اختیار:
اگر بودجه ریزان در اجرای بودجه ریزی عملیاتی و یا در مراحل آن اختیار لازم را نداشته باشند اجرا با مشکل روبرو خواهد شد.سه بعد مهم از اختیار وجود دارد:
اختیار قانونی:
فرآیندهای رسمی بودجه ریزی اغلب به صورت فشرده قانونمند می شود. اصلاحات جدید در صورت تعارض با این قانون نمی تواند اجرا شود.در برخی دولتها استفاده بالقوه از ارزیابی عملکرد در بودجه توسط قوانین و مقررات منابع انسانی محدود می شود.در برخی دولتها به دلیل اینکه بودجه بر مبنای ورودی ها تنظیم و سازماندهی می شود در مورد قوانین استفاده از اطلاعات عملکرد در بودجه دارای مشکل می باشند.به طوریکه استفاده حداقل از اطلاعات عملکرد در بودجه بر مبنای این واقعیت توجیه می شود که بودجه بدون اطلاعات عملکرد تصویب می شود. (Andrews,2004,p:336)
اختیار رویه ای:
سنجش عملکرد و استفاده بالقوه از اطلاعات عملکرد اغلب در فرآیندهای بودجه موجود مورد غفلت واقع می شود. مشخصه فرآیندهای موجود رویه های رسمی است که به عنوان یک قاعده رفتار بودجه ریزی را ملزم می کند.
اجرای موفقیت آمیز اصلاحات نیازمند سازگاری مدل اصلاحات با این قوانینو رویه ها است. در برخی دولتها قوانین و رویه های موجود بر ورودی ها و تشریح دقیق فصول و مواد هزینه تاکیدمی کنند که این موضوع نقش بالقوه اطلاعات حاصل از ارزیابی عملکرد را تضعیف می کند.
بسیاری از رویه های بودجه ریزی سنتی علی رغم تلاشهایی برای الزام تصمیم گیرندگان برای استفاده از اطلاعات حاصله از بودجه ریزی بر مبنای عملکرد هنوز وجود دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
انعطاف در جابجایی بودجه ها یکی از رویه هایی است که می تواند بر اجرای بودجه ریزی عملیاتی تاثیر گذار باشد.یکی از ابعاد مهم بودجه ریزی عملیاتی فراهم ساختن شرایطی برای سازمانها برای تخصیص بودجه بر اساس صلاحدید خود می باشد.(young,2003,p:20)
اختیار سازمانی:
اختیارات سازمانی در رابطه با بهره گرفتن از اطلاعات عملکرد متاثر از مقامات سیاسی می باشد و تصمیمات در رابطه با تخصیص منابع اغلب در چارچوب اختیارات اخذ می شود که علاقه چندانی به استفاده از اطلاعات حاصل از ارزیابی عملکرد ندارد که این امر منجر به شکست اصلاحات خواهد شد.
پذیرش:
مقاومت در برابر اصلاحات از جانب برخی مقامات دولتی ، روسای بخشها وکارکنان ممکن استبزرگترین مانع برای اجرا واستفاده از سنجش عملکرد باشد .(kline,1997,p:47)
اگر بودجه ریزی عملیاتی توسط این گروها پذیرفته شود به احتمال زیاد اجرا خواهد شد . برای اجرای موفق بودجه ریزی عملیاتی ، مقامات دولتی ، مدیران اداری وکارکنان باید متقاعد گردند که بودجه ریزی عملیاتی در خور تلاش به منظور کاهش هزینه ها و نیل به منافع کوتاه مدت و بلند مدت دولت واجتماع می باشند .
سه جنبه از پذیرش مورد نیاز است :
پذیرش سیاسی:
پذیرش مقامات سیاسی در حمایت وتامین منابع مالی برای اجرای بودجه عملیاتی بسیار حیاتی می باشد در حالیکه سنجش واستفاده از اطلاعات عملکرد پیامدهایی برای مقامات انتخابی وانتصابی دارد. صاحبنظران معتقدند سیاستمداران اغلب در مقابل استفاده از اطلاعات عملکرد در تصمیمات تخصیصی مقاومت می کنند .
