- مدینه ضالّه بداله.
- مدینه ضالّه خست.
- مدینه ضالّه کرامیه.
- مدینه ضالّه تغلبیه.
- مدینه ضالّه جماعیه.
ج) نظام سیاسی امت:
در اینجا فارابى ابتدا امت را به دو نوع «امت فاضله» و «امت غیر فاضله» تقسیم کرده و در تعریف امت فاضله، که دست کم از سه مدینه تشکیل شده است، میگوید: «امتى که همه مدینههاى آن براى رسیدن به سعادت تعاون کنند، امت فاضله است». نظام سیاسی امت یکی از دو موضوع محوری پژوهش حاضر می باشد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت[۵۸].
د) نظام سیاسی معموره(جهانی):
همانند دو نظام قبلى، فارابى دولت جهانى خویش را به دو نوع «معموره فاضله» و «معموره غیر فاضله» تقسیم بندی میکند. در تعریف معموره فاضله، که دست کم از سه امت، یعنى دست کم از نه نظام سیاسى مدینه تشکیل شده است، میفرماید: «معموره فاضله هنگامى تحقق مییابد که همه امتهایى که در آن زندگى میکنند، براى رسیدن به سعادت تعاون کنند»[۵۹]. با توجه به اینکه مدینه، زیرمجموعه امت و امت هم زیرمجموعه دولت جهانى است، بنابراین، همه اقسام بیست و چهار گانه مدینههاى غیر فاضله، در ذیل امت غیر فاضله و معموره غیر فاضله مطرح خواهند بود. به این معنا که دست کم ۷۲ نوع نظام غیر فاضله و نامطلوب، در کنار سه نظام فاضله و مطلوب، مطرح خواهد بود که البته با توجه به اینکه هر امتى، دست کم از سه مدینه و هر معمورهاى دست کم از نه مدینه تشکیل شده است، تعداد نظامهاى نامطلوب، بیش از رقم فوق خواهد بود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
همانطور که در این بخش توضیح داده شد، توجه به جامعه و اجتماعی زندگی کردن انسان از موضوعات بسیار مهم اندیشه سیاسی فارابی می باشد. چرا که بدون عنایت به جامعه و زندگی اجتماعی، نظام سیاسی مد نظر معلم ثانی شکل نخواهد گرفت. در واقع، این حیات اجتماعی و دور هم زندگی کردن انسان است که منجر به پیدایش جوامع متعددی اعم از امت و معموره می شود. بنابراین، در چارچوب حیات اجتماعی انسان و توجه محوری به جامعه است که می توان به واکاوی اندیشه سیاسی فارابی در غالب نظام های سیاسی مطلوب و نامطلوب پرداخته و دیدگاه ها و اندیشه های معلم ثانی در این باره را تشریح نمود. با این اوصاف مشخص می شود که اهمیت پرداختن به موضوع فرد و جامعه و مفهوم اجتماع و زندگی اجتماعی در اندیشه فارابی بدین جهت است که تشریح این مسئله مقدمه و مبنایی برای شناخت و درک بهتر مفهوم «امت و امامت» در اندیشه سیاسی و رویکرد عملی وی خواهد بود.
بخش هشتم: امت و نظام سیاسی
در اندیشه سیاسی فارابی، نظام سیاسی و حکومت از جایگاه برجسه ای برخوردار می باشد. دو رکن اساسی نظام سیاسی فارابی مردم(امت) و رهبری(امامت) اند که در این بخش تلاش می شود تا تصویری ملموس از نظام سیاسی و حکومت مد نظر معلم ثانی ارائه گردیده و در بخش های بعدی جایگاه امت و امامت در آن به طور مبسوط تبیین گردد.
