جان دیوئی نیز تنها روش مستقیم برای بهبود روش های تدریس و یادگیری را تمرکز بر شرایط و موقعیتهایی میداند که ایجاد تفکر کند و یافتهها را آزمون و سبب رشد شوند. دیوئی عاملی را که سبب تفکر می شود موقعیت مساله دار مینامد یعنی شرایطی که یادگیرنده را با ابهام و سردرگمی مواجه کند زیرا تا وقتی که انسان با ابهام برخورد نکند اندیشهاش به تحرک وادار نمیشود. آزمون اندیشهها با ارزیابی عقاید و به عبارتی برخورد نقادانه با مسائل سبب درک و فهم عمیقتر، امور میشود و هر آنچه توسط خود یادگیرنده به کمک آزمایش و ارزیابی یاد گرفته شود امکان یادگیری بهتر و انتقال بهتر یادگیریها را افزایش میدهد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
صحنه تاریخی ظهور تفکر انتقادی، اروپای قرن هجدهم است یورگن، هابرماس میشل فوکو در این مورد متفق القول هستند که نوشتههای کانت خصوصاً نقدهای سه گانه او گشاینده دور جدیدی است که در آن فکر کردن انتقادی مکان مناسب خود را مییابد.
ابعاد شناختی و عاطفی تفکر انتقادی
طبق نظر گروه دلفی تفکر انتقادی ترکیبی از مهارتهای شناختی و منشهای عاطفی است. فاشیون و فاشیون (۱۹۹۸) اظهار میدارند که علاوه بر مهارتهای شناختی تفکر انتقادی، لازم است که فرد متفکر منتقد خوبی باشد، مفهوم تفکر انتقادی با مجموعهای از نگرشها و منشهای فردی پیوند خورده است. داشتن مهارتهای شناختی تفکر انتقادی به تنهایی برای تبدیل شدن به یک متفکر منتقد کافی نیست. بلکه لازم است فرد از روحیه انتقادی برخوردار باشد، بنابراین میتوان برای تفکر انتقادی هم ابعاد شناختی در نظر گرفت و هم ابعاد عاطفی، مهارتهای شناختی تفکر انتقادی از دیدگاه متخصصان انجمن فلاسفه آمریکا عبارتند از:
۱- تفسیر : به معنی درک و بیان معانی و شکل دسته بندی و برجسته کردن طیفی از تجربهها، اطلاعات، باورها، عقاید، قضاوتها و نقشهاست. به عبارت دیگر تفسیر دقیق مسائل و نیز دادههای عینی و ذهنی حاصل از منابع اطلاعاتی مختلف است. این مهارت اصلی تفکر انتقادی خود شامل خرده مهارتهای دسته بندی، رمزگردانی، روشن سازی معانی، اطلاعاتی، باورها و… است.
-
- تحلیل : به معنی تشخیص هدف و مقصود مطالب ارائه شده و همچنین پی بردن به ارتباطات استنباطی واقعی در بین جلسات، سئوالات، عقاید، توضیحات و دیگر اشکال مورد استفاده در بیان باورها و عقاید است. به عبارت دیگر تحلیل آزمودن اندیشهها یا دلایل در مسائل، دادههای عینی و ذهنی و اقدامات احتمالی است. تحلیل نیز شامل خرده مهارتهای سنجش عقاید و باورها، تشخیص استدلالها و تحلیل استدلالهاست.
-
- ارزشیابی: عبارتست از ارزیابی درجه صحت و اعتبار اطلاعات جملهها، مطالب ارائه شده، باورها، قضاوتها، همچنین میزان ارتباط آنها با استنباطها و نتیجهگیریهای به عمل آمده است. این مهارتها شامل خرده مهارتهای بررسی ادعاها و بررسی استدلالهاست.
-
- استنباط: عبارتست از تشخیص دادن و بدست آوردن عناصر و شواهد لازم برای یک استدلال براساس نتایج حاصله و همچنین حدسها و فرضیهها برای نتیجهگیری نهایی، به عبارت دیگر استنباط بررسی ادعاها، سنجش دلایل و دستیابی به نتایج مناسب است. استنباط خود شامل خرده مقیاسهای بررسی و جستجوی شواهد، حدس زدن متغیرها و استنتاج میباشد.
-
- تبیین : عبارتست از توضیح روشن و دفاع از استدلالی که با بهره گرفتن از آن به تصمیمهای شخصی در زمینهای خاص دست یافته است. در بکارگیری این مهارت، شخص نتایج استدلال را در قالب جملههای خود بیان کرده، استدلال به کار گرفته شده را با روش نظری و روش شناختی تائید نموده و ساختاری را که نتایج استدلال براساس آن پایهگذاری شده و شکل متقاعد کنندهای به خود گرفته، توضیح میدهد. تبیین شامل خرده مهارتهای بیان نتایج، اثبات روشها و ارائه استدلالهاست.
