ـ ترتیب و تناسب و تنوع مطالب
ـ رجحان ضروری به غیرضروری
ـ مراعات حال خواننده
ـ رعایت مناسبات نثر و نظم که هیچیک دیگری را نپوشاند
ـ رعایت آهنگ کلمات
ـ رعایت الفاظ از حدیث فصاحت و بلاغت و ترک ترکیبات دشوار و لغات وحشی یا بازاری که مخلّ فصاحت و بلاغت است ـ رعایت ظرافت و ادب (همان: ۷).
«سعدی در این کتاب ظریف که هشت باب بیشتر ندارد و دیباچه آنهم مثل بابهایش از سخنان تکلّفآمیز عاری و از نکات اخلاقی و تربیتی مشحون است بین جد و هزل، بین قصّهنویسی و مقالهپردازی بین طیبت و تربیت چنان تلفیق معتدلی به وجود آورده است که در هیچ اثر دیگر همانند ندارد» (زرینکوب، ۱۳۷۹: ۱۲۱).
«بهرهگیری از تلمیحهای ادبی و اشاره مستقیم و غیرمستقیم به آیات و مفاهیم قرآنی از ویژگیهای قلم سعدی است».
توجّه سعدی به آیات قرآن، بهرهگیری از نوعی حکمت شرعی و نبوی است، در دیدگاه وی تأکید بر این است که انسان باید شکرگزار خالق باشد، از پلیدیها دوری کند و باید برای آراستگی به مکارم اخلاق و فضایل اخلاقی تلاش کند. درواقع الگوی اصلی سعدی در آثارش قرآن است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سعدی یک عالم و حکیم مسلمان است. و ازاینرو آثارش رنگ و بوی اسلامی دارد و آن آثار هم ازنظر قالب هم ازنظر محتوا و پیام تحت تأثیر معارف اسلامی است. سعدی در آثار خود به شیوههای گوناگون از قرآن و معارف بیکران بهره گرفته است. یکی از ویژگیهای سخن سعدی این است که جهت نصیحت به معاصرین و آیندگان به سرگذشت پیشینیان تمسّک میجوید چون معتقد است «نیکبختان به حکایت و امثال پیشینیان پند گیرند زان بیشتر که پیشینیان به واقعه او مثل زنند» بیتردید سعدی این شیوه را از قرآن کریم آموخته است و شیوه بیان قصص در قرآن و آیه «فأعتبروا یا اولی الابصار» را همیشه در پیش چشم داشت. شکی نیست که پند و موعظه وقتی به همراه سرگذشتی آورده شود یا قصهای بیان گردد القاء آن گیراتر و آمادهتر است (رنجبر کلهرودی، ۱۳۸۳: ۹).
«کتاب گلستان زیباترین کتاب نثر فارسی است و شاید بتوان گفت در سراسر ادبیات جهانی بینظیر است و خصایصی دارد که در هیچ کتاب دیگر نیست، نثری است آمیخته به شعر یعنی برای هر شعر و جمله و مطلبی که به نثر ادا شده یک یا چند شعر فارسی و گاهی عربی شاهد آورده است که آن معنی را میپرورد و تأیید و توضیح و تکمیل میکند» (فروغی، ۱۳۶۳: ۱۴).
«گلستان سعدی یکی از آثار کلاسیک ایران است که همواره در طول هفت قرن گذشته، یکهتاز میدان فصاحت و بلاغت بوده است. اگرچه در طول این مدت مورد تقلید نویسندگان زیادی قرار گرفته و رسیدن به نثر آن همواره آرزوی دست نیافتنی هر نویسنده بوده و هست.
