبیعت و همچنین در برابر شهوات و تمایلاتی که در وجود خودش تعبیه شده ناتوان است. نیروی جاذبهی زندگی مادی آنچنان انسان را به زمین بسته است که تنها به وسیله ی بعضی از وسایل بسیار مدرن میتواند از حوزه آن فرار کند تازه اگر هم فرار کند باز هم در حوزه جاذبه هریک از کـرات آسمانـی که قرار گیرد گرفتار است.»[۲۵] « قرآن کریم میفرماید : یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلاً عظیمی یرید اللّه ان یخفف عنکما و خلق الانسان ضعیفاً» کسانی که پیرو شهواتند میخواهند که شما را کاملاً منحرف سازند و خدا میخواهد که نسبت به شما تخفیف بدهد و انسان ضعیف آفریده شده است. بدون تردید همین ضعف انسان در برابر شهوات موجب شده است که خداوند در مسأله زناشویی توسعهای بدهد تا مردم دچار انحراف و یا ناراحتیهای دیگر نشوند.»[۲۶] پس علت این ضعف انسان را یافتیم. گفتیم فرهنگ و آیین غیربومی در راستای جذب توریست از ابزاری همچون ماهواره و اینترنت و… بهره میگیرد، نتیجه ی این بهره گیری هم چیزی جز تغییر بنیان های فرهنگ بومی نیست . یعنی آنچه از منظر جرمشناسی به وقوع میپیوندد غالباً کانون آن توریست به کشورهایی است که فرهنگ و آیین غیربومی دارند. فرایندی که در ابتدای این نوشته، بدان پرداخته شد. جلال آل احمد، نویسندهی شهیر ایران از نگاهی دیگر به این موضوع پاسخ داده است: شاید هم توجه ما به غرب از این ناشی میشده است که در این سپنددشت خشک ما همیشه چشم به راه ابرهای مدیترانهای داشتهایم. درست است که نور از شرق برخاسته امّا ابرهای بارانزا برای ما ساکنان فلات ایران همیشه از غرب میآمدهاند در این توجه به سه منشاء ابر و آب و آبادانی ما از بیابانهای جنوب و شمالشرقی نیز میگریختهایم.[۲۷] این نویسنده ی شهیر در ادامه میافزاید: اگر باز هم دقیقتر باشیم ما از این توجه به غرب فراوان جای پا داریم. درست است که آب حیات در فلات شرق بود امّا اسکندر که به جستجویش رفت غربی بود و نظامی گنجوی که از ماست که او را پیامبر خواند و با ذوالقرنین در آمیخت… و آنچه مسلم است اینکه برای ما که هرگز ملتی نه دربند تعصب و خامی بوده ایم راه غرب همیشه باز بوده است، به مکه هم که میرفتیم همچون سعدی از طرابلس میرفتیم تا به کار گل بگمارندمان … از همه ی این شایدها و باید ها که بگذرم رفت و آمد با غرب در زندگی ملتی که میخواسته هر روز ازروز پیش بهتر بزید و بیشتر بداند و آرامتر بمیرد امری عادی است. هیچ واقعه خارق عادتی
نیست.[۲۸]
ولی اقبال لاهوری شاید نخستین متفکری است که این شیوه را آگاهانه به کار بسته و دلیل ضرورت آن را نیز بیان کرده است. او در این باره میگوید: اکنون که مسلمانـان پس از پنـج قـرن اسارت و بیخبـری بیدار شدهاند خواهناخواه چشم به غرب دوختهاند تا از راه و رسم آن تقصیر کنند خطر آن هست که زرق و برق و ظاهر خیره کننده ی تمدن غرب مانع از آگاهی مسلمانان برذات و کنه حقیقی این تمدن شود. وانگهی در طی همه آن قرنهایی که عقل ما مسلمانان خفته بود اروپا به جدیت درباره مسائل خطیری که فیلسوفان و دانشمندان اسلامی به آنها سخت دل بسته بودند میاندیشیدند.[۲۹]
پس از نگاه این نویسنده شهیر و همچنین نگاه اقبال لاهوری، علّت این سلطه را بایستی در ریشههای تاریخ و نگاه منعقد شده و تغییر ناپذیر انسان ایرانی یافت.
