|
|
|
خداوند در قرآن کریم درباره نقش و جایگاه پیامبران به عنوان نمایندگان خود در زمین و حاکمان و خلیفه میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَـاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَـبَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط[۴۶۰];[۳] ما پیامبران خود را با دلایل روشن به سوی مردم فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان فرو فرستادیم تا این که مردم عدل و قسط را خود (بر پایه آموزه ها و دستورهای فرو فرستاده شده) به پا دارند». این آیه شریفه اشاره دارد به این که خداوند متعال به منظور برقراری عدالت در جامعه انسانی، قوانینی وضع کرده و آن ها را به وسیله پیامبران به شکل کتاب های آسمانی و قوانین الهی بیان نموده است; تا پیامبران به کمک مردم بتوانند در جامعه قیام به قسط و برپایی عدالت نمایند. پیامبران به مردم میآموزند که چگونه در راستای نظام تکامل هستی و سعادت و خوشبختی خود گام بردارند و چگونه میتوانند از ابزارهای موجود دنیوی برای ساخت دنیایی آباد اقدام کنند. چون یکی از اهداف خلقت و آفرینش انسان آن است که زمین را آبادان کند و در عمران آن بکوشد. آبادانی زمین نیز نیازمند برنامه و سیاست های راهبردی و راهکارهای زیادی است که در آیات الهی بیان شده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بنابراین پیامبران و نمایندگان خدا در زمین همیشه در همه مسایل به ویژه نحوه ی اداره اجتماع و حکومت، برنامه، سیاست، نظر و حضور داشته اند. آیات دیگری از قرآن نیز ناظر به دخالت دین و پیامبران در مسایل حکومتی، قضایی و اجرایی است. از آن جمله میتوان به آیات ۵۹ و ۵۸ نساء اشاره کرد; خداوند میفرماید: خدا به شما فرمان میدهد که سپرده ها را به صاحبان آن ها رد کنید; و چون میان مردم داوی میکنید به عدالت داوری کنید. در حقیقت نیکو چیز است که خدا شما را به آن پند میدهد. خدا شنوای بیناست; ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای خود را نیز اطاعت کنید. پس هر گاه در امری اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به خدا و پیامبر عرضه بدارید. این بهتر و نیک فرجام تر است. حضور مستقیم پیامبر(ص) و معصومان در حوزه های عمومینشان میدهد که این حضور یک حضور دینی و به فرمان الهی و از واجبات بوده است نه یک امر معمولی و شخصی. بنابراین درباره مسایل حکومتی راهبردها و راهکاری دارد. بعنوان نمونه پیامبر اکرم (ص) در مدینه پیوندهای قبیله ای موجود را در هم شکست و نظام نوینی را برقرار کرد. تدوین پیمان نامه های عمومی، نصب کارگزاران، برنامه ریزی اقتصادی، تأکید بر آموزش های عمومی و تخصصی، اعزام مأموران اطلاعات و تحقیقات، قانون، گذاری و داوری، تبیین روابط بین المللی سرکوبی فتنه گران، تأکید بر ولایت و انتخاب جانشین همه از عناصر مهم زمام داری پیامبر(ص) بوده است. مدیریت حکومت؛ یوسف(ع) نیز از جمله پیامبرانی است که در پست وزارت دارایی توانسته بود منصبی از مناصب حکومتی را برعهده بگیرد. «قال اجِعلَنی َعلی خَزائناْلارَضِ[۴۶۱]؛ گفت مرا وزیر دارایی خویش بگردان» پرورش انسان هایی با روحیه و تفکر بالا؛ یکی از کارکردهای پیامبران دعوت به تفکر بوده است. نتیجه آن پرورش افرادی نظیر اولوالالباب خواهد بود: «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَمًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَاذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار؛ همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد مىکنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مىاندیشند (و مىگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهاى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!» تزریق فضایل اخلاقی در جامعه ؛ در فاصله زمانی بین حضرت عیسی تا پیامبر خاتم که حدود ۶۰۰ سال به طول انجامید، مردم در جهل و نادانی غوطه ور شده بودند و دیگر فحشا بیداد می کرد، اما با ظهور حجت الهی نور علم و عشق و معرفت بر این محیط دیجور تابانیده شد و فضایل اخلاقی در جامعه تزریق شد. تبیین معارف الهی و وحیانی به مردم؛ بعنوان مثال در دوره امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) به علت فراهم شدن زمینه های سیاسی،اجتماعی و فرهنگی، هزاران حدیث از زبان آن دو بزرگوار در توضیح و تبیین معارف اسلامی و قرآنی و فقهی و تفسیری در دسترس مردم و دانشمندان قرار گرفت و از آنجاکه قیام با شمشیر در این زمان به علت شکستهای سابق و خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان ممکن نبود، نهایت تلاش این دو امام، صرف مبازرهی فرهنگی و تبیین و تدوین سنّت نبوی و اسلام ناب محمّدی صلّی الله علیه و آله شد. تزریق روحیه شجاعت در بین مردم؛ «خداوند شما را در «بدر» یارى کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز ساخت) در حالى که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بودید. پس، از خدا بپرهیزید (و در برابر دشمن، مخالفتِ فرمانِ پیامبر نکنید)، تا شکر نعمت او را بجا آورده باشید![۴۶۲] » پس از هجرت پیامبر به مدینه و تشکیل حکومت در این شهر و بر اثر شماتتهای دشمنان آن حضرت جهت از بین بردن اسلام، در سال دوم حکم قتال با مشرکین از جانب خدا نازل شد و حضرت رسول صلوات الله علیه موظف به جنگ با کفار گردید تا مانع از تعرض دشمنان به حیطه مسلمین و از بین بردن اسلام گردد. امام على (ع ) : در جنگ بدر چهره اصحاب پیامبر خدا(ص ), مانند پشم سفید بود. ـ در جنگ بدر ما خود را در پناه پیامبر خدا(ص ) قرار مى دادیم و آن حضرت از همه ما به دشمن نزدیکتر بود و در آن روز از همه شجاعت بیشترى نشان مى داد. با قیام امام حسین (ع) سد شکسته شد و انقلاب ها و قیام ها به صورت پی در پی علیه حکومت ها اتفاق افتاد. در و اقع امام حسین (ع) روحیه شهامت و شجاعت و رشادت را در بین مردم ایجاد کردند. آری خدای منان برای حفظ آدمیان از شر شیطان و فتنه شیطان صفتان در آن صف مقابل عوامل رحمان که سلسله جلیل پیمبران و رسولان و سلسله علیه خلفاء و امامان و جانشینان و رهبران علیهم الصلوه و السلام می باشند قرار داده تا این سلسله جلیله دستگیری بشر نمایند و راه خدا را بدیشان نشان بدهند و کیفیت پیمودن راه مبدء و معاد را بدو ارائه فرمایند و بشر را در کنف حفظ و حمایت خود از فریب حیله دزدان و راه زنان محافظت فرمایند. و پیمبران و امامان را چراغ درخشان و نور تابان در کتاب مجید خود تعبیر فرموده که این چراغهای تابنده استناره نور و استضائه ضوء از ذات مقدس حضرت ذوالجلال و خدای متعال جلت عظمته نموده تا به نور الهی بندگان خدا را به حق و حقیقت برسانند و از دام شیطان آنان را محافظت فرمایند. فصل چهارم خلاصه و نتیجه گیری ﻗﺮآن درﻳﺎى ﺑﻴﻜﺮان ﻣﻌﺮﻓﺖ و اﻗﻴﺎﻧﻮس ﻣﻮاج آﻣﻮزهﻫﺎى دﻳﻦ ﻫﻤﺮاه در ﺑﺮدارﻧﺪه ﮔﻮﻫﺮﻫﺎى ﻧﺎب و ﻣﺮوارﻳﺪﻫﺎى ﻧﻔﻴﺴﻰ است ﻛﻪ ﻏﻮاﺻﺎن ﻗﻬﺎر و ﻓﺮﻫﻴﺨﺘﮕﺎن ﻧﺨﺒﻪ را ﺑﺴﻮى ﺧﻮد دﻋﻮت ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ از اﻋﻤﺎق آﻳﺎت ﻧﻮراﻧﻴﺶ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﮔﺮان ﺳﻨﮕﻰ را اﺳﺘﺨﺮاج و در اﺧﺘﻴﺎر رﻫﺮوان ﻛﻮى دوﺳﺖ ﻗﺮار دﻫﻨﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻣﻌﺎرف ﻧﻮراﻧﻰ ﻗﺮآن و ﭼﻬﺮه ﻫﺎى ﺷﺎﺧﺺ ﻣﻌﺮّﻓﻰ ﺷﺪه در آن ﻛﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎى اﻧﺴﺎن ﻛﺎﻣﻞﻫﺴﺘﻨﺪ ﺣﻘﺎﻳﻘﻰ اﻓﺴﺎﻧﻪاى و دور از دﺳﺘﺮس ﻓﻜﺮ ﺑﺸﺮى ﻧﺪارﻧﺪ و ﻫﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﺎ اﺧﻼص ﻣﻰﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎ ﺗﻮﻛّﻞ ﺑﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ و اﺳﺘﻌﺎﻧﺖ از او و ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ روش آﻧﺎن، ﭘﺎ ﺟﺎى ﭘﺎى آﻧﺎن ﻧﻬﺎده و ﺑﻪ ﻧﺸر آﻣﻮزه ﻫﺎى دﻳﻦ و ﮔﺴﺘﺮش ﺗﻌﺎﻟﻴﻢ آﺳﻤﺎﻧﻰ ﺑﭙﺮدازد. نتایجی که از تحقیق در موضوع حاصل می شود به این شرح است: پاسخ سومین سؤال فرعی پژوهش: از مطالعه قرآن به روشنی بدست می آید که انسان در نظام تکوین و تشریع الهی، موقعیت و جایگاه ویژه ای دارد واز نقش محوری و مرکزی برخوردار است.