۳- ۶- ۲- ۲ جوران[۹۸]
جوران در سال ۱۹۵۱ اولین کتاب خود را با عنوان “راهنمای جامع کنترل کیفیت” منتشر کرد که سبب شهرت جهانی او شد. فصل اول این کتاب اقتصاد کیفیت و در برگیرنده تشبیه معروف او از هزینه کیفیت، با تعبیر طلا در معدن است. در نظر جوران کیفیت با مفهوم ” مطابقت با کاربرد ” تفسیر و تبیین می شود. بدین معنی که استفاده کننده از کالا یا خدمت بایستی بتواند نیاز یا خواست خود را از کالا یا خدمت برآورد سازد.
جوران معتقد است که مدیریت مسئول ۸۰ درصد مشکلات کیفیت بوده و برای همین نقص صفر را کافی نمیداند و می گوید که این نظریه بر اساس این است که مشکلات از بی احتیاطی کارکنان و بی انگیزگی آنها ایجاد می گردد. وی معتقد است که آموزش بلند مدت و مستمر برای ارتقای کیفیت باید از مدیران ارشد شروع گردد و بر این باور است که این امر مدیران را تحریک می کند، زیرا باور مدیران این است که آنها نیازهای اجرایی رامی دانند و آموزش را مختص کارکنان و ناظرین و مهندسین میدانند. او کیفیت را تصادفی نمی داند و معتقد است که برای کیفیت باید برنامه ریزی گردد. دکتر جوران اندیشه تثلیث کیفیت را بنیان گذاری کرد که عبارت است از برنامه ریزی کیفیت، بهبود کیفیت و کنترل کیفیت .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
وی در سال ۱۹۸۸ این اصول سه گانه را اینچنین بیان می کند:
برنامه ریزی کیفیت :
۱ - مشتریان را مشخص کنید.
۲ - نیازهای مشتریان را مشخص کنید.
۳ - نیازهای آنان را به زبان قابل فهمی ترجمه کنید.
۴ - محصولی را طراحی و تولید کنید که پاسخ گوی این نیازها باشد.
۵ - ویژگیهای محصول را مشخص تر کنید تا نیازهای خود و مشتریان را برآورده سازد.
بهبود کیفیت :
۱ - فرایندی را که بتواند محصول مورد نظر را تولید کند، طراحی نمایید .
۲ - فرایند را بهینه کنید.
کنترل کیفیت :
۱ - اثبات کنید تحت شرایط عملیاتی ، فرایند قابلیت تولید محصول دارد .
۲ - فرایند را به عملیات تبدیل کنید. (کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸).
۴- ۶- ۲- ۲ فایگنبام[۹۹]
فایگنبام مبتکر واژه “کنترل کیفیت جامع” و مولف کتابی با همین عنوان است. وی بر این اعتقاد است که کنترل کیفیت ایجاد نوعی سیستم فعال برای نظارت بر کلیه امور یک واحد یا مؤسسه است. از نظر او موفقیت کنترل کیفیت، منوط به همکاری و ارتباط نزدیک بین واحدهای مختلف بوده و حمایت تدریجی مسئولین را طلب می کند. بنابراین تحقق امر کیفیت زمانی میسر می گردد که تک تک عوامل و دست اندر کاران در تمام سطوح در امر کیفیت مشارکت فعال داشته و نسبت به آن متعهد باشند.
دیدگاه کیفیت فایگنبام بر این اصل استوار است که علی رغم شرکت کلیه عوامل در تحقق کیفیت، نقشمدیریت ارشد فراتر از دیگران بوده و لازم است مدیریت درک کافی از ضرورت موضوع داشته و نسبت به تبدیلنمودن فرایند ارتقای کیفیت به یک امر عادی و مستمر در سازمان تعهد نشان دهد. وی، بر این اساس سپردن مسئولیت راهبردی ارتقای کیفیت را به متخصصین کیفیت یک اشتباه میداند. خدمت برجسته فایگنبام در عرصه کنترل جامع، توجه یکپارچه به درون و بیرون سازمان بصورت فراگیر است. وی می گوید : مدیریت، بایستی سراسری و یکپارچه بوده و همه فعالیتهای مدیریتی و عملیاتی را با یکدیگر هماهنگ نموده و جنبههای اجتماعی و فنی سازمان را به هم نزدیک کند. از اینرو علاوه بر امور درون سازمانی، باید به همان نسبت، خشنود نگه داشتن مصرف کنندگان کالا و خدمات و نیز تأمین کنندگان مواد و قطعات اولیه مورد توجه قرار گیرد. وی با توجه یکپارچه به مفهوم کیفیت، ارتقای کیفیت را در سه بعد تبیین می کند :
۱- تفسیر و تبیین جنبه های اخلاقی کیفیت.