امّا حقیقتاً این نگاه، که قلم مرحوم جلال آل احمد به شیوایی آن را بیان کرد چه علتی دارد؟ چرا به قول اقبال لاهوری اکنون که مسلمانان پس از پنج قرن اسارت و بیخبری بیدار شدهاند چشم به غرب دوختهاند؟ به نظر نگارنده آنچه در این عرصه قابل تأمل است سلطه سیاسی و عقب ماندگی است که تا دهـههای قبل با ملت ایران همگام و همراه بوده است. آیا این کشورها با استعمار خود، عامل عقبماندگی ملت ایران نبودهاند؟ همین عقبماندگی که در همهی ابعاد بر زندگی اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار بوده است، سبب شده، انسان که اساساً کمالگرا و ذاتاً دوستدار زیبایی و رفاه و آسایش است به غرب پیشرفته چشم بدوزد. به هر وصف، همین علت از نگاه نگارنده عامل بسیار مهمی در سلطهی آیین و فرهنگ غیربومی، بر آیین و فرهنگ بومی و نتیجتاً وقوع جرم میشود. آنچه در این فصل به عنوان علل سلطه که در گذشته از آن یاد شد، یاد کردیم، در حد بضاعت بود و به فراخور موضوع این اثر.گرچه قائلیم که از منظری دیگر علل فراوانی میتواند پاسخ به علل سلطه فرهنگ و آیین غیربومی بر بومی باشد امّا از رهگذر جرم شناسی سعی در کشف علل سلطه داریم تا بتوانیم با شناختن آن ها راه چارهای اساسی و اصولی در این راه و در سیر پیشگیری از وقوع جرم بیابیم اگر چه نگارنده اعتقاد دارد پیشگیری از وقوع در این مسیر پر فراز و نشیب به کار فراوان علمی و اجرایی احتیاج دارد تا حدّی که بن مایهها را باید تغییر داد و با بسیاری از شیوهها و روابط نامعقول و غیر علمی مبارزه کرد. مبارزهای که در این نوشته تحقیقی از آن به عنوان کارزار درون گروهی یاد میشود. کارزاری که بایستی به هر انسان ایرانی آموخته شود با عنایت به حجم عظیم مفاهیم و معانی متعالی که در آیین و فرهنگ بومی ما متبلور و متجلی است، رفتار انسان ایرانی در جامعه اجرایی گردد. نقطه آغازین تحولات یک جامعه بشری به همین موضوع باز میگردد. کما اینکه سرنوشت ملت ژاپن شاهد این اعتقاد است. سرنوشتی که از جنگ جهانی دوم تا به حال و تأمل بر آن هر عقل و ذهنی را به تعجب و شگرفی وا میدارد. عاملی که سبب شد که امروزه ژاپن تبدیل به قدرتی اقتصادی در دنیا شود، این که پیمان جمعی این ملّت بر آن بود که بیشتر و با جدیّت در روز به کار و فعالیت نپردازند.
مبحث چهارم:رابطه علی ومعلولی جهانگردی وجرم:
سوال این است که چه جرایمی بر اثر جهانگردی میتواند محقق شود. پیرو بحثی که به میان آمد، یعنی تغییر هنجارها و ارزشها و به تبع آن، وقوع جرم یا جرایم و اصولاً این که چه جنسی از جرایم میتواند محقق شود؟ آنچه در این بخش مورد بررسی قرار میگیرد همچنان از نگاه جرمشناسی است. اینکه در فرایندی که از آن به تفصیل یاد شد چه جرم و یا جرایمی محقق میشود.