-
- خود تنظیمی: عبارتست از نظارت دایمی بر تفکر خود با بهره گرفتن از ملاکهایی مثل روشنی، دقت، درستی، منطق، معنی دادن و اصلاح مناسب آن، به عبارت دیگر بررسی افکار و اعتقادهای خود براساس اطلاعات، توضیحات و مطالب ارائه شده و اصلاح موارد نادرست عقاید، باورها و اعمال خود است. خود تنظیمی بعنوان یکی از مهارتهای تفکر انتقادی شامل خرده مهارتهای خودآزمایی و اصلاح است. همچنین استدلال استقرایی و استدلال قیاسی در این حیطه قرار میگیرند، استدلال استقرایی استدلالی است، که در آن حکم به دست آمده از بررسی چندین مورد از یک مجموعه، به همه افراد آن مجموعه تعمیم داده میشود و استدلال قیاسی ارائه برهانی است با بهره گرفتن از تعاریف، اصول، موضوع، قواعد و استنتاج قضیههایی که قبلاً درستی آنها ثابت شده است (مایرز، ۱۹۸۶، به نقل از ابیلی، ۱۳۷۴)
فاشیون و فاشیون (۱۹۹۸) اظهار میدارند که منشها، نگرشها، اسنادها یا عادات ذهنی برای تبدیل شدن به یک متفکر انتقادی ضروری و لازم هستند و بدون این منشها تفکر انتقادی انجام نمیشود این اسنادها، نگرشها را میتوان اینچنین برشمرد.
۱- اعتماد به نفس: اعتماد به استدلالهای خود و تمایل به استفاده از این مهارتها، به جای سایر راهبردها، به منظور پاسخ به مسائل، به عنوان مثال، تصمیم گیری براساس شواهد علمی و پاسخگویی به ارزشها و علایق افراد و جامعه (بانینگ، ۲۰۰۶)
۲- نظان مندی : ارزش قائل شدن برای نظم و سازمان در امور، متمرکز شدن و جدیت در نزدیکی به مسائل در تمام سطوح پیچیدگی آنها.
۳- حقیقت جویی : جسور و با شهامت در پرسشگری برای دستیابی به دانش برتر، حتی اگر چنین دانشی از پیش پنداشت، باورها و علایق شخصی حمایت نکنند.
۴- بینش تحلیلی : تفکر تحلیل و استفاده از اطلاعات قابل تائید که مستلزم نیاز به استفاده از دلیل، شواهد و تمایل به پیش بینی پیامدهاست.
۵- آزاداندیشی: آزاد اندیشی عبارتست از برخورداری از حس احترام قائل شدن برای دیگران و اشتیاق در احترام به حقوق افرادی که عقاید متفاوتی دارند و برخورداری از حس درک سنن فرهنگی دیگران به منظور دستیابی به دیدی وسیعتر نسبت به خود و دیگران
۶- کنجکاوی: کنجکاوی عبارتست از شیفته کسب دانش بودن، تمایل بهشناخت چگونگی کارکرد پدیدهها، حتی هنگامی که کاربردهای فوری برای آنها تعیین نشده باشد (بانینگ، ۲۰۰۶)
رابطه بین تفکر انتقادی و تفکر منطقی، حل مسئله ، تصمیم گیری و تفکر خلاق
تفکر انتقادی، پیچیده و چند بعد است و بسیاری از مهارتهای لازم برای زندگی مثل تفکر منطقی، حل مسئله، تصمیم گیری ، تفکر خلاق و … با آن ارتباط بسیار نزدیکی دارند (سیمپسون، ۲۰۰۲) با این وجود، بین این اصطلاح ها شباهتها و تفاوتهایی وجود دارد که در ادامه به این موضوع پرداخته میشود.