غرض الهی از آفرینش انسان دراین جهان آنست که آدمی ، با اختیار خود، این راه را طی کند. از طرفی ابزارهایی که خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده است که عبارتند از عقل و حس و فطرت برای شناخت راه درست از نادرست کافی نیست. بنابراین انسان نیاز به حجت الهی دارد. در آیات قرآن اهداف متعددی برای آفرینش انسان مطرح شده است از جمله: اظهار صفات الهی، آزمودن انسان، پرستش و بندگی خدا و دستیابی به رحمت بی پایان الهی که این اهداف باهم ناسازگار نبوده و بلکه جمع پذیرند، بدین معنا که می توان تمام این موارد را در زنجیره ای طولی لحاظ کرد که برخی از نظر رتبه مقدم بر برخی دیگر بوده و حصول برخی نیز منوط به دستیابی به مرحله پیشین است. براین پایه، براساس آیات قرآنی هدف نهایی از آفرینش انسان، تجلی رحمت الهی و قرار دادن انسان در جهت کمال و سعادت پایدار و جاودان و در واقع تحقق انسان کامل است. انسان کامل، حجت خداوند در زمین است واگر لحظه ای حجت خداوند در روی زمین نباشد، حیات زمینی مختل می گردد. پاسخ دومین سؤال فرعی پژوهش: خدای متعال به اقتضای صفات ذاتی خویش و براساس فیاضیت و رحمانیتش، جهان خلقت را آفریده است و چنانکه از بعضی از آیات کریمه استفاده شد آفرینش جهان مادی، مقدمه پیدایش انسان است و از این جهت، انسان اشرف مخلوقات و مورد تکریم الهی است. هدف آفرینش انسان، تجلی رحمت الهی و قرار دادن انسان در جهت کمال و سعادت پایدار و جاودان و در واقع تحقق انسان کامل است.انسان برای اینکه بتواند راه صحیح زندگی را انتخاب کند علاوه بر قدرت اراده و تصمیم گیری و غیر از گرایشهایی که خدای متعال در فطرت او قرار داده و وسایل انجام کار را که برای او فراهم کرده است یک شرط مهم دیگری هم ضرورت دارد و آن شناخت راه صحیح است. برای انسان شناختهای مختلفی امکان دارد؛ آنچه برای همه انسانها عمومیت دارد شناخت حسی و شناخت عقلانی است. اما ادراکات حس و عقل و همین طور علم ما را از وجود پیامبران بی نیاز نمی کند؛ زیرا :ادراک حسی، فقط می تواند پدیده های جزئی محدود به شرایط خاص زمانی و مکانی و با محدودیتهای دیگری را به ما نشان دهد.عقل هم به تنهایی عاجز است، بدیهیات اولیه عقل بسیار محدود است.در این میان، موانع شناخت نیز بر سر راه ما قرار دارد و از آنجایی که اگر خداوند شناختهای لازم را در اختیار او قرار ندهد هدف الهی از آفرینش انسان، تحقق نخواهد یافت به این نتیجه می رسیم که مقتضای حکمت الهی این است که راه دیگری ورای حس وعقل برای شناختن مسیر تکامل همه جانبه،دراختیار بشر، قرار دهد و آن همان راه وحی و فرستادن حجت های الهی برای راهنمایی انسانهاست. براساس آیات قرآن و روایات متواتر، آن چیزی که در خاتمیت اتفاق افتاد، خاتمیت بعثت پیام آوران الهی و وحی بود نه خاتمیت حجت های الهی. بنابراین آن چیزی که به پایان رسید نبوت بود نه امامت و ولایت. بنابراین خاتمیت به معنای وانهاده شدن امت اسلام به حال خود و عقیم ماندن اهداف والای رسالت نیست، بلکه با پایان پذیرفتن نبوت، امامت بستر جدیدی گردید تا فیضخداوند در آن جاری شود و اهداف نبوت استمرار و تداوم یابد. بنابراین خاتمیت به معنای بی نیازی از حجت نیست. انسان علاوه بر نیازهای فردی به اجتماع نیز احتیاج دارد و رابطه انسان با محیط، رابطه تأثیر و تأثر است. ادیان الهی یکی از مواردی را که پوشش می دادند بعد اجتماعی و حکومت جامعه است و حجت های الهی برای فضای زندگی اجتماعی انسان برنامه ریزی داشته و علاوه بر تعیین مقررات، به دنبال این مقصد نیز بودند که تشکیل حکومت داده تا به اجرای عدالت پرداخته و قانون الهی را پیاده کنند، هرچند که عده ای در این کار موفق نشدند ولی این بدین معنا نیست که آنها دنبال حکومت نبودند. بنابراین اگر انسان به حکومت نیاز دارد، بهترین فردی که می تواند حکومت را دردست گیرد حجت خداوند است. در نگاه قرآن، زندگی انسان دارای دو مرحله دنیایی و آخرتی بوده که زندگی آخرتی براساس زندگی دنیوی چیده شده و رفتارهای انسان، زندگی آخرتی او را به تصویر می کشد. بنابراین دنیا و نوع زندگی در آن، نقش بسیار مهمی در سرنوشت انسان دارد. به همین منظور خداوند برای زندگی دنیایی انسان برنامه داشته و این برنامه ها توسط حجت های الهی ابلاغ و اجرا می شود. پاسخ سؤال اصلی پژوهش: با درنظر گرفتن کارکردهای انبیا و اوصیا در زندگی انسان، متوجه می شویم که حجت های الهی در سه فضای عقاید و معارف، فقه و رفتار و تزکیه و اخلاق، در حوزه زندگی انسان فعالیت می کنند. حجت های الهی از نقش هایی چون هدایت،انذار و تبشیر و تعلیم کتاب و حکمت برای راهنمایی کردن انسان ها و دراختیارگذاشتن عقاید دینی به آنان استفاده کردند تا مردم زندگی صحیحی در دنیا داشته باشند و براساس این زندگی سعادتمندانه دنیایی،سعادت آخرتی آنان نیز تنظیم شود. حجت های الهی در فضای اخلاق به صورت خاص وارد شدند و به منظور انجام این وظیفه از چندین قالب از جمله تزکیه،تذکر و آزادسازی انسانها از غل و زنجیر استفاده نموده اند. حجت های الهی سعی داشتند تا علاوه بر ابلاغ دستورات و تکالیف، آنها را در زندگی انسانها پیاده و اجرایی کنند. به همین منظور از چندین قالب از جمله اجراء عدالت اجتماعی،حکومت و قضاوت نیز استفاده کرده اند. پاسخ اولین سؤال فرعی پژوهش: با توجه به ابعاد وجودی انسان و نیاز انسان به حجت های الهی و با درنظر گرفتن کارکردهای حجت های الهی در زندگی انسان، متوجه می شویم که دائما به حجت خدا نیازمند هستیم و برخی از این وظایف و کارکردها اگر در یک برهه ای از زمان انجام شود، کافی است. اما لازمه برخی از وظایف آن است که در طول زمان انجام گیرد. با درگذشت پیامبر اسلام (ص)، فقط باب نبوت و نزول وحی بسته شد، بنابراین نشان می دهد آن چیزی که مقطعی است ابلاغ وحی است و بقیه وظایف دائمی است و نیاز امت اسلامی به فردی که این وظایف را انجام دهد پیوسته باقی است. فهرست منابع قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی. ابن اثیر جزری مبارک بن محمد،النهایه فی غریب الحدیث و الأثر،چاپ چهارم،مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان،قم،۱۳۶۷ش. ابن بابویه،محمدبن علی،الأمالی(للصدوق)،چاپ ششم،کتابچی،تهران،۱۳۷۶ش. …………………………………،التوحید(للصدوق)،هاشم حسینی،چاپ اول،جامعه مدرسین،قم،۱۳۹۸ق. …………………………………،علل الشرائع،چاپ اول،کتاب فروشی داوری،قم،۱۳۸۵ش.
