خودکارآمدی
شرایط تسهیل گر
فناوری تسهیل گر شرایط
شکل(۲-۳) مدل تجزیه رفتار برنامهریزی شده تیلور و تاد (۱۹۹۵)
۲-۹-۴- نظریه پذیرش فناوری دیویس[۴۱] :
نظریه پذیرش فناوری برای تشریح رفتار استفاده از رایانه توسعه یافت. سیاستگذاران متوجه شدند بسیاری از سرمایهگذاریهای فناورانه در مؤسسههای پژوهشی و دانشگاهی به دلایلی از قبیل کهنگی فناوری، اشکالهای فنی، نبود ابزارهای فناورانه مکمّل و … بدون استفاده باقی مانده است (رائو[۴۲]،۲۰۰۷). چالشهایی از این دست باعث شد تا «دیویس[۴۳]» در سال ۱۹۸۹ نظریه پذیرش فناوری، از کاربردیترین نظریهها در حوزه پذیرش فناوری اطلاعات، را توسعه دهد. «دیویس» (۱۹۹۳) معتقد است هدف بیشتر نظامهای اطلاعاتی، ارتقای عملکرد شغلی است. متأسفانه هرگاه نظامهای اطلاعاتی توسط کاربر کنار گذاشته میشود، عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. پذیرش فناوری توسط کاربر، عاملی ضروری و تعیینکننده در موفقیت یا شکست یک نظام اطلاعاتی به شمار میرود. از این رو، مدل پذیرش فناوری، چرایی پذیرش یا رد فنّاوری اطلاعاتی توسط کاربر و نحوه تأثیرگذاری پذیرش کاربر بر روی خصوصیات نظام را بررسی میکند. این مدل نه تنها به تشریح دلایل نپذیرفتن یک خدمت مبتنی بر فناوری توسط کاربران میپردازد، بلکه به بررسی چگونگی ارتقای میزان پذیرش کاربران از طریق طراحی نظام می پردازد. انتخاب خصوصیات کارکردی و واسط کاربری یک نظام جدید به میزان زیادی تحت کنترل طراحان، توسعهدهندگان، انتخابکنندگان و مدیران است. بنابراین، به مدلی نیاز است تا نحوه اتخاذ چنین تصمیمهایی و تأثیر آنها بر پذیرش نظام توسط کاربران مشخص شود. شکل (۲-۴)، مدل پیشنهادی دیویس و عناصر آن را نشان میدهد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
متغیرهای بیرونی
سودمندی
سهولت
نگرش به استفاده
تصمیم به استفاده
استفاده از فناوری
شکل(۲-۴) مدل پذیرش فناوری دیویس(۱۹۹۳)
در شکل (۲-۴)، عناصر اصلی مدل پذیرش فناوری، درک سودمندی و درک سهولت استفاده است. به اعتقاد «دیویس» (۲۰۰۱) دلیل پذیرش یا رد یک فناوری اطلاعاتی در اغلب موارد تحت الشعاع دو عامل تعیینکننده است. نخست اینکه تمایل افراد به استفاده یا استفاده نکردن از یک نظام، به دیدگاه آنها درباره تأثیر نظام بر اجرای بهتر وظایف حرفهای آنان بستگی دارد( درک سودمندی).
دوم، حتی در صورتی که کاربران بالقوه به سودمندی یک نظام اذعان داشته و استفاده از آن را مشکل تصور کنند، سودمندی نظام به جهت پیچیدگی استفاده از آن، ارزش خود را از دست میدهد. از این رو، سودمندی تحت تأثیر عنصر درک سهولت کار با نظام است. درک سودمندی نیز به معنای درجهای است که فرد استفاده از یک نظام خاص را برای ارتقای عملکرد شغلی خود سودمند میداند. بر عکس، درک سهولت استفاده به درجهای اطلاق میشود که یک نظام خاص به حداقل تلاش برای کاربرد نیاز دارد.
پژوهشها و تحقیقات گسترده ای با بهره گرفتن از مدل پذیرش فناوری، جنبههای رفتارشناختی افراد در مواجهه با نظامهای اطلاعاتی بررسی کردهاند و این مدل قابلیت و توانایی خود را نسبت به سایر مدلهای موجود به اثبات رسانیده است. این مدل توسط «ونکاتش و دیویس» (۲۰۰۰) و پژوهشگران دیگر، بازبینی و اصلاح شد (ایگباریا[۴۴]، ۱۹۸۹)
جدول (۲-۲): جدول برساختههای اصلی مدل پذیرش فناوری TAM (قربانی زاده وهمکاران، ۱۳۹۰)
برساخته اصلی | تعریف |
درک از سودمندی | برداشت ذهنی یک کاربر در خصوص اینکه استفاده از یک سیستم کاربردی خاص در آینده باعث افزایش عملکرد شغلی او در یک عرصه یا زمینه سازمانی میشود(دیویس و همکاران، ۱۹۸۹) |
درک ازسهولت استفاده | درجهای که یک کاربر انتظار دارد در آینده استفاده از سیستم مورد نظر بینیاز از تلاش و کوشش باشد(دیویس و همکاران، ۱۹۸۹) |
نگرش | احساس منفی یا مثبت فردی (ناشی از ارزیابی) درباره انجام رفتاری مشخص (فیشبن و آجزن، ۱۹۷۵) |
در مطالعات بعدی، تمرکز بر روی حوزه فناوری است و در برخی از مطالعات نیز به جنبههای دیگری از مدل از قبیل درنظر گرفتن عوامل خارجی(مانند فرهنگ سازمانی)، عناصر انسانی(مانند سطح آموزش) ، عناصر اعتقادی (مانند درک سودمندی فردی) توجه شده است. یکی از جدیدترین مدلهای توسعه یافته پذیرش فناوری (هامنر و قاضی[۴۵]، ۲۰۰۹) و متغیرهای افزوده شده به آن در زیر ارائه شده است.
فرهنگ سازمانی
عوامل انسانی