آنچه در بدو امر به ذهن متبادر میشود این است که نمیتوان اصرار داشت که جهانگردی به عنوان یک مقوله ی اجتماعی صرفاً بر جرایم خاص و معدود و انگشتشماری از حیث زایش و وقوع جرم علت به شمار میرود یا تأثیرگذار است. امّا از طرفی نمیتوان فراموش کرد که جهانگردی نمیتواند در خصوص هر جرم و بزهی که ما از آن یاد میکنیم، عامل به شمار رود و یا عامل تأثیرگذار باشد. به هرروی باید از قاعده ی نسبیت به موضوع نگریست که در برخی جرایم جهانگردی علت جرم و یا عامل تأثیرگذار است و در برخی جرایم هیچگونه رابطه علی- معلولی بین جرم و جهانگردی برقرار نمیشود. برای وقوع هر جرم میتوان علتهای عدیدهای را ترسیم کرد امّا در این میان جهانگردی نیز یکی از علل وقوع جرم به شمار میرود. امّا سوال این است آیا جرمی را میتوان متصور شد که بر اثر جهانگردی به وقوع بپیوندد یعنی بر اثر جهانگردی به آن معنای جامعهشناسی که گفته شده است؟ آنچه در این عرصه تحقیقی میتوان به آن توجه داشت جرایمی است که بر اثر تعاملات و مناسبات اجتماعی رخ میدهد. اگرچه نباید از نظر دور داشت جرمی همچون شرب خمر میتواند بر اثر جهانگردی به عنوان زمینه وقوع جرم به وقوع بپیوندد.
امّا آنچه در این میان رنگ بیشتری دارد دستهی اول جرایم است. بدون شک آیین و فرهنگ غیربومی قلب تپنده ی فرهنگ و آیین بومی، که همانا اخلاق و دین است را نشانه رفته است. به نظر نگارنده هرچقدر اخلاق و دین ، عمل یا ترک فعل را قبیح بداند به همان مقدار فرهنگ و آیین غیربومی برای شکستن قبح آن، تلاش و جدیّتی قاطعانه به کار میگیرد. فرهنگ و آیین بومی برای عملی همچون زنا مجازات سنگسار در نظر گرفته است چرا که این عمل از سوی شرع مقدس اسلام در حد حرمت به شدت نهی شده است.
کما اینکه اعمال منافی عفتی همچون لواط و یا مساحقه و از این قبیل از منهیات قوی دین مبین اسلام است و طبیعتاً نگاهی که شرع مقدس اسلام داشته، نظام سیاسی به جرم انگاری این قبیل گناهان کبیره پرداخته است و در حالی که این اعمال در برخی جوامع دیگر مباح شمرده میشود.
توریست ایرانی این ضد ارزشها را به خاک خود حمل میکند و با آن به عنوان پدیدهای عادی برخورد میکند و این ماجراجویی بزهکارانه تبدیل به یک پدیده مجرمانه میگردد. فرهنگ و آیین بومی ، میل جنسی را که یکی از غرایز آدمی به شمار میرود در قالب عقد نکاح برده است و نهادی را به وجود آورده که از آن به عنوان خانواده یاد شده است. مقدسترین نهاد در شرع مقدس اسلام خانواده است و در این خصوص روایات و توصیههای دینی فراوانی مبنیبر ترغیب تشکیل این نهاد حسنه وجود دارد. حال آنکه جغرافیای فرهنگ و آیین غیربومی در قالب چهارچوبی که نظام سیاسی ترسیم کرده است روابط آزاد و فرهنگ برهنگی را ترویج میدهد .چرا که این فرهنگ هنوز سقوط اندلس و شیرینی آن را در ذهن خود ثبت کرده است پس دنیا باید به همان رنگی مبدل گردد که فرهنگ و آیین غیربومی نقش زده است. میتوان یک شاهد مثال تاریخی را نیز به میان آورد و آن ماجرای بتپرستی در مکه است. آنگاه که حضرت رسول صلوات اله علیه از یک قدرت نسبی اجتماعی و دینی در مکه برخوردار گشت اولین پیشنهاد سران بتپرستی ( ابوجهل و سایرین ) به حضرت رسول ( ص ) ، ثروت بود تا ایشان به عوض آن دست از تبلیغ دین مبین اسلام بکشند. آیا فیالواقع سران جهل آن روزگار به خدا بودن بت اعتقاد داشتند؟ خیر، بلکه ایشان به خودیخود میدانستند بت، (این موجود بیجان)، خدا نیست آنان به یاری این نمایشگاه مجسمهسازی هر ساله سیل عظیمی از مردمِ در جهل مانده را، به سرزمین وحی میکشاندند و همین امر سبب میشد این دروغگویان بزرگِ تاریخِ بشریت بتوانند کالاهایی که از دمشق و شام خریداری میکنند را با قیمتی گزاف به زائرین بتها که از اقصی نقاط عربستان به مکهی مقدس میآمدند، بفروشند و به همین دلیل بود که پیشنهادهای آنچنانی که بوی ثروت میداد به حضرت رسول (ص) داده میشد.