فرهنگآماریمجموعهنگرشوباورعمومیازآمار،چگونگیتولید،نشر،دستیابیوبهکارگیریاطلاعاتآماریدرجامعهاست. بهمنظورارتقایفرهنگآماریفعالیتهاییبهشرحذیلانجامشدهاست: برگزاریمراسمبزرگداشتروزآماروبرنامهریزی؛ ارتباطبارسانهها؛ تشکیلموزهآمار؛ ارائهآخریندستاوردهاومحصولاتدرنمایشگاههاوکنفرانسها. ۲-۱۸-۲۴. تشخیصصلاحیتشرکتهاوکارشناسانمشاورآماری تشخیصصلاحیتمشاورانآماراعمازحقیقیوحقوقی،براساسآییننامهتشخیصصلاحیتمشاورانبهشماره ۲۰۶۳۷/ت– ۲۸۴۳۷ هـمورخ ۲۳/۴/۱۳۸۳ مصوبهیئتمحترموزیران،ازدیگروظایفمرکزآمارایراناست. اینفعالیتبهمنظورافزایشمشارکتبخشهایخصوصیوتعاونیدرفعالیتهایآماری،درچارچوبسیاستهایبرنامهملیآمارکشورومحورچهارمازبرنامهتحولدرنظامآماریکشورانجاممیشودکهشاملمواردذیلاست: صدورگواهینامهفعالیتآماری؛ بازدیدازشرکتهایآماریمتقاضیدریافتگواهینامهفعالیتآماری؛ تمدیداعتبارگواهینامهفعالیتآماری؛ تغییروضعیتصدورگواهینامهبهصورتالکترونیکی؛ ارائهفرمهایثبتوتمدیدگواهینامهازطریقسامانهدرگاهملیآمار. ۲-۱۸-۲۵. استقراروپیادهسازیدرگاهملیآمار درگاهملیآماراولیندروازهدسترسیبهاطلاعاتآمارمرکزآمارایراناستوطیسال ۱۳۹۲ بیشاز ۲ میلیونبازدیدداشتهاست. بهمنظوربهروزنمودننسخهانگلیسیدرگاهملیآماربهمنظورارائهخدماتبهینهبهکاربرانبینالمللیدرزمینهتوسعهمحتوایآننیزاقداماتیبهشرحذیلصورتگرفتهاست: ارائهتاریخچهمرکزآمارایرانبههمراهمعرفیچشمانداز،مأموریت،اهدافوسایرمواردمرتبطبامعرفیمرکز قراردادنشاخصهایکلیدیکشور؛ ارائههشتشاخصکلیدیبرایهراستان؛
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ارائهفرادادهطرحهاواقلامآماریهشتطرحآماری؛ ایجادآرشیوچکیدهنتایجطرحهایآماری؛ و …. سامانههایشبکههایملیآمار،تعارفومفاهیمآماری،سالنامهآماری،حسابهایملی،سریهایزمانی،اطلاعاتمکانی،پارسنما،نقشهدهستانها،کتابخانهدیجیتال،فروشگاهمجازی،خدماتاطلاعرسانیبرایدرگاهملیآمارطراحیشدهاست. ۲-۱۸-۲۶. مستندسازیمدارکواطلاعاتآماری ۲-۱۸-۲۷. تهیهگزارشهایآماریوبررسیراهبردهایاقتصادی ۲-۱۸-۲۸. ایجادنظامرصد،شناخت،پایش،وارزیابینیازذینفعاندرسطحملیوبینالمللی ۲-۱۸-۲۹. محاسبهشاخصهایارزیابیکیفیتآماری ۲-۱۸-۳۰. انجامفعالیتهایبرنامهریزی،پایشواستقرارنظامهایمدیریت،مصرفمنابع ۲-۱۸-۳۱. تأمینزیرساختهایITبهمنظورتهیهوتولیدوانتشارآمارهایرسمیکشوروسامانههایکاربردی ۲-۱۸-۳۲. آموزشنیرویانسانیوتوانمندسازی ۲-۱۸-۳۳. جذبونگهدارینیرویانسانی ۲-۱۹. جایگاهقانونیارزیابیعملکرددرایران نظامارزیابیعملکردبهصورترسمی،درسطحفردیوسازمانیازسال ۱۸۰۰ میلادیازطرفرابرتاوندراسکاتلنددرصنعتنساجیبرایاولینبارمطرحشدودرایراننیزباتوجهبهریشهفرهنگاسلامیآن،نظامارزیابیسابقهدیرینهداردولیمتأسفانهمتناسببااینپیشینه،توسعهمطلوبی نداشتهاست. درایرانارزشیابی رابهصورتکلاسیک،خواجهرشیدالدینفضلالله- کهبیشازبیستسالمقاموزارتمغولهاراعهدهداربودهاست-دراواخرقرنهفتمهجریمطرحکردهاست. بهلحاظتشکیلاتیبراینخستینباردرسال ۱۳۴۹ مقررشد،سازمانهایدولتیهمانطورکهدرارتشمعمولبودهاست،موردارزشیابیمستمرقرارگیرند. بدینمنظورسازمانیباعنوان«مرکزارزشیابیسازمانهایدولتی»درنخستوزیریتشکیلشدووزارتخانهآبادانیومسکن،اصلاحاتارضی،تعاونروستاییوآبوبرقراموردارزیابیقرارداد. درسال ۱۳۵۲ باآغازبرنامهپنجمعمرانیودرجهتاجرایبهینهبندهشت،مادهپنجقانونبرنامهوبودجه،معاونتیتحتعنوانمعاونتارزشیابیسازمانهایدولتیتشکیلشد. درسال ۱۳۵۹ دفترارزشیابیسازمانهایدولتیدرسازماناموراداریواستخدامیکشورمنحلوبهدنبالآناقداماتمربوطبهارزیابیکاراییوعملکرددستگاههایاجراییتاسال ۱۳۷۶ متوقفشد. درسال ۱۳۷۹ پسازادغامدوسازمانبرنامهوبودجهواموراداریواستخدامیکشوروتشکیلسازمانمدیریتوبرنامهریزی،اینوظیفهبرعهدهدفترارزیابیعملکردسازمانمدیریتوبرنامهریزیکشوریگذاشتهشد(داریانی ورفیعزاده، ۱۳۸۴). برهمیناساس،سازمانمدیریتوبرنامهریزیکشوربهعنوانسازمانستادیتخصصیدولت،درپیاحساساینضرورتنسبتبهارزیابیعملکردسازمانهایدولتیوایجادواصلاحنگرشبهدفاتربازرسیهاطیبخشنامهایبهتاریخ ۲۸/۱۰/۸۱ عناویندفاتربازرسیبهشکایاتتغییردادووظائفوضوابطسازمانیجدیدیرابهوزارتخانههاومؤسساتدولتیابلاغنمود (اسدزاده، ۱۳۸۴). ۲-۲۰. تحلیلاهمیت–عملکرد ۲-۲۰-۱. مقدمه هموارهگاماساسیدرتدوینبرنامههایبهبودکیفیت،شناساییادراکاتوانتظاراتدریافتکنندگانخدمتیاکالاازکیفیتخدماتیاکالاهاییاستکهدریافتمیکنند.یکیازمتداولترینروشهاجهتتعیینمیزانارضاینیازهاوخواستههاازطریقکالاهاوخدماتارائهشدهسازمانها،سنجشرضایتمشتریاست (آذر، ۱۳۹۲). دراینفرآیند،شـناختاولویتهایبهـــبود،بهمنظورتخصیصبهـینهمــنابع،برایتمرکزبرفعالیتهایاصلاحی،بسیارضروریاستوهنگامیکهتلاشمیشودکیفیتخدماتورضایتمشتریافزایشیابد،تحلیلاهمیت-عملکردابزاریاثربخشوسودمندبرایاولویتبندیشاخصهایخدمتاست. مدلیادشدهبهپژوهشگرانایناجازهرامیدهدکهبدوننیازبههماهنگیباچارچوبسنتیکیفیتدرمدلسروکوال،ساختارموردنظرخودرادرابعادکیفیتبهکارگیرند. تحلیلاهمیت-عملکرد رابرایاولینباردرسال ۱۹۷۷ مارتیلاوجیمزجهتتحلیلعملکردصنعتاتومبیلسازیمعرفیکرد (آذر، ۱۳۹۲). اینتحلیلبهطورهمزمانمهمترینویژگیهایتأثیرگذاربررضایتمشتریوهمچنینویژگیهایعملکردیضعیفسازمان را-کهبهبودسریع آنهاضروری است-معرفیمینماید. پژوهشگرانتلاشکردهاندبااستفادهازرویکردهایمختلف،کاربردواعتبارنتایجبهدستآمدهازاینتحلیلراافزایشدهند. رویکردهایتحلیلیمتفاوتدرتحلیلاهمیت–عملکرد:
-
- ترکیبتحلیلاهمیت- عملکردبامدلکانو (Pezeshki,2009) و (Matzler,2004)؛
-
- ترکیبتحلیلاهمیت- عملکردومجموعهفازی (۲۰۰۸,Deng)و(Wang,2011)؛
-
- استفادهازدامنهتأثیربهجایاهمیتدرتحلیلاهمیت- عملکرد(Back,2012) (Coghlan,2012)؛
-
- ترکیبشبکهعصبی،مجموعهفازیومدلکانودرتحلیلاهمیت–عملکرد(Deng,2009)؛
-
- ترکیبتحلیلاهمیت- عملکردباتکنیکدیمتلوشبکهعصبی(Hu H.-Y,2009) و (Geng,2012)؛
-
- ترکیبتحلیلاهمیت- عملکردباتکنیکدیمتلورگرسیونچندمتغیره (Ho L.-H,2012).
۲-۲۰-۲. تحلیلاهمیت - عملکرد مدلIPAبهلحاظمفهومی،مدلیچندشاخصهاست (۲۰۰۴،Kitcharoen) وشاخصهاییکهقراراستتحلیلشوندمشخصگردند(Tyrrell,2004).هرمشخصهازدوبعداهمیت (importance) وعملکرد (performance) موردبررسیقرارمیگیرد. دادههایمربوطبهسطوحاهمیتوعملکردشاخصها،بررویشبکهایدوبعدیکهدرآن،محورyنشانگربعداهمیتومحورxنشاندهندهبعدعملکرداست،نمایشدادهمیشود (فتحیواجارگاه،۱۳۹۰). شکل ۲-۵. ماتریساهمیت - عملکرد
- Hamption, D. R., Contemporary Management, N. Y.: McGraw Hill Book Co. ١٩٨١, p. ٣٦١.
- Hasle, P., Kristensen T., Moller, N., & Olesen, G. (٢٠٠٧) “Organizational Social capital and the relations with quality of work and health”, international congress on social capotal and Networks of Trust, ١٨-٢٠ October, university of Jyvaskyla, Finland.
- Hersey, P., & Blanchard, K. H. (١٩٧٢), Management of organizational behavior: Utilizing Human Resources, N. J.: Prentice Hall Inc.
- Higgs, M. (٢٠٠٣). «How can we make sense of leadership in the ٢١st century», Leadership and Organization Development Journal, Vol.٢٤, No.٥, p.٢٧١-٢٨٤.
- Hitt, W. D. (١٩٩٥), ‘‘The learning organization: some reflections on organizational renewal’’, Leadership & Organization Development Journal, Vol. ١٦ No. ٨, pp. ١٧-٢٥.
- Hoffman, J., Hoelscher, M. L., & Sherif, K. (٢٠٠٥). ” Social Capital, Knowledge Management and Sustained Superior Performance”. Journal of Knowledge Management .Vol.٩, No.٣, p.١٧٠-١٨٢.
- Hofstede, G. (١٩٩٨). Attitudes, values and organizational cultures: Disentangling the concepts. Organization Studies, ١٩(٣), ٤٧٧-٤٩٢.
