-
- §§
gardišn [gltšn’]
(نجوم)
* گردش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: منظور از گردش در بندهشن، دور زدن سپهر، کواکب و اجرام آسمانی بدور زمین از دید یک ناظر زمینی است (=دوران). اصطلاحی که در بندهشن برای حرکت سیارات در مدارشان بکار رفته است، rawišn است (=سیر).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ریشه شناسی: این واژه مرکب است از ستاک gard- «گشتن» + پسوند اسم ساز -išn : هند و ایرانی آغازین: مشتق از ریشۀ *urt- «گردیدن، چرخیدن» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲۱)؛ سانسکریت: از ریشۀ vart- (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۵۱۸)؛ vṛt- (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۰۰۹)؛ اوستایی: از ریشه varǝt- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۱۲۱)؛ var- (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۵۹)؛ فارسی میانه: gardišn [gltšn’, gltšn] (بهار، ۱۳۴۵: ۳۷۳-۳۷۴؛ مکنزی، ۱۹۷۱: ۳۵)؛ gartišn (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۸۱)؛ فارسی میانه ترفانی: از ریشه grd- (بویس، ۱۹۷۷: ۴۲)؛ فارسی نو: گردش؛ معادل انگلیسی: revolution ؛ انگلیسی: مرتبط با پسوند ward از آلمانی werden «گشتن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۰۰۹)؛ معادل عربی: دوران، تحول.
ترکیبات:
xwaršēd gardišn [hwlšyt’ gltšn’] «گردش خورشید [بدور زمین]»
spihr ō gardišn ud xwaršēd ud māh ō rawišn ēstād
«سپهر شروع به گردش [بدور زمین] و خورشید و ماه شروع به حرکت کردند»
gardišn ī māh «گردش ماه [بدور زمین]»
ānōh kē star ī Sadwēs gardišn azabar gabrān rad
«آنجا که گردشِ ستارۀ سدویس بر فراز آن است، ردِ پستی هاست». توضیح اینکه ستاره سدویس سپاهبد جنوب است و در اینجا منظور این است که «پست ترین ناحیه دنیا، جنوب است».
-
- §§
garōdmān [glwtmˀn’ | AV. garō-dəmāna- | P grdmˀn]
(تنجیم: تقسیمات آسمان)
* گَرَزمان به معنی «بهشت، عرش»: پایه پنجم آسمان، خورشیدپایه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: گرزمان همان پایه پنجم آسمان است و نامهای دیگر آن عبارتند از: سپهر خورشید تیزاسب: خورشید-پایه؛ انغر روشن: انغران. این واژه لفظاً به معنی «ستایش گاه، خانۀ سرود» بوده و در فارسی نو به «آسمان، فلک الافلاک، بهشت» اشاره دارد (دهخدا). (برای توضیحات بیشتر رک. pāyag)
ریشه شناسی: این واژه معادل واژه اوستایی garōdəmāna- به معنی «خانۀ عشق، فردوس» میباشد و مرکب است از: garō- «ستایش» + dəmāna- (در اوستای متقدم) یا nmāna- (در اوستای متأخر) مشتق از dam- به معنی «خانه» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۷، ۲۲۸): هند و ایرانی آغازین: *grHa- «ستایش» + *dam- «خانه» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۴۵، ۳۰)؛ سانسکریت: gir- «ستایش» + dáma- «خانه» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۳۵۵، ۴۶۹)؛ اوستایی: Garō-dəmāna- «سرای ستایش» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۸۱)؛ Garō-demāna- (هوبشمان، ۱۸۹۵: ۹۲)؛ از ریشه gar- «ستایش کردن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۷)؛ واژه متضاد آن در اوستا عبارت است از gərəδa- «چال، خانه دیوان» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۸)؛ فارسی میانه: garōdmān «گرزمان» (بهار، ۱۳۴۵: ۸۵؛ بهار، ۱۳۴۵: ۳۷۶؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۷۷؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۸۱)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: garδmān «عرش، بهشت» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۶۳؛ بویس، ۱۹۷۷: ۴۲)؛ پازند: garōϑ-mān (هوبشمان، ۱۸۹۵: ۹۲)؛ فارسی نو: گَرزَمان، گَرَزمان (دهخدا)؛ انگلیسی: domicile مشتق از لاتین domus «خانه»؛ معادل عربی: عرش.
-
- §§
Gāw¹
(اسامی بروج)
* گاو: دومین برج فلکی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: نام این برج به عربی «ثور»، به لاتین «Taurus»، و نشانۀ اختصاری آن «♉» میباشد. این برج فلکی، به صورت گاو نری تصور شده است. صورت فلکی گاو برج دوم از دایرهالبروج است و مابین حمل (بره) و جوزا (دوپیکر) قرار دارد. در نجوم سنتی، ورود خورشید به این برج، برابر با آغاز ماه اردیبهشت است.