همانطور که پیش تر گفته شد فارابى به دو نوع اجتماع قائل است: ابتدا اجتماع ناقص که شامل اجتماعات پیش از تشکیل اجتماع مدینه میشود. او گاهى از این اجتماع ناقص، به «اجتماع غیر مدنی» هم تعبیر میکند. نوع دیگر، اجتماع کامل است که آن را «اجتماع مدنی» هم نامیده است. اولین سطح از اجتماع مدنى اجتماعى است که داراى انسجام و انتظام و کمال است و میتواند انسان را به خیر افضل و کمال قصوى برساند. اجتماع مدینه است. «الخیر الافضل و الکمال الاقصى انما ینال اولاً بالمدینه لا باجتماع الذى هو انقص منها»؛ یعنى خیر برتر و کمال نهایى، همانا ابتدا به وسیله مدینه تحصیل میشود نه با اجتماعى که کمتر از آن است. در حقیقت، اولین مرتبه اجتماع مدنى، که میتوان بر آن، اطلاق دولت و حکومت کرد، از «مدینه» آغاز میگردد و اجتماعات قبل از آن، اجزاى تشکیل دهنده آن هستند. فارابى بعد از مدینه، به اجتماع بزرگترى که دست کم از سه مدینه تشکیل میشود، به نام «اجتماع امت» اعتقاد دارد و از آن به «اجتماع میانه» یاد میکند و در سطح سوم، به اجتماع بسیار بزرگى، که دست کم از سه امت یا نُه مدینه تشکیل شده و همه انسانها و اجتماعات روى زمین را در بر میگیرد، اعتقاد دارد و از آن با عنوان «معموره ارض» یا «امم فاضله» یاد میکند. بنابراین، فارابى به سه سطح نظام سیاسى به اصطلاح معاصر، ملى، منطقهاى و جهانى معتقد است:
- نظام سیاسی مدینه که حکومت ملی می باشد.
- نظام سیاسی امت که حکومت منطقه ای می باشد.
- نظام سیاسی معموره ارض که حکوم جهانی می باشد.
معلم ثانی بر اساس ایده تقابل ارزشى، هر کدام از این نظامها را به «فاضله» و «غیر فاضله» تقسیم کرده و در مورد تحقق خارجى آنها، بر این باور است که این نظامها به صورت ترتبى هستند؛ یعنى از مدینه آغاز شده به امت میرسد و از مجموع چند امت، دولت جهانى تشکیل میشود. به همین دلیل است که نظام سیاسى فارابى، با نام اولین سطح آن، یعنى «مدینه فاضله» مشهور شده است. دولت جهانى و معموره فاضله فارابى، بدون تحقق دو نظام قبلى، هیچگاه به وجود نمیآید؛ همانطور که امت فاضله، بدون مدینه فاضله تشکیل نمیشود؛ ولى در سیر تصاعدى، ممکن است «مدینه فاضله» تشکیل شود، ولى امتى موجود نباشد و یا نظام امت تشکیل شود بدون این که نظام سیاسى معموره فاضله موجود باشد.
با این مقدمه، اهمیت تعریف نظام سیاسى روشن میشود؛ زیرا در واقع، نظام سیاسى را در سه سطح باید تعریف کرد. علاوه بر این، فارابى بر این باور است که ارائه تعریف جامع و مانعى که بیانگر حقیقت و ماهیت اشیا باشد، در توان بشر نیست. انسانها تنها میتوانند لوازم و اعراض و خواص پدیده را ادراک کنند. بر این اساس، او براى تبیین مفهوم نظام سیاسى در سطوح مختلف، از چهار منظر، آن را تعریف میکند:
الف) تعریف نظام سیاسی از منظر عناصر آن:
در نظام سیاسى معلم ثانى، دو عنصر بیش از دیگر عناصر اهمیت دارد تا آنجا که او از منظر آنها به نظام سیاسى خویش نگاه میکند. آن دو عنصر عبارتند از: ۱٫ عنصر غایى: در هر سه نظام سیاسى، رسیدن به سعادت و کمال و خیر، جزئى از تعریف آن است و این عنصر، مطلوبیت ذاتى دارد. ۲٫ عنصر تعاون: وصول به عنصر غایى، توسط شهروندان، منوط به همکارى و تعاون آنها است، لذا این عنصر، جنبه توصلى و مطلوبیت غیرى دارد[۶۰].