- Holdt, C. P. (٢٠٠٧) “Knowledge Sharing: Moving away from the Obsession with Best Practices”, Journal of Knowledge Management, Vol. ١١, No. ١, pp. ٣٦-٤٧.
- Huang, Q., Davison, R. M., Liu, H., & Gu, J. (٢٠٠٨), The Impact of Leadership Style on Knowledge-Sharing Intentions in China, Journal of Global Information Management, ١٦(٤), ٦٧-٩١.
- Howell, J. M., & Avolio, B. J. (١٩٩٣), Transformational Leadership, Transactional Leadership, Locus of Control and Support for Innovation:
١٧٢ ﻊﺟاﺮﻣ و ﻊﺑﺎﻨﻣ Key Predictors of Consolidated Business -Unit Performance, Journal of Applied Psychology,٧٨, ٨٩١-٩٠٢
- Hoy, W. K., & Miskel, C. G.(٢٠٠٨), Educational Administration: Theory, Research and Practice, New York: McGraw-Hill.
- Huysman, M. (٢٠٠٦) “IT to Support Knowledge Sharing in Communities: Towards a Social Capital Analysis”, Jornal of Information Technology, Vol. ٢١, No. ٣, pp. ٤٠-٥١.
- Huysman, M., & de Wit, D. (٢٠٠٠). Knowledge management in practice. In Edwards, J. & Kidd, J. (Eds.) Knowledge Management Conference (KMAC ٢٠٠٠), Birmingham, UK.
- Ivancevich J. M., et al. Organizational behavior and performance calif.: Goodyear Publisher Co. ١٩٨١, P. ٣٦١.
- King, W. R. (٢٠٠٦). Maybe a “knowledge culture” isn’t always so important after all. Information Systems Management, ٢٣, ٨٨-٨٩.
- Kogut, B. & Zander U. (١٩٩٦). “What do firms do? Coordination, identity and learning”, Organization Science, ٧:٥٠٢-٥١٨.
- Kramer, R. M., Brewer, M. B. & Hanna, B. A. (١٩٩٦), “ Collective trust and collective action: the decision to trust as a social decision”, in R. M. Kramer & Tyler T. R. (Eds.), Trust in Organizations, Frontiers of theory and research Thousand Oaks, CA: Sage, pp. ٣٥٧-٣٨٩.
- Kyriakidou, O. (٢٠٠٤). Developing a knowledge sharing culture. Management Services, ٤٨(٦), ٢٢-٢٣.
- Leo, R. A. (١٩٩٦). Iinside the Jnterrogation room. The journal of criminal law & criminology, ٨٦ (٢٦٦-٣٠٣).
- Lewicki, R. J. & Bunker B. B. (١٩٩٦), “ Developing and maintaining trust in work relationships”, in R. M. Kramer & T. M. Tyler(Eds.), Trust in organizations: Frontiers of Theory and Research, Thousand Oaks, CA: Sage, pp. ١١٤-١٣٩.
- Likert, R., New patterns of management, N.Y.: McGraw-Hill, ١٩٦١.
١٧٣ ﻊﺟاﺮﻣ و ﻊﺑﺎﻨﻣ
- McDermott, R. (١٩٩٩). “Why information technology inspired but cannot deliver knowledge management", California Management Review, Vol. ٤١ No. ٤, pp. ١٠٣-١٧.
- McDermott, R. (٢٠٠٠). Building a support structure for your communities. Knowledge Management Review, ٣(٣), ٥.
- McDermott, R., & O’Dell, C. (٢٠٠١). “Overcoming culture barriers to sharing knowledge", Journal of Knowledge Management, Vol. ٥ No. ١, pp. ٧٦-٨٥.
- Mishira, A. K. (١٩٩٦), “Organizational responses to crisis, the centrality of trust”, in R. M. Kramer & T. M. Tyler (Eds.), Trust in Organizations: ٢٦١-٢٨٧, Thousand Oaks, CA: Sage.
- Misztal, B. (١٩٩٦), Trust in modern societies, Cambridge, England: Polity Press.
- Nahapiet, J., & Ghoshal (١٩٩٨). “social capital, intellectual capital and the
organizational advantages”, Academy of Management Review, ٢٣(٢):٢٤٢-٢٦٦.
- Nonaka, I. (١٩٩٤). “A dynamic theory of organizational knowledge creation", Organizational Science, Vol. ٥ No. ١, pp. ١٤-٣٧.
- Nonaka, I., & Takeuchi, H. (١٩٩٥). “The Knowledge Creating Co.” New York, Oxford University Press, pp. ١١٢-١٣٦.
- Orr, J. (١٩٩٠), “Sharing knowledge, celebrating identity: Community memory in a service culture”, in D. Middleton & D. Edwards (Eds.), Collective Remembering, ١٢٠-١٦٩, London, Sage.
- Politis, J. D. (٢٠٠٣). The connection between trust and knowledge management: What are its implications for team performance. Journal of Knowledge Management, ٧(٥), ٥٥-٦٦.
- Putnam, R. (٢٠٠٠), Bowling alone: the collapse and revival of American community, New York: Simon & Schuster.
- Radding, A. (١٩٩٨) “Succeeding In The Information-Based Global Economy” Computer Technology Corp, p. ٣٤.
١٧٤ ﻊﺟاﺮﻣ و ﻊﺑﺎﻨﻣ
- Riege, A. (٢٠٠٥) Three-dozen knowledge-sharing barriers managers must consider, Journal of Knowledge Management, ١.٩, ٣, ١٨-٣٥.
- Roelof, P. (١٩٩٩), “Questions in Knowledge Management: Defining and Conceptualizing a Phenomenon”, Journal of Knowledge Management, Vol.٣, No.٢, pp.٨٩-١٠٠.
در اصطلاح فی به زمین هایی اطلاق می گردد که بدون هجوم نظامی و جنگ گشوده شده و یا از راه صلح به امام مسلمین واگذار شود.[۶۴] مهمترین مصادیق فی ء خراج و جزیه است .[۶۵] خراج مال الاجاره ای است که حاکم اسلامی از طریق اجاره دادن زمین هایی که با جنگ بدست مسلمانان می افتد وصول می کند[۶۶] جزیه اموالی بود که از ملل مغلوب دریافت می شد . پرداخت کنندگان جزیه ، تحت حمایت حکومت اسلامی زندگی کرده که در صدر اسلام مهاجرنشینان یهودی و مسیحی بودند.[۶۷] هـ : مالیت ( مالیات ) مالیات ، واژه ای است که در زبان فارسی به معنای باج ، خراج ، ارتفاع ، حاصل ومحصول به کار می رود . این واژه جمع مالیه به معنای چیزی است که به اموال و دارایی تعلق دارد . مالیات در اصطلاح، سهمی است که به موجب اصل تعاون ملی و بر اساس مقررات ، شهروندان موظفند از ثروت و درآمد خود ، به منظور تأمین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی یا سیاسی و اجتماعی کشور ، به قدر توانایی خود به دولت بدهند تا دولت در هر موردی که مصلحت بداند مصرف کند.[۶۸] مالیات را میتوان به دو گونه تقسیم کرد: ۱-مالیات های اولی(ثابت) : مالیاتهایی است که نسبت، مقدار ، مورد وضع یا مجموع آنها را دین اسلام مشخص کرده است ؛ مانند خمس ، زکات، جزیه و ….. ۲- مالیات های ثانوی ( متغیر): آن دسته از دریافت هایی که حاکم اسلامی ، بر اساس مصلحت مسلمانان ، در شرایطی خاص به طور موقت وضع می کند . این گونه مالیات ها می توانند یا به طور مستقیم مانند مالیات برحقوق کارمندان دولت یا بطور غیر مستقیم مانند افزایش قیمت کالا باشد. با توجه به اهداف بسیار متنوع اقتصاد اسلامی در مقایسه با مکاتب دیگر ، دولت برای تأمین مخارج مالی خود، به درآمدهای گوناگونی نیاز دارد . مالیات به عنوان یکی از مهمترین راه های درآمد دولت، در رسیدن به اهداف مهم دولت همچون تأمین مالی مخارج معین ، عدالت اجتماعی ، اجرای سیاست های اقتصادی اهمیت خاصی دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مالیات یکی از درآمدهای دولت اسلامی است . گر چه برخی معتقدند که گرفتن مالیات مشروعیت ندارد و به دلایلی همچون محترم بودن مالکیت شخصی و نبود دلیل برای گرفتن مالیات استناد کرده اند . ولی موافقان مشروعیت گرفتن مالیات دلایلی از جمله احادیث ، عدالت ، سیره حضرت علی (ع) در گرفتن مالیات از اسب ها و اصل توانمندی نظام و جامعه اسلامی و آمادگی های لازم در برابر دشمنان که لازمه آن داشتن بنیه اقتصادی قوی است که با گرفتن مالیات حاصل می شود ، تمسک جسته اند.