برخی از نویسندگان زبان فارسی کوشیدهاند به تقلید از سبک گلستان اثری همانند آن پدید آورند امّا به باور همهی اهل ادب و سخن، هیچ یک از اینان نتوانسته است اثری همسنگ گلستان بیافریند. آثار زیر برخی از نمونههایی است که به تقلید از گلستان نوشته شده است:
ـ نگارستان، به قلم معینالدین جوینی
ـ روضه الخد، به قلم جد خوافی
ـ بهارستان، به قلم عبدالرحمن جامی
ـ پریشان، به قلم میرزا جیب شیرازی (قاآنی)
ـ منشات، به قلم میرزا ابوالقاسم فراهانی (قائم مقام)
ـ گلستان، به قلم میرزا ابراهیم خان مدایحنگار
ـ خارستان، به قلم میرزا قاسم ادیب کرمانی
ـ صبح وصال، به قلم میرزا شفیع شیرازی (وصال)
ـ گنجینه معتمد، به قلم میرزا عبدالوهاب، متخلص به نشاط
ـ رضوان، به قلم میرزا آقاخان کرمانی
سعدی مانند هر سخنور هوشیار دیگر از آثار پیش از خود به شایستگی بهره برده و از این راه، درخت سخن خود را تنومند کرده است. امّا شمار سخنوران و نویسندگانی که پس از سعدی از آثار او بهرهمند شده و به کمک سخن سعدی، گفتار خود را برکشیدهاند» (گلستان، ۱۳۸۲: ۱۶ـ۱۷).
«ویکتور هوگو» یکی از نویسندگان اروپایی است که از داستانهای سعدی تأثیر پذیرفته است. این نویسنده مشهور فرانسوی در داستانی میگوید: گوشه خلوت کنار دریا و نغمه امواج کفآلود، در پیشگاه عظمت آفرینش به آهنگ خدایی ترّنم میکنند. هوگو در این داستان، صدای امواج دریا را تسبیح خداوند میداند؛ و انسان را به یاد حکایتی زیبا از سعدی میاندازد که یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشهای خفته اهل دل و شوریدهای که در آن سفر همراه ما بود، نعرهای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت. چون روز شد گفتمش آن چه حالت بود؟ گفت: بلبلان را دیدم که به ناله درآمده بودند از روی درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه، اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته.
دوش مرغی به صبح مینالید یکی از دوستان مخلص را گفت باور نداشتم که تو را گفتم این شرط آدمیت نیست |
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش مگر آواز من رسید به گوش بانگ مرغی چنین کند مدهوش مرغ تسبیح گوی و من خاموش |
امرسن شاعر آمریکایی در سال ۱۸۴۳ برای اولینبار ترجمهی گلستان را مطالعه کرد. در آثار مختلف این شاعر آمریکایی به شاعران بزرگ ایرانی همچون حافظ و سعدی بسیار اشاره شده است که حاکی از احترام عمیق وی به ادب پارسی است.
۳ـ۶ـ مجد خوافی
شاعر و عارف نیمه اول قرن هشتم هجری و از فصحای خواف است.
و از عرفا و صوفیه بوده نام مشایخ را همیشه به احترام ذکر میکند و کرامات برای آنها قائل است.
در باب هفتم روضهی خلد چندین حکایت از کرامات مشایخ نقل میکند و حتی در دو سه مورد دعوی روئت میکند.
در طی حکایات روضهی خلد از دو استاد خود نام میبرد یکی علامه عمادالاسلام و دیگری فصیحالدین خوافی. شغل او وعظ و تذکیر بوده و معاشش از همین طریق میگذشته، در جوانی در نیشابور تحصیل میکرده و برای اولینبار در این شهر به منبر رفته، با غیاثالدین محمد کرت پادشاه غور نیز ملاقاتی داشته، وی میگوید: ابتدا پدرم مرا از تحصیل در مدرسه منع میکرد میگفت بسیاری از طالبان علم بیاستعدادند و صلاحیت کاری دیگر دارند و از هر دو باز میمانند تا اینکه استادم فصیحالدین خوافی فرمود: منعش مکن که استعداد دارد «مرا برد و طایفه رحم آید، بر مستعد بیسعی و بر ساعی نامستعد».
دو گروهند اهل بخشایش مستعدی که سعی میکند |
بلکه هستند در زیان و فساد ساعی کو ندارد استعداد |