چون یک چنین اطلاعاتی آسیب پذیری آنها در برابر مردم را افزایش می دهد، به خصوص در رابطه با برنامه های بلند مدت که ممکن است در کوتاه مدت به خوبی اجرا نشود.به همین خاطر اهداف کوتاه مدت به جای اهداف بلند مدت مورد توجه قرار می گیرد.
پذیرش مدیریتی:
بررسی ها نشان می دهد که پذیرش بودجه ریزی عملیاتی از جانب مدیران به خصوص در ارتباط با بهره گرفتن از اطلاعات عملکرد در تصمیم گیری مدیریتی و ایجاد طرحهای انگیزشی،اساسی است.
یک چالش اساسی در بودجه ریزی عملیاتی متقاعد کردن مدیران برنامه در مورد ارزش طرحهای استراتژیک و سنجش عملکرد می باشد.(carter,1999,p:23)
مساله پذیرش مدیریتی دوموضوع دارد:
-
- اگر سازمانها احساس کنند که قانونگذاران از اطلاعات عملکرد بیشتر برای مواخذه آنها استفاده خواهند کرد آنها به احتمال زیاد از طرح ،حمایت نخواهند کرد.
-
- اگر سازمانها اطلاعات عملکرد را در تصمیمات موثر و مفید ندانند آناه از بودجه ریزی حمایت نخواهند کرد.
به طور کلی استفاده از اطلاعات تا اندازه ای توجیه کننده این حقیقت است که برخی سازمانها فکر می کنند این طرح اجرایی نخواهد شد.(harris,2001)
پذیرش انگیزشی:
فرایند بودجه ریزی سرشار از مشوقها می باشد. سیاست مداران و مدیران مشابه یکدیگر انگیزه هایی برای استفاده از انواع خاصی از اطلاعات و رفتارهای معین دارند. اگر این انگیزه ها ناسازگار با بودجه ریزی عملیاتی باشند اجرای آن با مشکل روبرو خواهد شد.
به اعتقاد بروم کسب اطمینان از اینکه کارکنان و مجریان این طرح درک صحیحی از نیاز به اصلاحات دارند برای اجرای موفق بودجه ریزی عملیاتی حیاتی است.
وی همچنین پیشنهاد می کند که تصمیم گیران باید درک کنند که اطلاعات حاصل از ارزیابی عملکرد بیشتر برای بهبود مدیریت مفید است تا بهبود فرایند بودجه ریزی .(broom and lyne,1995, p:5)
۱-۷) تعریف عملیاتی متغیرها و واژه های کلیدی :
بودجه: بودجه عبارت است از یک طرح مالی که در آن نیازمندیهای پولی دولت بطور کلی برای مدت محدودی پیش بینی می شود .
-
- بودجه سندی است که معاملات دخل و خرج مملکتی برای مدت معینی در آن پیش بینی و تصویب شده باشد . مدت مزبور را سند مالیه می گویند و عبارت است از یکسال شمسی .
-
- بودجه کل کشور برنامه مالی دولت است که برای یکسال مالی تهیه و حاوی پیش بینی درآمد و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینه ها برای انجام عملیاتی که منجر به وصول هدفهای دولت می شود.
بودجه ریزی عملیاتی: بودجه عملیاتی عبارتست از برنامه عملکرد سالانه به همراه بودجه سالانه که رابطه میان میزان وجوه تخصیص یافته به هر برنامه با نتایج بدست آمده از اجرای آن برنامه رانشان می دهد.
بودجه ریزی افزایشی: بودجه ریزی افزایشی که به بودجه ریزی خطی یا بودجه ریزی کد موضوعی نیزمعروف است این امکان را فراهم می کند تا بتوان تنها با افزایش ناچیز نسبت به آنچه در سال گذشته وجود داشته است بودجه سال آینده خود را آماده کرد و نیازی به اهداف برنامه ای روشن یا تعیین شاخصی برای سنجش اثربخشی وکارآیی به منظور اجرای موفقیت آمیز بودجه ریزی نیست.