[۶۹] در اصل ۵۱ قانون اساسی آمده است: «هیچ نوع مالیات وضع نمی شود ، مگر به موجب قانون ، موارد معافیت و بخشودگی و تخفیف مالیاتی ( هم ) به موجب قانون مشخص می شود». این اصل دو مطلب را تعیین می کند : الف ) حق وضع مالیات به قانون و قوه مقننه منحصر می شود تا هر مسئول اجرایی نتواند بر اساس نیازهای محلی و سلیقه های شخصی ، مالیات وضع کند . ب) این قانون خدشه ناپذیر است . اگر به حکم قانون مالیاتی قرار داده شد کسی نمی تواند از طرف خود مواردی را معاف کند یا کمتر از مقدار مقرر بگیرد . دولت و قوه مجریه نیز نمی تواند در این قانون یا هر قانون دیگر تصرف و آن را کم و زیاد کند . اگر هم در مواردی امکان معاف شدن یا تخفیف یافتن وجود دارد ، باید در متن قانون به آن تصریح شود .[۷۰] و: درآمدهای عمومی: با گذشت زمان و پیشرفت و گسترش جوامع و دولت ها ، به موازات افزایش هزینه ها ، تنوع منابع درآمدی دولت ها نیز رو به فزونی نهاد.ماده ۱۰ قانون محاسبات عمومی ، در تعریف درآمد عمومی چنین آورده است : «درآمد وزارت خانه ها و مؤسسات دولتی و مالیات و سود سهام شرکت های دولتی و درآمد حاصل از انحصارات و مالکیت و سایر درآمدهایی که در قانون بودجه کل کشور تحت عنوان درآمد عمومی منظور می شود ، درآمد عمومی محسوب می شود». به هر حال درآمدهای بیت المال بسیار متنوع می باشد اما نکته ای که ذکر آن خالی از لطف نیست، آن است که در نحوه تأمین درآمدهای حکومت اسلامی قواعد اخلاقی و اقتصادی ظریفی وجود دارد.[۷۱] که برخی از آنها عبارتند از : رعایت توانایی پرداخت کنندگان ، ترجیح بهبود وضع پرداخت کنندگان و صاحبان اراضی بر افزایش درآمدها ، معاف کردن پرداخت کنندگان در برخی مواقع لازم ، عدم بخشودگی خائنین به بیت المال ، رعایت مساوات در اختصاص دادن بیت المال ، رعایت عدالت و پرهیز از هر نوع سخت گیری . گفتار دوم : مصارف از حیث ویژگی مصرف ، منابع مالی دولت اسلامی را به دو نوع می توان تقسیم کرد. الف: مصارف عام منابعی همچون انفال ، میراث شخصی بی وارث ، مالیاتها و عوارض درآمدهای اماکن عمومی ، اموال مجهول المالک مانند حساب ویژه ای نزد امام مسلمین قرار می گیرد تا صرف مصالح مسلمانان شود . جزیه و خراج نیز جزء بیت المال و اموال عمومی است که به صورت امانت در اختیار امام قرار دارد «خراج ، پس از جمع آوری بر اساس تشخیص حاکم در راه مصالح عمومی ، امنیت ، دفاع از مرزها و هر آنچه که موجب تقویت جامعه اسلامی است مصرف می شود»[۷۲] این اموال شخصی نبوده از این رو به امام بعدی منتقل می شود، تنها تفاوت این اموال با قسم دیگر، آزادی عمل بیشتر حاکم اسلامی در مصرف نمودن آنها می باشد. ب: مصارف خاص برخی از منابع مالی بیت المال موارد مصرف شخصی دارند مانند خمس و زکات . که خمس را باید دو قسمت کرد یک قسمت آن سهم امام(ع) و نیم دیگر سهم سادات. سهم سادات را باید به سادات فقیر و نیازمند و سهم امام را در زمان غیبت، به مجتهد عادل داد تا در مصارفی که مورد رضای امام است از مصالح مسلمین و اداره حوزه های علمیه و مانند آن مصرف کند . و زکات را در یکی از هشت مورد ذیل باید مصرف کرد : فقرا و مساکین ، کسی که از طرف امام یا نائب او مأمور جمع آوری زکات با نگهداری و رسیدگی به حساب آن می باشد به اندازه زحمتی که می کشد، افراد ضعیف الایمانی که یا گرفتن زکات تقویت می شوند، آزاد کردن برده ، اشخاص بدهکار، فی سبیل ا… ،ابن سبیل .[۷۳] و امام همچون واسطه ای این اموال را گرفته و به افراد خاصی می رساند. البته به نظر بعضی از فقها ، زکات و خمس نیز مانند اموال دیگر در اختیار حاکم اسلامی است تا در جهت مصالح عمومی مسلمین مصرف نماید [۷۴]. که طبق این نظر موردی که برای مصرف این اموال مشخص شده است در اولولیت خواهند بود اما مورد مصرف ، منحصر در موارد معین نمی شود. در انتها به برخی از مصارف بیت المال و دولت اسلامی اشاره می کنیم که بدیهی است با پیشرفت علم و صنعت نیازهای جدیدی بوجود خواهد آمد که بیت المال در این موارد نیز مسئولیت خواهد داشت. پرداخت دیه مقتولین در مواردی که در فقه تعیین شده تهیه اسلحه مهمات برای دفاع از مرزها فراهم کردن امکانات ازدواج برای جوانان تأسیس مؤسسات عمومی مانند : مدرسه ، مسجد، کاروانسرا…. ترویج و نشر فرهنگ اسلامی رفع اختلافات و نزاع بین مسلمانان پرداخت حقوق افرادی که در خدمت دولت اسلامی قرار گرفته اند . مانند: معلمان ، قضات…. جبران خسارت وارده از سوی کارکنان دولت که به اشتباه صورت پذیرفته است . مبحث سوم : درآمدی بر مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در این مبحث به مسئولیت اشخاص حقوقی و امکان محکومیت آنان به جبران خسارت خواهیم پرداخت . در مورد اشخاص حقوقی که به عنوان یکی از واقعیات زندگی اجتماعی و مولود پیشرفت همه جانبه زندگی بشری است ، باید گفت این اشخاص همچنانکه می توانند منشأ خدمات فراوان اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی و….. باشند اما در عین حال در انجام کار و در راه رسیدن به اهداف خود ممکن است مرتکب تخلف یا اعمالی شوند که در اثر آن خساراتی به دیگران وارد آید. اما بحث اصلی لزوم جبران خساراتی است که ناحق بر دیگری وارد شده است . عدالت حقوقی اقتضا دارد همانگونه که اشخاص حقیقی در نتیجه عمل خود ضرر و زیانی وارد آوردند و یا مرتکب جرمی شدند می بایست متحمل مجازات یا پرداخت غرامت شوند ، در مورد اشخاص حقوقی نیز چنین باشد . اما با توجه به اینکه اعمال و تصمیمات شخص حقوقی توسط اشخاص حقیقی که نماینده شخص حقوقی می باشند صورت می گیرد باید دید دامنه مسئولیت اشخاص حقوقی تا کجاست ؟ در این رابطه ابتدا در گفتار اول به انواع و ماهیت اشخاص حقوقی و سپس به اقسام مسئولیت اشخاص حقوقی (مسئولیت مدنی ، مسئولیت کیفری) می پردازیم . گفتار نخست : انواع و ماهیت اشخاص حقوقی پیش از این با مفهوم شخصیت حقوقی و اشخاص حقوقی آشنا شدیم . در این گفتار ابتدا انواع اشخاص حقوقی را بیان می کنیم و سپس به ماهیت اشخاص حقوقی و نظریات ارائه شده در این خصوص می پردازیم . الف: انواع اشخاص حقوقی : شخص حقوقی یا به موجب قانون خاص بوجود می آید و یا با رعایت مقررات عمومی و قوانین تجاری از قبیل قانون ثبت شرکت های تجاری و مؤسسات غیر تجاری نظیر انجمن های فرهنگی ، احزاب سیاسی و غیر تشکیل می یابند . اشخاص نوع اول را اشخاص حقوقی حقوق عمومی و اشخاص نوع دوم را اشخاص حقوقی حقوق خصوصی می نامند.[۷۵] اشخاص حقوقی حقوق خصوصی تابع قواعد حقوق خصوصی فاقد امتیازات حقوق عمومی هستند و نمی توانند فردی را بدون رضایتش به عضویت خود بپذیرند چرا که در حقوق خصوصی ، اصل آزادی اراده افراد حاکم است و اشخاص حقوقی حقوق خصوصی خود به دو نوع شرکت های تجاری و مؤسسات غیر تجاری تقسیم می شوند. [۷۶]به موجب مقررات مواد ۵۸۳ و ۵۸۴ قانون تجارت ، شرکت های تجاری و تشکیلات و مؤسساتی که برای مقاصد غیر تجاری تأسیس شده یا می شوند ، از تاریخ ثبت در دفتر مخصوص که وزارت دادگستری معین خواهد کرد ، شخصیت حقوقی پیدا می کنند. اما در رابطه با اشخاص حقوقی حقوق عمومی باید گفت که منحصراً از اشخاص حقوقی تشکیل می یابند . هیچ شخص طبیعی وجود ندارد که دارای صفت شخص عمومی باشد[۷۷] البته در این خصوص نظر متفاوتی هم وجود دارد که معتقد است اشخاص حقوقی حقوق عمومی از اشخاص حقیقی نیز تشکیل می شود .[۷۸] طبق م ۵۸۷ قانون تجارت ؛ مؤسسات و تشکیلات بلدی به محض ایجاد و بدون احتیاج به ثبت دارای شخصیت حقوقی می شوند. و این یکی از مزایای اشخاص عمومی در مقابل اشخاص حقوقی خصوصی است که باید حتماً با رعایت تشریفاتی به ثبت برسند . از دیگر ویژگی های حقوق عمومی این است که ممکن است عضویت افراد در جمعیت ها و مؤسسات اجباری باشد . مانند عضویت وکلا در کانون وکلای دادگستری ، و انواع اشخاص حقوقی حقوق عمومی شامل : دولت ، شهرداریها ، انجمنهای روستاها و مؤسسات مستقل دولتی می شود .