ریشه شناسی: هند و اروپایی آغازین: *gͧōus- (کنت، ۱۹۵۳: ۱۸۳)؛ سانسکریت: gó- (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۳۶۳؛ مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۴۷۹)؛ اوستایی: gauu- «گاو» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۷)؛ فارسی باستان: gav- (کنت، ۱۹۵۳: ۱۸۳)؛ فارسی میانه: gāw [TWRA] (مکنزی، ۱۳۷۳: ۷۷)؛ gāv [TWRˀ] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۸۱-۸۲؛ بهار، ۱۳۴۵: ۱۶۰)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: gāw [gˀw] «برج ثور» (بویس، ۱۹۷۷: ۴۱)؛ پازند: gāv (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۸۱-۸۲)؛ فارسی نو: گاو؛ انگلیسی: cow ؛ معادل لاتین: Taurus ؛ معادل عربی: ثور.
-
- §§
Gāw² )Dit-Gāw( [Paz. gā̊ | (TWḆ) TWRA]
(منازل قمر)
* گاو، (گاوِ دوم): خانه بیست و یکم ماه. از ۲۶ درجه و ۴۰ دقیقه قوس تا ۱۰ درجه جدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسامد و خوانش: نام این منزل قمر در بندهشن (۲: ۲) فقط یک بار آمده و در کلیه نسخ به صورت پازند gā̊ نوشته شده است (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۶پ۵۰). املای این واژه در دینکرد سوم (نسخه M، ف ۴۱۹: ص۴۰۴) به صورت پهلوی TWG TWRA آمده است. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۴) در مورد املای این واژه در دینکرد، معتقد است که کاتب ابتدا به اشتباه TWRA را TWG ثبت میکند و سپس بدون خط زدن آن واژۀ درست TWRA را مینویسد، دومناش (۱۹۷۲: ۳۷۶) نیز پس از تایید نظر هنینگ، آنرا به صورت (Gāv) خوانده است. اما نیبرگ (۱۹۳۴: ۳۴) در ترجمه خود از دینکرد سوم، آنرا *dit-gāv [TWḆ TWRA] به معنی «گاو دیگر» میخواند. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۴) تکرار این واژه را در بندهشن، با صورت پازند gā̊ و صورت پهلوی gāw و به معنی «گاو» ثبت میکند. بهار (۱۳۷۵: ۶۰) و بهزادی (۱۳۶۸: ۶) نام این منزل را به صورت پازند gā ، انکلساریا (۱۹۵۶: ۳۱) به صورت Gâo ، و یوستی (۱۸۶۸: ۱۲۷) به صورت gāv و به معنی «گاو» ثبت کردهاند. چتلی (۱۹۴۰: ۳۹۷) نیز ضمن اشاره به تلفظ این منزل قمری به صورت Gau، آنرا هم معنی با معادل چینی آن یعنی Niu به معنی «گاو» میداند.
توضیحات: این منزل قمر، خانه بیست و یکم ماه است و در هندی به آن Uttara-āṣādha میگویند. معادل عربی آن «بلده» است که بنا بر صوفی (۱۳۵۱: ۲۰۰) و به تبع او بهار (۱۳۷۵: ۶۰)، جای آن در زیر قلادۀ قوس است و از آنجا که در آن ستارهای نیست آنرا بلده یعنی «بیابان» میگویند. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۴) جای آنرا در اول جدی محسوب میکند. اما در نجوم مدرن نیز، ستارۀ Albaldah (π قوس) با ستارۀ نسر طائر طلوع کرده و قبل از رأس الجدی قرار دارد. دلیل اینکه هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۴) آنرا با رأس الجدی یکی میداند آن است که این منزل در دینکرد سوم، بعنوان نقطۀ انقلاب تابستانی معرفی شده است و در نجوم، رأس الجدی نقطه انقلاب تابستانی محسوب میشود. اما، همانگونه که از شکل ۹، مشهود است، منزل Gā̊ از قبل از رأس الجدی شروع میشود و رأس الجدی در میانه آن قرار میگیرد؛ در نتیجه، نظر بهار درست تر است و با موقعیت این ستاره در نجوم عربی و مدرن نیز سازگار است.
ریشه شناسی: (رک. Gāw¹)
-
- §§
Gazdum(b) [gcdwmb’, gcd(w)m, gzd(w)m]
(اسامی بروج)