رویاها
تشکیل کسب و کار
انتقال تکنولوژی
شکل ۲‑۲۱: انواع فرصت ها از دیدگاه ؛ انواع فرصتها از دیدگاه آردیچویلی و همکاران، ۲۰۰۴
الگوی فرایند کارآفرینانه فایول[۱۵۷]
در این مدل فرایند کارآفرینانه از سه جزء تشکیل شده است:
افرادی که انگیزه کارآفرینی دارند
محیطی که در آن زندگی می کنند
فرصتی که بر اساس آن کسب و کار شکل خواهد گرفت
کسب و کار جدید
شکل۲-۲۲ الگوی فرایند کارآفرینانه فایول،۲۰۰۷
دانشگاه
مدل مفهومی گوررو و اوربانو
گوررو و اوربانو۲۰۱۰ [۱۵۸] در مقاله خود، پس از اشاره به وجود مدل هایی نظری در ادبیات (Clark 1998; Sporn 2001; Etzkowitz 2004; Kirby 2005; O’Sheaetal. 2005, 2008; Rothaermel et al. 2007) در ارتباط با پدیده دانشگاه های کارآفرین، با بکارگیری اقتصاد نهادی[۱۵۹] و دیدگاه منبع مدار[۱۶۰]، یکپارچگی عوامل نظری را نشان می دهند که به درک ارتباط عوامل محیطی (رسمی و غیر رسمی)، و عوامل داخلی (منابع و قابلیت ها) دخیل در فرایند گذار کمک می نمایند. شایان ذکر است که عوامل محیطی با توجه به اقتصاد نهادی به دو دسته رسمی و غیر رسمی و عوامل داخلی با بهره گرفتن از رویکرد منبع مدار به دو دسته قابلیت ها و منابع تقسیم شده اند. آنها مدل های نظری دانشگاه کارآفرین را در قالب جدول زیر ارائه می کنند.
مدل مفهومی پیشنهادی ایشان در قالب شکل زیر نشان داده شده است. براساس این مدل، چهار عنصر تعیین کننده در دانشگاه کارآفرین می بایست مورد توجه قرار گیرند: عوامل محیطی، عوامل داخلی، قابلیت ها و منابع. این عوامل و عناصر منجر به پیامد های دانشگاه کارآفرین می گردند.
شکل ۲‑۲۲: مدل دانشگاه کارآفرین؛ :گوررو و اوربانو[۱۶۱]، ۲۰۱۰
آنها در تحقیق خود از متدلوژی بکار رفته در کارت امتیاز نوآوری اروپا[۱۶۲] (EuropeanCommission, 2005) به منظور تحلیل عملکرد نوآوری اعضا اتحادیه اروپا که تحت استراتژی لیسبون[۱۶۳] هستند، بهره برده اند. همچنین، کارت امتیاز دانشگاه کارآفرین اسپانیا (SEUS[164]) بدنبال اصول برلین[۱۶۵]در رتبه بندی آموزش عالی (Institute for Higher Education Policy 2006) برآورد شده است.
محیط
سازمانهایی که در یک محیط قرار دارند، اغلب نسبت به حقایق، رویه ها و تغییرات یکسان، به شکلی کاملا متفاوت واکنش نشان می دهند. مدیران در سازمانهای مختلف در مورد اطلاعات خود از محیط بیرونی، برداشتهای گوناگونی دارند.
اطلاعات مربوط به محیط بیرونی یک سازمان همانند ماده خام برنامه ریزی استراتژیک است.بخش اعظم داده های عینی در مورد محیط عموما برای همه سازمانها در واکنش نشان دادن به محیطی یکسان است، که میزان توجه یا عدم توجه مدیریت به اتفاقات رخ داده در محیط مهم خواهد بود. به عبارت دیگر، مدیران باید به چه نوع و حجم از اطلاعات در مورد محیط بیرونی توجه کرده و از آنها استفاده نمایند دارای اهمیت بسزایی برای سازمان است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دسته بندی های مختلفی از عوامل محیطی شده است گری عوامل محیطی را شامل عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بین الملل و قوانین می داند. دیوید این عوامل را شامل نیروهای اقتصادی، نیروهای اجتماعی،فرهنگی، بوم شناسی و محیطی، نیروهای سیاسی، دولتی و قانونی، نیروهای فناوری، نیروهای رقابتی میداند. این عوامل کلان بر روی عوامل محیط صنعت که ما در آن قرار داریم تاثیر میگذارند و فرصتها و تهدیدات زیادی را برای سازمان ها به وجود میآورند.