[۷۹] ب: ماهیت اشخاص حقوقی حقوقدانان در رابطه با ماهیت اشخاص حقوقی نظریات متفاوتی ارائه کرده اند . که مهمترین نظریات راجع به ماهیت این اشخاص به طور خلاصه عبارتند از : نظریه مجازی بودن اشخاص حقوقی : طبق این نظریه شخصیت واقعی تنها متعلق به انسان است و بکارگیری لفظ شخص نسبت به موجودات دیگر امری مجازی است ، این نظریه متعلق به ساوینی آلمانی و سالموند انگلیسی است .[۸۰] نظریه امتیاز : مطابق این نظریه اشخاص حقوقی که در یک جامعه به فعالیت مشغول هستند ، تنها به دلیل اینکه قانون یا دولت این « امتیاز» را به آنها اعطا کرده ، دارای شخصیت شناخته می شوند . هر چند این نظریه رابطه نزدیکتری با فلسفه حاکمیت دولتها دارد ، ولی در واقع شکل دیگری از نظریه مجازی اشخاص حقوقی است .[۸۱] نظریه مالکیت اعتباری : این نظریه از طرف برنیتز و بکر عنوان شده ، به این صورت که هر چند اموال اشخاص حقوقی ممکن است به مصارف خاص برسد ، ولی این اموال فاقد مالک است . و بر این فرض استوار شد که تنها انسان می تواند صاحب حق باشد .[۸۲]
سید مرتضی معروف به علم الهدی از بهترین شاگردان شیخ مفید است که متکلمان و عالمان برجسته دنیای اسلام به شمار می آید. وی در بیشتر علوم اسلامی صاحب نظر بود و در زمینه کتاب های مهمی تألیف کرد که در همه اعصار مورد توجه عالمان شیعه و غیر شیعه قرار داشته است کتاب الشافی فی الامامه او در چهار جلد، از بهترین کتاب هایی است که درباره امامت از دیدگاه شیعه نوشته شده است. شیخ طوسی مهمترین شاگرد سید مرتضی است که دانش او جمع کامل میان مکتب حدیثی قم و مکتب عقلی بغداد است. وی هم محدث امت و هم فقیه و متکلم و مفسر است کتاب مهم تفسیری او التبیان فی تفسیر القران و کتاب فقهی اش المبسوط و النهایه می باشد. نجاشی از شاگردان شیخ طوسی فهرست کتاب ها و مولفان آنها را در کتاب رجال خود آورده است. همانطور که در مقدمه این بخش ذکر گردید، علاقه ایرانیان به دانش و دانش اندوزی و مواجهه آنان با فرهنگ تشیع، فعالیت علمی علما و اندیشمندان ایرانی را با محتوای ایرانی- شیعی شکوفا گردید. ۴- قوام بخشی مکتب تشیع به ادبیات ایرانی التفات به ادب و ادبیات در فرهنگ ایرانیان از سابقه دیرینه ای برخوردار است. ایرانیان از ایران باستان به ادبیات حکیمانه علاقه زیادی داشتند. البته فرهنگ مکتوب در سیر تاریخی ایرانی کمی با تاخیر نسبت به فرهنگ های دیگر آغاز گردید. در یونان باستان با حضور حکمت، معرفت و ادبیات شاهد تولید میراث ادبی به شکل مکتوب هستیم. برای نمونه آثار حکیمانه پارمنیدس به زبان شعر و ادب کتابت شده و به نسل های بعدی منتقل گردیده است اما حکمت و ادب ایرانی در ایران باستان سینه به سینه می چرخیده و خلاء فرهنگ کتابت کاملا مشهود می باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ادبیات غنی زبان عربی که با حضور تشیع در ایران پا به عرصه ادبی ایران نهاد موجب قوام گرفتن علاقه وافر ایرانیان به حکمت، ادب و شعر گردید. بطوریکه بازار ادیبان و شعرا در دوره بویهیان رونق بیشتری گرفت. خرسندی ایرانیان از تقریب فرهنگی ادبی موروثی خود با فرهنگ و ادب اسلامی جان تازه ای به ادب و شعر ایرانی بخشیده بود. بطوری که با گسترش شعر و ادب ایرانی، تصویر اوضاع و احوال فرهنگی اجتماعی ایرانیان در عهد آل بویه را به خوبی می توان در آثار ادیبان و شعرا مشاهده کرد. آل بویه تنها فرمانروایان ایرانی بودند که توانستند حکومت هایی ایرانی به پایتخت سه شهر بزرگ ری، شیراز و بغداد بنیان نهند؛ چنانکه محدوده ی حکمرانیشان چهار سرزمین عراق، فارس جبل و اهواز را در بر می گرفت. این امر نتیجه زیرکی و نیز مهارت جنگی بنیانگذاران این سلسله و همچنین توانمندی آنان در گردآوری مال و صرف آن در هنگام نیاز و رفتار نیکوی ایشان با اسیران جنگی و فرماندهان بود. پیدایش مظاهر اجتماعی، قبل از آل بویه حرکت خود را اغاز نموده بود و در زمان آل بویه به رشد بالایی رسید؛ چون در این دوره وضعیت مناسبی برای این امر مهیا شد. در این زمان علوم و ادب شکوفایی گرفت و حرکت تألیف کتابت رشد نمود، ظواهر زیبایی شهرنشینی در تمامی مناطق به کمال رسید و این زمان را می توان به راستی دوره شکوفایی و پیشرفت تمدن اسلامی دانست. با نگاهی گذرا به وضعیت ادبی دوره آل بویه در می یابیم که حرکت ادبی در تمامی جهات و زمینه ها پویا بوده است. ادیبان و شعرا با زندگی درباری آشنا بودند و صحنه های زیبایی از آنان را به تصویر کشیدند. آنان حتی در امور مملکتی مانند: جنگ، سیاست و مدیریت شرکت جسته و تصاویری از شکست و پیروزی، ستم و عدل، اوامر ونواهی و تشویق و ترغیب امرا را توصیف نمودند که می توان نمونه های ان را در کتاب های صابی، صاحب، خوارزمی، بدیع و دیگر شعرا به فراوانی مشاهده کرد. ادب در این دوره تنها قصرهای مجلل و مجالس شراب و آواز اختصاص نیافت بلکه زندگی تجار، صنعتگران و دزدان را به تصویر کشید وهمین باعث شد که ادب ذخیره ارزشمندی را بدست آورد. اشعار ابن حجاج، ابن سکرخ، سوسی، عکبری و خزرجی بهترین دلیل برای اثبات این مدعا است. نحوه نگارش ادبی این دوره نیز متفاوت است. نگارش طبقه روشنفکر با زیبایی و آراستگی کلمات همراه بود و روش نوشتاری عامه مردم به صورت روزمره و بدون دشواری می باشد که زندگی عادی مردم در کلمات و معانی آن جریان دارد. سیاست در ادب نقش بسزایی دارد و آزادی و استبداد تأثیر مستقلی را در آن بر جای می گذارد.یکی از دلایلی که محققان از آن به عنوان عامل شکوفایی دانش در این دوره یاد می کنند، توجه پادشاهان و وزرای ادب پرور به فلسفه و علم بوده است(امین، ۱۹۵۶م، ص ۳۷۷). دلیل دیگر وشاید مهمترین آن در توجه پادشاهان و وزیران به علم و محترم شمردن دانشمندان، نیاز ایشان به نویسندگان و شعرا بوده است؛ چون سرزمین های تحت سلطه پادشاهان همواره از طرف بزرگان لشکری و نیروهای خارجی مورد تهدید بود و ادب بهترین وسیله برای آرام کردن افکار پریشان به شمار می رفت که پادشاهان از آن در تثبیت حکومت خویش استفاده می کرد(همان، ص ۳۷۸). ۵- پیوند فرهنگ اسلام با فرهنگ ایرانی در دوره بویهیان حمایت های این سلسله از اقدامات علمی و فرهنگی، مولد ظهور شخصیت های بزرگ در این حوزه ها بوده است. به طور مثال می توان به ابو حیان توحیدی اشاره کرد کتاب الامتاع و المؤانسه یکی از آثار باقی مانده اوست که در معرفی آل بویه اهمیت بسزا دارد (ندوشن، ۱۳۹۳ش، ص ۶۰). علی بهرامیان برخی از اقدامات آل بویه را در تاریخ ایران ضروری دانسته و تاکید کرده که آل بویه در واقع یکی از نخستین سلسله های ایرانی است که سعی در برقراری پیوند بین تشیع و ایران احیای شکوه گذشته ایران داشته است. آل بویه می دانست که تنها با اتکا به مذهب شیعه می توان هم مسلمان بود و هم ایرانی، و می توان به اهداف سیاسی و اجتماعی نیز دست پیدا کرد. ۶- نظام بخشی تشیع بر تشکیل گروه های اجتماعی ایرانیان قرن ۴و ۵ عصر طلایی تمدن اسلامی شمرده می شود، که با تجدید خلافت عباسی همزمان بود. شکوفایی تمدن اسلامی از متن تعالیم دینی جوشیده و موجب ظهور و بروز استعدادهای بالقوه اقوام دیگر از جمله فرهنگ ایرانیان شد. ایرانیان از آزادی های سیاسیِ بویهیان برای تحقق آداب و سنن خود بهره جستند. گفتگوها و مجالس ایرانی در قالب شیکه های اجتماعی سنتی و سینه به سینه تشکیل می شد و گروه های متعدد و متکثر اجتماعی شکل گرفت و از آنجا که تشیع هم به فرهنگ ایجاد وحدت و تشکیل امت واحده، ارزش انسانی و فرهنگی قائل بود و تجلی آن گردهم آمدن شیعیان در مساجد برای برگزاری نماز های جماعت یومیه بود. یدالله مع الجماعه همچنین در کنار انجام فرایض عبادی، به طرح و