ابن هشام مینویسد: “نخست که پیغمبر (ص) قریش را به پرستش خدای یگانه خواند متعرّض او نشدند، دشمنی آنان هنـگامی آغــاز شد که وی بتـان را نکوهش کرد آیات قـرآن کریم نیز بدین کینهتوزی اشارت دارد: «واذا اراک الذین کثروا إن یتخذونک الّا هُزُو اهذا الذی یَذْکُرُ الهتکم و هم بذِکر الّرَحمنِ همُ کافرون» هنگامی که کافران تو را میبینند ریشخندت میکنند این است آنکه خدایان شما را به زشتی نام میبرد؟ و آنان به یاد خدا کافرانند.”[۳۰] (انبیاء۳۶)
پس در طول تاریخ بشریت موجی وجود داشته که همواره دین و اخلاق ناب را مورد هجوم قرار داده است و آن موج، موج یغماگری میباشد. این موج، هدفش غارت هر آن چیزی است که از آن به عنوان آیین و فرهنگ بومی یاد میکنیم، و نوک پیکان تیر متوجّه فرهنگ بومی، اخلاق و دین ناب و مسائلی از این دست است. بویژه اخلاق و دین که خطری جدی برای گسترش فرهنگ و آیین غیربومی بشمار میرود. امّا سؤال اینجاست که این فرهنگ چرا اینقدر با فرهنگ مشرق زمین یا فرهنگ و آیینهای بومی مخاصمه دارد و با آن، کینه توزی میکند.
همانگونه که گفته شد ازدواج، نهادی مقدس در اسلام بشمار میرود. در این نهاد مرد و زن میتوانند نیازهای جنسی خود را ارضاء کنند. پس این میل و غریزه ی جنسی در نهادی ضابطه مند کنترل میشود. امّا در فرهنگ و آیین غیربومی این چنین نیست؛ بلکه ارزش و هنجار این فرهنگ، روابط آزاد زن و مرد را می طلبد. روابط آزادی که در درون خود ، فرهنگ برهنگی را به همراه دارد. فرهنگی که لجام گسیختگی شهوت را ارزش میداند به حدی که ازدواج افراد همجنس را مجاز میداند و امری قانونی میانگارد. در این خصوص میتوان به کشورهایی همچون آمریکا و کانادا توجه کرد. در این میان و در راستای ترویج فرهنگ و آیین غیربومی که گفته شد، قدرتهای اقتصادی کشورهای حاوی اینگونه فرهنگها با بهره گرفتن از صنعت سینما و ساخت فیلمهای غیراخلاقی، از این راه بهرههای فراوان میبرند. این فیلمها و ساخت آن دنیای پیچیدهای دارد. دنیایی پر رمز و راز، دهشتبار و خوفناک که ریشهی بسیاری از اخلاقیات و اصول ناب دینی را در خود میخشکاند و یا لااقل مورد تهدید قرار میدهد. این دنیای عجیب از صنعت سینما و تکنولوژی ماهواره برای نمایش فیلمهای مستهجن بهره میگیرد. در این میان کمپانیهای بزرگ، حجم عظیمی از سرمایه را کسب میکند امّا از آن سو فرهنگ و آیین بومی با این سوداگری یغماگرایانه به تقابل مینشیند و به مبارزه با آن میپردازد پس فرهنگ و آیین غیربومی برای دست یافتن به سرمایههای عظیم، بیش از پیش قصد از میان برداشتن فرهنگ و آیینهای بومی که دارندهی اخلاق و دین ناب است را میکند.