بودجه ریزی بر مبنای هدف: نظام بودجه ریزی بر مبنای هدف اصولاً ابتکاری در جهت بهبود مدیریت دولت بود .هدف اصلی این نظام برقرای پیوند بین اهداف تعیین شده دستگاه های اجرایی و تقاضاهای بودجه ای آنها بود.
هزینه محصول : فرآیندی است که بوسیله آن هزینه نهادها (حقوق و دستمزد) به محصولات تعلق میگیرد.
هزینه یابی بر مبنای فعالیت : روشی است که در آن هزینه ها بر مبنای نسبت سهم فعالیتهای صرف شده برای هر محصول می باشد که از یک مخزن هزینه به محصولات مختلف اختصاص مییابد.
هزینه : عبارت از پرداختهایی است که بطور قطعی به ذینفع در قبال تعهد یا تحت عنوان کمک یا عناوین مشابه با رعایت قوانین و مقررات مربوط صورت می گیرد.
کارآیی : عبارتست از توانایی فردی در انجام کار بطور صحیح در مدت مطلوب و در محل مناسب. به عبارت دیگر نسبت بازده واقعی کمیت حاصل به بازدهی استاندارد از پیش تعیین شده ، کارآیی یا قدرت بازدهی است.
اثربخشی : عبارت است از میزان درجه کیفیت و نیل به اهداف کار تعیین شده. یعنی اثربخشی نشان می دهد که تا چه میزان از کارهای انجام شده ، با اهداف مورد نظر همسو بوده است.
امکان سنجی : پژوهشی است که از طریق آن اطلاعات اولیه راجع به امکان به اجرا در آوردن یک طرح ، برنامه و خط مشی آن با توجه به ظرفیتها ، قابلیتها و محدودیتها فراهم می شود.
توانایی ارزیابی عملکرد: توانایی ارزیابی عملکرد بر همه مراحل اجرای بودجه ریزی عملیاتی تاثیر می گذارد. اگر دولتها توانایی سنجش عملکرد بطور مفید را نداشته باشند در اجرای بودجه ریزی عملیاتی شکست خواهند خورد.از طرفی دولتها متوجه شده اند که سنجش نتیجه ،مشکل و بسیار وقت گیر می باشد و هنوز بسیاری از دولتها مشغول تعریف نتایج و خروجی می باشند. در برخی موارد این احتمال وجود داردکه مشکلات موجود در ارزیابی عملکرد ،اجرای بالقوه بودجه عملیاتی را منتفی کند. اما با توجه به گسترش صنعت ارزیابی عملکردو شکل گیری توانایی های لازم در دولتها این مشکلات کمتر خواهد بود. نکته مهم دیگر این است که اطلاعات حاصل از ارزیابی عملکرد باید صحیح و قابل اطمینان باشد.
توانایی نیروی انسانی: مطالعات همچنین بر اهمیت اطمینان از وجود توانایی های نیروی انسانی برای اجرای بودجه ریزی عملیاتی تاکید می کند. توانمندیهای مورد نیاز متفاوت می باشد و به تمام مراحل اجرای بودجه ریزی مرتبط می باشد.نیروی انسانی مورد نیاز باید دارای مهارتهای خاص در سنجش عملکرد ، حفظ و مدیریت بانکهای اطلاعاتی باشند.در واحدهای سازمانی اجرایی باید کارشناسانی در زمینه تدوین اهداف عملکرد و برقراری ارتباط بین استفاده کنندگان از اطلاعات عملکرد وجود داشته باشند.
توانایی فنی: تجربه دولتها در رابطه با بودجه ریزی عملیاتی همچنین اهمیت توانایی های فنی را نشان می دهد.ملزومات فنی خاصی باید در راستای جمع آوری اطلاعات عملکرد و ایجاد بانک اطلاعاتی تدارک گردد که بوسیله آن اطلاعات عملکرد فوری به شکلهای مناسب و برای طیف متنوعی از کاربران تهیه گردد. در راستای اجرای بودجه ریزی عملیاتی سیستم حسابداری صحیح و قابل اطمینان برای تولید صورتهای مالی قابل حسابرسی و استفاده ،حیاتی است. برای بهبود سیستم حسابداری تامین بودجه ،پرسنل و تکنولوژی مورد نیاز موثر می باشد.