بررسی مشکلات اجتماعی و سیاسی می پرداختند که این امر سبب نظام و قوام گردهم آیی های اجتماعی ایرانیان شد. آل بویه در این باره نقش بسزایی ایفا کردند. این پیشرفت ها در عرصه فرهنگ بود و در عرصه های دیگر مخصوصاً اقتصادی توفیق چندانی نداشتند، حتی گاهی بحران اقتصادی هم وجود داشت. ۷- نظام بخشی رنسانس اسلامی بر فرهنگ ایرانی ایرانیان طبق سنت تاریخی خود، با تشکیل گروه ها و مجامع غیر رسمیِ خانوادگی، قومی، محلی و حتی محافل اجتماعی، در باب مسائل و مباحث گوناگون ایران و جهان، گفتگو می کردند و نسبت به تبادل اطلاعات، اخبار و ارائه تحلیل و … مبادرت می ورزیدند. اشتیاق ایرانیان به گفتگو ریشه ای تاریخی در فرهنگ آنان داشته و دارد. در عصر آل بویه شاهد شکوفایی این فرهنگ عامه و توده وار مردمی هستیم بطوریکه حتی کاسبان در دکان ها، حمام ها و گرمابه ها هم گفتگو پیرامون موضوعات مختلف را داشتند. گده گیری ها و دورهم نشینی های ایرانیان همواره کارکردی به مثابه رسانه ای عموم را داشته است. شبکه های اجتماعی که سینه به سینه موضوعات و مباحث مختلف را منتقل می کردند. اگر امیران آل بویه خود مشوق علم و ادب نبودند، امکان نداشت که عصر رنسانس اسلامى در عصر آل بویه رخ دهد به عنوان نمونه، سجستانى در ستایش از فضاى ایجاد شده در دوران حکومت عضدالدوله در پایان رساله «فى الکمال الخاص بنوعالانسان» مىنویسد: «این پادشاه سزاوار آن است که تمامى خلق و خاصه اهل دانش و فرهنگ او را تمجید و براى بقاى ملک او دعا کنند زیرا اهل فضل را تقویت کرده، گفتارشان را منزلتبخشیده و بند از زبان ایشان برداشته تا هر یک از آنها معتقدات فرقه خویش را بدون تقیه ابراز کند و در نتیجه آشکار شود آنچه آنها ادعا مىکنند و معلوم شود آنچه بدان معتقدند و حق از باطل جدا شود و چنان امنیتى پدید آید که کسى با زبان تعصب دینى به دیگرى هجوم نبرد» یکی از دلایل ارتفاع تفکر ایرانی در مقاطع گوناگون تاریخی، اهمیت دادن به جالس گفتگو بود. در عصر آل بویه که فرصت لازم برای حاکمان آل بویه فراهم گردیده بود تا نسبت به ترویج و توسعه نظام سیاسی خود اقدام نمایند، از هوشمندی و ذکاوت امیران خود بهره بردند و از تقویت فرهنگ گفتگو محور ایرانی و محتوای غنی مکتب تشیع برای توسعه تشیع اقدام نمودند که البته اقدام سیاسی آنان موجب تنظیم و تقویم فرهنگ ایرانی در آن عصر گردید. رنسانس اسلامی، به نوعی منجر به رنسانس تنظیمی و تقویمی فرهنگ ایرانی مطابق با آموزه های تشیع نیز گردید. احیای معارف و ادب قدیم و شکوفایی فرهنگی در عهد تمدن اسلامی است. در قلمرو خلافت عباسیان امپراطوری ایجاد کند و به صورت محافظان خود خلافت درآیند. شکوفایی فرهنگی مرسوم به «رنسانس اسلامی» با سقوط آل بویه از میان رفت. عصر رنسانس اسلامی در وسیعترین محدوده زمانی خود فاصله زمانی میان قرن های سوم و چهارم تا نهم دهم را در برمیگیرد.این دوره شاهد ظهور ناگهانی طبقه متوسط دولتمند و متنفذی بود که با برخورداری از اشتتیاق و امکانات کسب دانش و موقعیت اجتماعی به پرورش و نشر فرهنگ قدیم کمک می کرد(کرمر، ۱۳۵۷ش، ص ۳۳). جامعه آل بویه جامعه ای موفق و رو به ترقی سریعی بود. وزیران آل بویه معمولاً از میان طبقه کاتبان برمی خواستند و به سبب علم و استعداد و کاردانی خویش از دیگران گوی سبقت می ربودند(همان، ص ۴۳). بغداد وعده گاه افرادی با سوابق دینی و نژادی و فرهنگی مختلف از گوشه و کنار جهان اسلام بود. مجالس دانشوران و محافل شاهانه طبقات مختلف را در برمی گرفت(همان، ص ۴۴). یورش خلاق فرد گرایی و گسترش جهان وطنی ناگزیر با معیارهای اجتماعی و دینی و مذهبی و آداب و رسوم تصادم داشت. نیاز به انطباق با معیارهای اجتماعی سبب افزایش تقیه و تظاهر شد. جامعه سنی اسلامی حد بالایی از همرنگی و هم شکلی را ایجاب می کرد و چون معیارهای گروهی در اصل همانهایی بود که شریعت نیز تأیید می کرد، رعایت همرنگی در حکم وفاداری به شریعت بود(همان، ص ۴۵). چند گروه اجتماعی در این عصر مسئول انتقال فرهنگ بودند: مکاتب: که به صورت غیر رسمی شکل می گرفت و متشکل از شاگردانی بود که در اطراف معلم، که هم آموزگار و هم مرشد معنوی بود گرد می آمدند. مجالس: انجمن- جلسه درس- و محفل- محل برگزاری جلسه- دربار و تالار کلاس درس بود. مانند مجالس ابوسلیمان سجستانی. مرکز معمول برای تحصیل علوم صرفاً دینی از قبیل حدیث و فقه بود که در مسجد برگزار می گردید؛ و موضوعاتی چون کلام، لغت، ادب غالباً در منازل معلمان بحث می شد، که وزیر پادشاه این محیط طبیعی را برای پرورش انسان گرایی ادبی فراهم کرده بود. صرف نظر از مساجد و منازل شخصی؛ مباحثات علمی در دکانها و میدانهای شهر و باغها انجام میگرفت، حتی از گرمابه نیز به استثنای بحث در موضوعات دینی بهره می بردند، کتابفروشی ها نیز از دیگر مجامع مباحثات بودند. برای تشکیل مجلس مناطره، دربار امیران و وزیران محیطی مناسب بود. سلطان و ملازمانش بی تردید از مشاهده مجادله لفظی لغویان و شاعران و نحویان ومتکلمان و فیلسوفان به وجد می آمدند، دربارهی صاحب منصبان حکومتی نیز برای مباحثات ادبی و موضوعات فلسفس مودبانه تر مورد استفاده قرار می گرفت( کرمر، ۱۳۵۷ش، ص ۱۰۰). افراد برجسته این عصر، یعنی حافظان و حاملان فرهنگ آن: دانشورانی که ذخایر علمی جهان کهن را حفظ می کردند؛ کاتبان و ندیمانی که نیازشان به دانستن، آنان را به گنجینه ای مطلوب برای ذخیره دانش تبدیل می کرد؛ امیران و وزیرانی که اغلب مرد قلم و شمشیر بودند. علاوه بر مساجد که محل تشکیل مجلس بود ما از کاخ ها هم برای تشکیل مجالس استفاده می کردند. خلفا به ویژه دوره عباسی به خاطر همنشینی با دانشمندان و عالمان تلاش میکردند کاخ هایشان کانون درخشش فرهنگی و آگاهی و پایگاه دیدار دانشمندان و ادیبان باشد(شلبی، ترجمه ساکت، ۱۳۶۱ش، ص ۷۵). منازل امیران و وزیران آل بویه نیز محفل و محل برای علماء و فضلا بود تا تا فارغ از ازدحام و مزاحمت و گرفتاری هایی روزمره در کمال آرامش با متخصصان رشته های مختلف به محض و بحث بپردازد. گاهی برخی بزرگان را دانشمندان نیز منازل خود را برای تدریس یا مناظره با ارباب مذاهب اختصاص داده بود. منزل شیخ مفید از جمله این مکان ها بود که مناظره های شیخ در آنجا انجام میگرفت(ابن جوزی، ۱۴۱۲ق، ج ۷، ص ۳۴۰). مکان های وارقان پایگاهی برای علماء و ادبا بود که در آن گرد می آمدند و بحث ومناظره میکرد. و این حاکی از آن است که نوعاً خود وراق مادر شمار علماء و ادبا بودند. تشکیل مجالس بحث منحصر به صحافی ها نبود بلکه در مغازه سفال و کوزه فروشی ها نیز جوانان ادب دوست، گرد می آمدند. از دیگر تشکیل مجالس علمی در آن دوره کتابخانه ها و دارالعلم ها بود که علاوه بر جمع آوری کتب به آموزش و تربیت شاگردان درموضوعات خاص می پرداختند. گاهی مناظره ها با بزرگان ادیان دیگر رخ می داد و چنین به نظر می رسید که جدل های کلامی بین مسیحیان و یهود از یک طرف و مسلمانان از سوی دیگر مودبانه و عاری از لحن تند بوده است(ابوحیان توحیدی، ۱۹۶۵م، صص ۳۰۱-۲۹۱). ۸- اهداف تشکیل مجالس در فرهنگ ایرانیان هدف اصلی از تشکیل جلسات، به ویژه جلسات دائمی مربوط به منازل دانشمندان، آموزش و آموختن بود. اما مجالسی که به ویژه در مکان های دیگر چون کاخ ها و منازل وزیران بر پا می شد، اغلب اهداف جانبی دیگری می توانست همراه داشته باشد، از جمله استهزا و به دشواری افکندن حریف، خود نمایی و فخر فروشی، به دام انداختن رقیب و نیز بیرون کردن رقیب از میدان که اغلب نیز اهداف آنان تأمین شده و موجب شادمانی برپا کننده مجلس و شرکت کنندگان در آن می گردید که شواهدی از هر یک در پی خواهد آمد. ۱-۸ مناظره در فرهنگ ایرانی برای آموزش و آموختن آموزش و آموختن مهم ترین