پس یکی از عوامل این تهاجم تهی ساختن جوانان از مفاهیم دینی و در نهایت کشاندن به دام فساد، فحشا، اعتیاد، اشاعهی کنشها و واکنشهای سیاسی منحط، استفاده استعماری و ابزاری از ورزش، خصوصاً فوتبال برای سرگرم کردن جوانان، بیارج کردن دانش و دانشگاه و …، میباشد. قرآن کریم میفرماید: «و من یوتی الحکمه فقر اوتی خیراً کثیراً. …. » هر که حکمت بهره او گردد بر بهترین کمال انسانی دست یافته است.(سوره توبه-۲۶۹) سعی فرهنگ مهاجم بر این است که جوان دارای فرهنگ اسلامی ایرانی، به تولید علم نپردازد چرا که فرهنگ مهاجم از بهترین و کارآمدترین پژوهشگران جهانی و از پدیدهای به نام فرار مغزها سود میجوید.[۳۱]
پس یکی از عوامل کینهتوزی فرهنگ و آیین غیربومی نسبت به فرهنگ و آیین بومی این است که پای پول و سرمایه در میان است پس این فرهنگ باید مانع یا موانع بزرگی همچون اخلاق و فرهنگ و آیین بومی را از سر راه بردارد. حال قانون به دفاع از اخلاق و دین میپردازد و هر که با قانون به مقابله بپردازد مجازات میشود. بدیهی است که همیشه موضوع قانون اخلاق نمیباشد بلکه اخلاق و قانون، دو دایره مجزا هستند که گاهی در هم فرو میروند یعنی قانون به دفاع از اخلاق و دین میپردازد. مقصود نگارنده، باب حدود، دیات و قصاص و برخی از مواد کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی میباشد. باز به موضوع مطرح شده باز میگردیم . فرهنگ و آیین غیربومی حق دارد نسبت به فرهنگ و آیین بومی مخاصمه گونه رفتار کند . چرا که منافع اقتصادی خود را در رویارویی با فرهنگ بومی، در خطر میبیند.
«تقوا و عفاف زن، نسبت به صیانت جوهرهی پاک زن بودن یا همان چیزی که او را عزیز و گرانبها میکند برای پارهای مردان مانع شمرده میشود. دنیای امروز کاری کرده است که مرد عیاش این قرن، نیازی به تشکیل حرمسرا با آن همه خرج و زحمت نداشته باشد. برای مرد این قرن از برکت تمدن غرب همه جا حرمسرا است. اگر قهرمان هزار و یک شب سر از خاک بردارد و امکانات وسیع و عیش و عشرت و ارزانی و رایگانی زن امروز را ببیند به هیچ وجه حاضر به تشکیل حرمسرا با آن همه هزینه نخواهد شد و از مردم مغرب زمین که او را از زحمت حرمسراداری معاف کردهاند تشکر خواهد کرد.[۳۲]
مهاتما گاندی میگوید: من ترجیح میدهم که نسل انسان به تمامی نابود شود تا اینکه بماند و با تبدیل زن، ظریفترین مخلوق الهی به یک وسیله عیاشی و شهوترانی از هر انسانی پست تر گردد.