تفکر انتقادی و تفکر منطقی
در توضیح تفاوت بین تفکر انتقادی و تفکر منطقی با مثالی میتوان به روشن تر شدن بحث کمک کرد. اگر فردی برای ارزیابی این ادعا که ۹۹ نفر از ۱۰۰ دندانپزشک نوع خاصی از خمیر دندان را توصیه نمودند. سئوالهایی مثل این سئوال را در نظر بگیرید: کدام یک از دندانپزشکها در این بررسی مورد پرسش قرار گرفتهاند؟ چگونه انتخاب شدهاند؟ آیا شرکت تولید کننده این خمیر دندان در پژوهش ذکر شده دخالت داشته است؟ اگر جواب این سئوال مثبت باشد باید شک کرد که همین واقعیت ممکن است نتیجه پژوهش را به نفع شرکت تولید کننده خمیر دندان تغییر داده باشد. مثالی دیگر اینکه وقتی که کفش یا لباس مخصوص در پا یا تن افراد زیبا و سالم تبلیغ میشود، فردی که دارای تفکر انتقادی است میفهمد که طراح آن تبلیغ تجاری برای فروش کالاهای مورد نظر شما از امتیاز سلامتی و زیبایی استفاده کرد. (سیف، ۱۳۸۰)
تفکر انتقادی و حل مسئله
سیفرت درباره این دو فعالیت ذهنی میگوید معمولاً اما نه همیشه تفکر انتقادی با مسائل باز سر و کار دارد اما حل مسئله اغلب با مسائلی روبرو است که دارای پاسخهای واحد و مشخص است. به علاوه تفکر انتقادی دارای عناصری از ارزشیابی نیز هست، در حالی که در حل مسئله ارزشیابی جایگاهی ندارد (سیف، ۱۳۸۰) وقتی یادگیرنده با موقعیتی مواجه شده است که نمیتواند با بهره گرفتن از مهارتهایی که در آن لحظه در اختیار دارد به آن موقعیت سریعاً پاسخ درست بدهد، با یک مسئله روبروست. بنابراین حل مسئله عبارتست از یافتن راه حلهایی برای مسائلی که روش حل آنها در آن لحظه به روشنی بیان نشده است (دمبو، ۱۹۹۴) به عبارت دیگر، زمانی برای یک فرد مسئله ای مطرح می شود که هدفی دارد، اما چگونگی دستیابی به آن هدف را نمیداند. براساس تعاریف فوق میتوان دریافت که در حل مسئله سه جنبه مهم وجود دارد که عبارتند از: (۱) حل مسئله، هدفمند است (۲) حل مسئله نیاز به فرایندهای شناختی دارد و فرایندی خودکار نیست (۳) مسئله زمانی برای یک فرد وجود دارد که او در آن زمان دانش تولید راه حل آن را بصورت فوری نداشته باشد(آیزنک، ۲۰۰۱) فاشیون و فاشیون (۱۹۹۳)، به نقل از سیمپسون (۲۰۰۲) تفکر انتقادی را به موضوع شناختی که حل مسئله و تصمیم گیری را به حرکت در میآورد تشبیه نمودهاند.
مراحل تفکر انتقادی
اصولاً تفکر یک هنر است که باید از کودکی آموزش داده شود، البته نه در سطحی دور از فهم کودکان، بلکه زبانی ساده و کودکانه، این آموزش باید در تمام مراحل تحصیلی کودک ادامه داشته باشد. توسل به دلایل متقن در قضاوتها و اظهارنظرها و اندیشیدن قبل از بیان مطلب، فنی است که همگان باید فرا گیرند. تمایز بین نظریه و نظر بین حدس و یقین، اعتقاد داشتن و ایمان داشتن و تصور کردن، گمان زنی و باور داشتن و نظایر آن و نحوه برخورد با مسائل و معضلات از اهم مطالبی است که هر دانشجو و محقق باید بداند و به ضرورت از آن بهره گیرد (هیوز، ۱۹۳۶)
تفکر انتقادی با توجه به هدف آن که بررسی و ارزیابی مسائل می باشد، شامل مراحل زیر است:
-
- مشخص کردن مسئله یا پدیده
-
- تخمین و تشخیص ارتباط میان اجزا و عناصر مسئله
-
- استنباط ضمنی و کاربردهای موضوع مورد بررسی
-
- بررسی و استنتاج در علتهای به وجود آمده
-
- انجام ترکیب عناصر و اجزا برای ایجاد الگوی فکری جدید
-
- انجام تفسیر و تغییرات اساسی و مناسب و خلاق (قاسمی فر، ۱۳۸۳)
روحیه انتقادی داشتن یعنی:
- به دنبال یافتن بیانی روشن از فرض یا سئوال باشد.
- دلایل را جستجو کند.
- سعی کند به خوبی آگاه و مطلع کند.
- کل موقعیت را درنظر گرفتن
- روی موضوع یا مساله اصلی تمرکز داشتن
- ذهن بازداشتن
آن با تفکر انتقادی برابری نمیکند. تفکر منطقی چون منطبق بر مراحل روش تحقیق است و در هر مرحله از تحقیق یکی از ابعاد تفکر نمایان میشود تفکر منطقی نسبت به سایر انواع تفکر از جامعیت نسبی برخوردار است.
پس چنین به نظر میرسد که تفکر انتقادی و خلاق غیر قابل تفکیک و جزو فرایند تفکر منطقی و حل مساله محسوب میشوند.
جان دیوئی تفکر منطقی و جریان حل مسئله را یکی می داند و اعتقاد دارد که حل کننده مساله به تعیین مسئله و فرضیه سازی میپردازد و بر مبنای مشاهده و دلیل به بررسی فرضیهها و آزمون آنها میپردازد.
جان دیویی تفکر منطقی را اینگونه تعریف میکند «تفکر تاملی به عنوان ملاحظه دقیق فعال و مداوم هر عقیده یا شکل طرح شده دانش بر حسب زمینههایی که آن را حمایت میکند و نتایج بعدی که به یک کوشش آگاهانه و اختیاری برای ایجاد عقیده که به مدرک محکم و عقلانیت می انجامد.
جریان تفکر منطقی از نظر جان دیوئی شامل مراحلی است که عبارتند از:
- پیدایش مسئله
- تعریف مسئله