انگیزه مباحثه ها ومناظره های مجالس بود. معمولاً این نوع مجالس به این صورت بود که شاگرد از استاد خویش یا گروه همتایان در موضوعی که خود آگاهی نداشت، مؤدبانه پرسش می کرد و در انتظار پاسخ می نشست. از آثار بر جای مانده از این مجالس کتاب الهوامل و الشوامل است که تألیف آن مربوط به ایامی است که ابوحیان در ری و دربار ابن عمید به سر می برد. کتاب، مشتمل بر پرسش ها (الهوامل) و پاسخ هایی (الشوامل) است که میان ابوحیان و ابوعلی مسکویه، فیلسوف و مورخ مشهور و کتابدار ابن عمید مبادله شده است(خراسانی، ۱۳۷۴ش، ج ۵، ص ۵۶۵). پرسش های ابوحیان جنبه استهزا و به دشواری افکندن حریف ندارد، بلکه در واقع برای آموختن است(ابوحیان توحیدی، ۱۹۵۱م، ص ۳۵۹). نمونه دیگر در دوره مورد بحث، مجلسِ اُنس اِبن سعدان با ابوحیان توحیدی است. ابن سعدان شب ها با ابوحیان در ابواب مختلف ادب و لغت و فلسفه و الهیات و اخلاق که خود در آن دانش ها اطلاعات بسیار داشت و این معنا از پرسش های او از ابو حیان آشکار است، به گفت وگو می پرداخت. ابوحیان شرح این گفت وگو را در کتاب مشهور الامتاع و المؤانسه که آن را به چهل شب تقسیم کرده، گرد آورده است. این مباحثات این گونه بود که وزیر مسئله ای مطرح می کرد و ابوحیان به درخواست وزیر به صراحت و با خاطری آسوده، پاسخ داد و ضمن پاسخ، پرسش های دیگر پیش می آمد و به همین روش در مباحث مختلف، گفت وگو می شد(ابوحیان توحیدی، ۱۹۳۹م، ص ۶۴۴-۶۴۲). ۲-۸ ارزیابی مرتبه علمی در مناظره ها در فرهنگ ایرانی گاهی نیز مناظره بین استاد و دانشجو یان حتی هم طرازان به منظور سنجیدن مرتبه علمی و یا دادن گواهی تدریس و یا اجازه ورود به جلسه درس اساتید بالاتر انجام می گرفت. به همین منظور اگر علمای شهری، شهرت علمی یکی از علمای شهر دیگر را می شنیدند، چند تن را از میان شهر خود انتخاب می کردند تا به آن شهر روند و با عالم مورد نظر، مباحثه و مناظره کنند. یکی از این موارد، داستان علمای شیراز و ابوسهل صُعْلوکی نیشابوری (م ۳۶۹ق)است که چون شهرت صعلوکی در فقه، تفسیر، نحو، کلام، ادب و علوم دیگر بالا گرفت و به شیراز رسید، علمای این شهر چند نفر را از میان خود بر گزیده و برای مناظره با صعلوکی به نیشابور فرستادند. صعلوکی به استقبال ایشان رفت. علمای شیراز در زمینه های مختلف با صعلوکی بحث کردند و او بر همه ایشان غلبه یافت(سبکی، ۱۳۴۴ش، ج ۲، ص ۱۶۹). ۳-۸ استهزا و به دشواری افکندن حریف برخی از جلسات به منظور استهزای حریف یا به دشواری افکندن وی نزد حاضران انجام می گرفت و این منظور که چه بسا از جانب میزبان و صاحب مجلس در نظر گرفته شده بود، گاه با موفقیت انجام می شد و زمینه خرسندی وی را فراهم می آورد و باعث بالا رفتن مقام حریف پیروز نزد صاحب مجلس نیز می شد. جالب آن است که اغلب حاضران و تماشاچیان جلسه نیز از نتیجه جلسه، شادمانی می کردند. ابوحیان توحیدی در الامتاع، مناظره ابوبشر مَتّی (منطقیِ برجسته آن عصر) با ابوسعید سیرافی (نحوی و فقیه برجسته بغداد) را در وقایع شب هشتم نقل می کند. این مناظره در حضور ابن فرات وزیر(در م۳۲۶/ ۹۳۹ق) جریان داشته و نویسنده خود، آنرا شنیده و ثبت کرده است. ابوبشر در این جلسه به سبب تعصب به زبان یونانی و دانش اندکی که از زبان عربی دارد، بارها سرزنش می شود و در پاسخ می گوید که نحو مربوط به لغات وکلمات است، در حالی که منطق به مفاهیم می پردازد و مفاهیم در ترجمه، محفوظ می مانند. اما سیرافی کوتاه نمی آید و یک سلسله سؤال های نحوی از متّی می پرسد که او نمی تواند پاسخ دهد. بدین سان، سیرافی در برابر حریفی که بی اطلاعی اش از ظرایف یک زبان بغرنج، در آغاز بحث مسلم انگاشته شده بود، به پیروزی سطحی نایل می شود. هر چه متّی در پاسخ گویی به این اختراعات زبانی بیشتر درمی ماند، سیرافی احساس رضایت بیشتری می کند. متّی به حریفش می گوید که اگر او هم به همین شیوه در زمینه منطق سؤال پیچ شود از عهده پاسخ گویی برنمی آید و همانند او درمی ماند، ولی سیرافی باز هم کوتاه نمی آید و با شادمانی به استهزای متّی ادامه می دهد.یادآور می شود که نه فقط وزیر، بلکه سایر شنوندگان هم از پیروزی نحوی بر منطقی، احساس شادمانی می کنند. همچنین نه تنها مَتّای نسطوری، بلکه کِنْدی (فیلسوف مسلمان) هم که به مَتّی یاری می رساند، سرانجام در سیل تمسخری که بحث به پایان می رسد، غرق می شوند. این تمسخر و استهزا، گاه از هر دو جانب مناظره کننده انجام می شد، چنان که شیخ مفید در مجالس خود آورده است: «روزی در مجلسی حاضر شدم، پس در آن کلامی از پستی و رذیلت بنی تیم بن مره جاری شد. در این باب، شیخی از شیعه برسبیل استهزا اشعاری می خواند که دلالت بر آن کند. چون آن شیخ اشعار خود را خواند، ابوالعباس بن هبه الله منجم با او به معارضه و منازعه پرداخت و با تمسخر ادامه داد: یا شیخ چه چیز تو را به اشعار عرب دانا کرده است؟(شیخ مفید، ترجمه خوانساری، ۱۳۷۷ش، صص ۱۱۹-۱۱۸) ۴-۸ خودنمایی و فخرفروشی گاه خودنمایی و فخرفروشی انگیزه تشکیل مجالس بود. تشکیل مجالس ادبی توسط وزیران در تالارهای ادبی یا حتی نشست های علمی در مجلس ایشان، اغلب با انگیزه فخرفروشی وزیر و خودنمایی ادیب یا دانشمند همراه بود. ابن سعدان هنگامی که به وزارت نشست، دانشمندان بزرگی چون ابوعلی عیسی بن زرعه (فیلسوف و منطقی)، ابوالخیر خمار (پزشک)، ابوعلی بن سَمح (منطقی)، ابوعلی مسکویه (مورخ)، یحیی بن عدی (فیلسوف و منطقی)، ابوالوفای بوزجانی (ریاضی دان) و گروه دیگر را گرد خود فراهم آورد و با آنها مجالس متعددی برپا می کرد، و به بحث و مناظره می پرداخت(ابوحیان توحیدی،۱۹۳۹م، صص ۶۴۸-۶۴۲) و خود به برپایی این انجمن ها فخر می فروخت.(همان، ۲۰۰۷م، ص ۸۰) طبیعی است عالمان و دانشمندان نیز به سبب شرکت در مجالس فوق، فخر می فروختند، به ویژه اگر در جریان مباحثه ، پیروز میدان بودند که باعث تقرب ایشان به وزیر یا امیر نیز می شد. داستان رفتن باقلانی از بصره به شیراز و ورود او به مجلس عضدالدوله و مناظره با بزرگان و رؤسای معتزله در حضور او در ترتیب المدارک از قول خود با قلانی ذکر شده است. این گرچه، نقل مناظره های یک جانبه است، اما مسلم است در این مذاکره، باقلانیِ اشعری مذهب که عقایدش کاملاً مخالف عضدالدوله معتزلی و شیعی بود، توانست با فصاحت کلام و نیروی استدلال و احتجاج در عضدالدوله نفوذ کند و به او تقرب جوید تا آنجا که به دستور او معلم و مربی فرزندش شد. عالمان و دانشمندان در جریان مناظره و در چگونگی بیان خود نیز اغلب انگیزه خودنمایی را ظاهر می کردند. ابن جوزی گوید: محدثی که در رقه (باغی در بغداد) از شیخ و استاد خود حدیث شنیده بود در سخنان خود می گفت: «حدثنی فلان و فلان با رقه» تا مردم گمان کنند که او برای فراگرفتن حدیث تا رقه شام رفته است. محدثی دیگر در بین نهر عیسی و نهر فرات می نشست و می گفت: «حدثنی فلان و فلان من وراء النهر» تا مردم فکر کنند که وی برای طلب حدیث تا ماوراء النهر سفرکرده است(ابن جوزی، ۱۴۱۲ق، ج ۳، صص ۲۵۲-۱۸۳). ۹- شرکت کنندگان در مجالس در فرهنگ ایرانیان ۱-۹ همتایان علمی شرکت در مجالس و انجمن های علمی و فرهنگی دوره آل بویه برای عموم عالمان و دانشمندان و ادیبان آزاد بود، اما آنچه مسلم است اعضای شرکت کننده در مناظره، اغلب در یک سطح و از فرهیختگان یک گرایش علمی بودند. به طور مثال، در جلسات فلسفی که مباحث فلسفی مطرح می شد، به طور طبیعی علاقمندان و آگاهان به فلسفه شرکت می جستند. اما آنچه در خور توجه است اینکه اغلب سعی می شد که اعضا از همتایان و همطرازان بوده باشند و به عبارتی حریفان از نظر توان علمی در یک سطح قرار داشته باشند. برای مثال، مجلس سجستانی از نظر ترکیب اعضا چنین توصیف شده است:
|
|