فیلمسازانی که زن را برای پرفروش ساختن فیلمهای خود نماد عشقهای سینمایی، معرفی میکنند، بزرگترین دشمن وی محسوب میشوند چنین دشمنانی، زنانی را میسازند و بستری را برای آنان فراهم میکنند تا در نهایت از ایشان ابزاری فراهم کنند که میتواند فرهنگهای بومی را به مسلخ فنا بکشانند.
بزرگترین مصیبت، آن است که زن با بهرهدهی، اولین فردی است که به روی حق خود پا میگذارد. حقی که هنوز با طراحیهای صاحبان شرکتهای تجاری عظیم و استعمارگران آن را نشناخته است.[۳۳]
پس دانستیم علت مخاصمهی فرهنگ و آیین غیربومی با فرهنگ و آیین بومی چیست؟ و همچنین پی بردیم فرهنگ و آیین غیربومی در اثر جهانگردی چگونه فرهنگهای بومی را مورد تهاجم قرار میدهد و به تبع آن سبب وقوع چه جرایمی میشود؟
به نظر میرسد آنچه از نگاه جهانگردی و فرایند تغییر هنجارها و ارزشها رخ میدهد، جرایمی همچون زنا، لواط، مساحقه، استعمال مشروبات الکلی، روابط نامشروع، دایر کردن مراکز فساد و فحشا، تولید و توزیع فیلمهای مستهجن، قمار، استعمال مواد مخدر و افیونی و جز آن میباشد. که در گذشته نیز گفته شد. برخی اوقات جهانگردی بر اثر دعوت فرهنگ و آیین غیربومی با بهره گرفتن از رسانههای سمعی و بصری صورت میگیرد. پس با قاعدهای که در گذشته ارائه دادیم ، در مییابیم که جهانگردی در زایش چه جرایمی میتواند علت به شمار رود یا عامل تأثیرگذار باشد. چون هدف فرهنگ و آیین غیربومی تغییر ارزشها به ضد ارزش است که از رهگذر جهانگردی این تغییر انجام میپذیرد البته همانگونه که ذکر شد فرهنگ و آیین غیربومی در قالب جهانگردی قصد دارد ارزشهایی از فرهنگ و آیین بومی را از میان بردارد که برای آیین و فرهنگ غیربومی تهدید بشمار میرود حال همین تهدیدی که از آن نام بردیم همان اخلاق و دینی است که در تمامی ابعاد در دنیا سرآمد است.
فصل دوم:
جرایم وابسته به جهانگردی
مقدمه:
آنچه تا بدین جا بدان پرداخته شد، از نگاه جرمشناسی و جامعهشناسی بود یعنی نگاهی که به بن مایهها و آثار سفر و جهانگردی در این عرصه تحقیق پرداخت تا کشف شود که تا چه حد سفر و پدیده گردشگری بر وقوع جرم تأثیر میگذارد؟ در قسمتهای بعدی قصد بر آن است که بررسی شود چه جرایمی در قالب جهانگردی و صنعت توریسم قابل ارتکاب و یا تصور است. از جمله جرایمی که میتوان در این عرصه به میان آید جاسوسی، ترور، اخلال در نظام اقتصادی، اخلال در امنیت ملی، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، هواپیماربایی، سوءقصد به جان مقامات سیاسی و … است. اینکه این جرایم چه مشابهتهایی دارند، بحث مهم و نکته ی قابل توجهی است که بدان میپردازیم. آنگاه که به جرایم فوق الذکر، مینگریم به یک نکته بر میخوریم و آن ، این است که پدیدهی گردشگری به عنوان عامل یاری رساننده در تشکیل و تکوین این جرم اثرگذار است یا به نحوی که اگر مقولهای به نام سفر در این دسته جرایم وجود نداشته باشد جرم محقق نمیشود مثل جرم قاچاق انسان یا هواپیماربایی. آنچه در این بخش ارائه میشود جرایمی است که در قالب جهانگردی و پدیدهای اجتماعی چون سفر محقق میشود. در بخشهای پیشین با این نگاه به جهانگردی و سفر نگریسته شد که این موضوع میتواند در شکل مثبت یا منفی سبب تغییر هنجارها و ارزشها در ذهن انسان ایرانی شود و به همان تناسب منفی یا مثبت در کاهش یا افزایش آمار جرم موثر واقع شود. حال به آن میپردازیم که سفر، گردشگری و جهانگردی که در افق دید تحقیقمان میباشند تا چه میزان با جرم ارتباط پیدا میکند؟ وتا چه میزان در وقوع جرم اثر میگذارد؟ قاعدتاٌ میتواند تأثیرگذار باشد؟ بدون شک جرایم برشمرده در فوق با سفر و گردشگری و جهانگردی آمیخته شده است و این آمیختگی در جرایمی همچون هواپیماربایی، قاچاق انسان به شدت قابل مشاهده است چراکه اگر سفر و اصولاٌ جابهجا شدن را از این دسته جرایم منها کنیم به نظر میرسد این جرایم قابل تصور نباشد یعنی بایستی فردی در قالب یک گردشگر یا توریست لباسی برتن کند و دست به هواپیماربایی بزند یا وقتی جرمی سازمان یافته همچون قاچاق انسان و یا قاچاق موادمخدر و روانگردان را در ذهن ترسیم نماییم، در مییابیم فرد مجرم ابتدا دست به سفر میزند و سپس به تبع آن ، موادمخدر و قرص های روانگردان جابهجا میشود یا قاچاق انسان که در آن گروه های انسانی به مقاصد سودجویانه برای کار یا بهرهکشیهای جنسی از دیار خود به سرزمینهای مورد نظر برای کار و یا اصولاٌ مقاصد از پیش تعیین شده انتقال داده میشوند و این انتقال انسان که بدون مجوز و غیرقانونی صورت میگیرد میسر نیست مگر با سفر کردن. یا جاسوسی که برای ایفای نقش خود، میتواند لباس توریسم بر تن کند و وارد کشوری شود و به جمعآوری اطلاعات مورد نظر بپردازد. اگرچه این جرم به گونهای است که میتواند بدون سفرکردن هم محقق شود یعنی فردی که در یک کشور در تبعید است بدون انجام مسافرت به چنین جرمی دست بزند و با جمعآوری اطلاعات و انتقال آنها به فرد یا گروه یا نظام سیاسی مورد نظر برنامه خود را پیش برد. این جاسوسان برای موفقیت در گردآوری اطلاعـات و دستیـابی به منابع عظیـم اطلاعاتی از سفر و جهانگردی بهره میبرند که نمونههایی برای آن میتوان یافت. تاریخ سیاسی بشریت ، ترورهایی را به یاد دارد که در آن فرد یا افرادی وارد مرزهای جغرافیایی کشور دیگری میشدند و در راستای اخلال در نظام سیاسی آن کشور به ترور مقامات سیاسی و یا نظامی آن کشور میپرداختند تا بتواند مقاصد از پیش تعیین شده را جلو برند. امروزه پدیدهی شرکتهای هرمی که متأسفانه بر اقتصاد کشور ما ، سایه افکنده، به گونهای است که میتوان آن را جرمی بین المللی دانست به گونهای که سرشاخههای اصلی شرکتهای هرمی در کشورهای بیگانه قابل دریافت هستند پس بیگمان برای پیشبرد مقاصد سودجویانه و ارتباط بیشتر بین شاخهها با سرشاخهها جهت ارزآوری و سودبری بی وقفه از سفر و جهانگردی بهره برده میشود. پس با اشارهای کوتاه به جرایم مورد نظر در این بخش بر آن بودیم که جایگاه سفر را در تکوین این دسته جرایم پیدا کنیم.
مبحث اول: قاچاق
گفتار اول::قاچاق انسان
رسم تحقیق بر این است که تعریف قاچاق انسان را بدانیم به گونهای که تعریفی روشن در برابرمان باشد تا بتوانیم در این میان به بحث اصلی خود بپردازیم.