فرصتهای آینده
در قسمت فرصت به اندازه کافی به فرصت پرداخته شد و در این بخش بر آینده بیشتر تاکید میکنیم.
گری مارکس در کتاب رهبری آینده محور( آماده سازی دانشگاهها، دانش آموزان و جوامع برای حقایق آینده) نگاه دقیقی به استراتژی های سازماندهی موسسات آموزشی و قابلیت های آنها و همچنین افراد دخیل در آینده سازی می کند.
پیام مارکس را میتوان در یک جمله به اختصار گفت: رهبری موثر آن است که، رهبری آن مداوم، استراتژیک و آیندهمحور باشد. علاوه بر این، این گونه رهبریها تنها زمانی قابل اجرا هستند که یک تیم هماهنگ و قابل اعتماد آنرا تشکیل داده باشد، آنهایی که محیط را به دقت بررسی و تحلیل می کنند. تنها زمانی حرکت مداوم یک رهبر به سمت آگاهی بیشتر است که راه را برای تغییر و به روزرسانی موسسات باز می کند و همچنین شفافیت در کار نیز از الزامات این فرایند میباشد.
مارکس روندهای را معرفی می کند که بر آینده ی اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیک،عوامل جمعیت شناختی و حتی آیندهی محیطی تاثیرگذار هستند.
رهبری آینده محور به اهمیت به کارگیری همه اعضاء در شناسایی و بررسی محیط(SWOT و PEST ) اذعان می کند، که هرکسی که در امر آموزش مشغول است خودش یک رهبر است، به این دلیل که اهمیت و تاثیر زیادی در جامعه دارد.
در کل مارکس به اهمیت آیندهنگری و ایستادگی اشاره می کند که یک هم ترازی بین ایستادگی و تغییر وجود دارد. او بیان می کند که قوانین در بعضی از جنبه های زندگی ثابت و پایدار است. بنابراین احساس آینده را میتوان به واسطه آموزش هدفمند شناخت.
مارکس به اهمیت تاریخ در نگاه به آینده، اهمیت اطلاعات و ایدههای که از اسکن محیط به دست آمدهاند و کندوکاو آنها در آرزوهای اشخاص اشاره می کند.
او همچنین اذعان می کند که موسسات باید به مصاف محدودیتهای امروز بروند تا راه را برای آینده هموار کنند.
خلق آینده یک فرایند مداوم است که انسانها را برای هدف مشترکی گرد هم می آورد. این گردهمایی برای شناسایی ویژگیهای سیستم آموزشی و دانشگاهی، کسب و کار، جامعه و حتی یک کشور است که در افراد حس وابستگی و تعلق به این محیطها ایجاد کند.
در این فرایند سوالهای اولیه این است که خصوصیات این موسسهی آموزشی یا هر موسسهی یا نهاد دیگر چیست؟ که می تواند دانشجویان و دانش آموزان را برای زندگی در دنیای اطلاعات آماده سازد؟ دومین سوال این است که این موسسه به چه خصوصیاتی در میان مردم معروف است؟ و چگونه میخواهیم مردم از ما یاد کنند؟
به طور خلاصه این ویژگیها شامل موارد زیر میشوند:
تمایل به ریسکهای بلندمدت
همگام بودن با سرعت پیشرفت و تغییرات جهانی
رهبری مداوم، استراتژیک و آینده محور
مشارکت همه اعضاء
شفاف سازی
از سویی دیگر سازمانهای امروزی برای موفقیت باید چندگام جلوتر از خود را ببینند تا به هدف برسند. برای شلیک به یک آهوی در حال حرکت باید به چند گام جلوتر از آهو شلیک کرد تا گلوله به آن اصابت کند( مهدی الوانی، مدیریت عمومی)
مارکس به این مساله اشاره می کند که سکههای امروز اطلاعات و ارتباطات هستند بنابراین باید از امروز برای آینده آماده شده و به جامعه واقعی و مشکلات آن وارد شویم.
سازمانهای امروزی نیز فرصت های را که در آینده از مقابلشان رد میشوند را باید زودتر ببینند تا بتوانند به آنها عکس العمل مناسب نشان دهند، این عکس العمل مستلزم آمادگی است که از قبل کسب شده است بنابراین دیدن فرصتهای آینده در زمان کنونی می تواند این آمادگی را در سازمان به وجود آورد که در زمان رسیدن به آن فرصتها به درستی از آنها استفاده کند.