۲ - تبیین و تشریح مفهوم کیفیت جامع و کنترل.
۳ - تبیین و تشریح نظام طبقه بندی هزینه های کیفیت که شامل هزینه های ارزیابی ، پیشگیریو بروز نقص است.
وی کنترل جامع کیفیت را چنین تعریف می کند :
کنترل جامع کیفیت، یک سیستم کارآمد برای ادغام تلاشها در زمینه ایجاد، نگهداری و ارتقای کیفیت در گروه های مختلف یک سازمان است و سازمان را قادر می سازد با در نظر گرفتن موارد اقتصادی، رضایت کامل مشتری ها را فراهم سازد.
فایگنبام برای موفقیت مدیریت کیفیت جامع معیارهای زیر را ارائه داده است:
۱ - کیفیت یک فرایند سازمان شمول است.
۲ - کیفیت آن چیزی است که مشتری می خواهد.
۳ - کیفیت و هزینه مکمل هم هستند.
۴ - کیفیت محتاج علاقمند فردی و تیمی است.
۵ - کیفیت یک روش مدیریتی است.
۶ - کیفیت و نوآوری متقابلا” بهم وابسته اند.
۷ - کیفیت یک رفتار است.
۸ - کیفیت نیازمند ارتقای مستمر است.
۹ - کیفیت بهترین روش برای بهره وری است.
۱۰ - کیفیت توسط یک سیستم جامع که با مشتری ها و تدارک کنندگان مرتبط است، اجرا می شود(کاظمی، هوشیار، ۱۳۸۸).
۵- ۶- ۲- ۲ ایشی کاوا[۱۰۰]
ایشی کاوا به عنوان پدر حلقه های کنترل کیفیت و رهبر جنبش کیفیت ژاپن و تدوین کننده استراتژی کیفیت ژاپن شناخته شده است. در نظر ایشی کاوا به لحاظ حلقه ای بودن کنترل کیفیت، مفهوم کیفیت در سازمان موضوعی سراسری است که همگان در آن مشارکت دارند.
مفهوم کیفیت سراسری شامل همکاری های افقی و عمودی است. در همکاری های عمودی موضوع کیفیت بهروابط درون سازمانی از کارکنان جزء تا مدیران ارشد را شامل می شود. در همکاری های افقی روابط و مناسبات برون سازمانی مورد نظر ایشی کاوا است.
بزرگترین نقش ایشیکاوا در امر کیفیت، ساده کردن فنون آماری برای کنترل کیفیت در صنعت است. او درساده ترین سطح فنی، بر گردآوری اطلاعات و عرضه آنها تأکید داشت و کاربرد نمودار پارتو را برای اولویتگذاری آنچه باید بهبود یابد و نمودار ایشی کاوا ( علت و معلول ) را برای تشخیص دلایل ممکن تجویز کرد. ایشی کاوا نمودار علت و معلول را مشابه سایر ابزارهای کیفی، وسیله ای برای کمک به گروه ها یا هسته هایکنترل کیفیت در نهضت کیفیت می داند، به این ترتیب وی، ارتباطات باز کاری را برای درست کردن این نمودارها امری حیاتی می شمرد. نمودار ایشی کاوا ابزار سیستماتیک مناسبی برای پیداکردن،دسته بندی و مستند سازی دلایل تغییرات کیفیت در تولید و سازمان دهی روابط بین آنهاست. سایر فنونی که ایشی کاوا برآن تاکید دارد، هفت ابزار کنترل کیفیت است.
هفت ابزار کنترل کیفیت از نظر ایشی کاوا :
۱ ـ ورقه جمع آوری داده ها.
۲ ـ نمودار جریان فرایند.
۳ ـ نمودار کنترل.
۴ ـ نمودار پارتو.
۵ ـ نمودار علت و معلول.
۶ ـ نمودار هیستوگرام.
۷ ـ نمودار پراکندگی.
ایشیکاوا روش های دگرگونی در سازمان ها و حرکت به سوی مدیریت جامع کیفیت را در موارد ذیلخلاصه می کند.
۱ - اول کیفیت، نه سود کوتاه مدت.
۲ - مشتری مداری و نه تولید مداری.
۳ - صاحبان فرایند بعدی کار، مشتری شماست.
۴ - استفاده از روش های آماری.
۵ - احترام به شخصیت انسان به عنوان فلسفه مدیریت.