با عنایت به این دو عنصر، تعریف سه سطح نظام سیاسى، به شرح ذیل است:
الف) نظام سیاسى مدینه فاضله: اجتماعى که مقصود حقیقى از آن، «تعاون» بر امورى است که موجب حصول و وصول به «سعادت» آدمى است.
ب) نظام سیاسى امت فاضله: اجتماعى که همه مدینههاى آن براى رسیدن به «سعادت»، «تعاون» میکنند.
ج) نظام سیاسى معموره فاضله: اجتماع بزرگى که همه امتهایى که در آن زندگى میکنند، براى رسیدن به «سعادت»، باهم «تعاون» میکنند.
ب) تعریف نظام سیاسی از منظر سیاست فاضله:
فارابى سیاست را اسم مشترک براى همه انواع آن میداند و بر اساس ایده تقابل ارزشى، آن رابه دو نوع، سیاست فاضله و غیر فاضله تقسیم میکند و در تعریف سیاست فاضله میگوید: «السیاسه الفاضله هى التى ینال بها نوعا من الفضیله لایمکن ان یناله الابها… و ینال المسوسین من الفضائل فى حیاتهم الدنیویه و الحیاه الاخیره»؛ یعنى سیاست فاضله عبارت است از سیاستى که انسان را به سعادت میرساند که بدون آن، رسیدن به سعادت امکان پذیر نیست. هم چنین شهروندان را در دنیا و آخرت، به فضایلى رهنمون میشود که در غیر آن، رسیدن بدان میسر نیست. سپس در تعریف نظام سیاسى خود، از منظر این نوع سیاست میفرماید[۶۱]:
- نظام سیاسى مدینه فاضله: مدینهاى است که پیرو سیاست فاضله میباشد: «المدینه المنقاده لهذه السیاسه».
- نظام سیاسى امت فاضله: نظامى است که پیرو سیاست فاضله است: «الامه المنقاده لهذه السیاسه».
- نظام سیاسى معموره فاضله: امتهایى هستند که پیرو سیاست فاضلهاند: «الامم المنقاده لهذه السیاسه».
ج) تعریف نظام سیاسی از منظر ریاست و رهبری:
در اندیشه سیاسى فارابى، رهبرى از جایگاه بسیار بالایى برخورداربوده و رهبر فاضل، داراى ریاست فاضله است و نظامى که تحت رهبرى اینگونه رئیسان قرار دارد، نظام فاضله است. بر این اساس، در تعریف نظامهاى سیاسى چنین آمده است[۶۲]:
- نظام سیاسى مدینه فاضله: مدینهاى که تحت رهبرى و زعامت رئیس فاضل باشد؛ «المدینه المنقاده لهذه الریاسه».
- نظام سیاسى امت فاضله: اجتماعى که مدینههاى آن، تحت رهبرى و زعامت رئیس فاضل باشد؛ «الامه المنقاده لهذه الریاسه».
- نظام سیاسى معموره فاضله: اجتماعى که امتهاى آن، تحت رهبرى و زعامت رئیس فاضل باشند. «الامم المنقاده لهذه الریاسه».
د) تعریف نظام سیاسی از منظر غایت:
فارابى فیلسوفى غایتگرا است و در همه منظومه فکرى خود، علت غایى را مبنا قرار داده است[۶۳]. در موضوع نظام سیاسى خویش نیز با توجه به غایات مورد نظر، آن را طراحى و تعریف میکند.
- نظام سیاسى مدینه فاضله: نظامى است که اهل آن براى رسیدن به غایت سعادت، با هم تعاون و همکارى دارند؛ «المدینه التى یقصد بالاجتماع فیها التعاون على الاشیاء التى تنال بها السعاده الحقیقیه».
- نظام سیاسى امت فاضله: نظامى است که غایت همکارى و تعاون مردم و مدینههاى آن، وصول به سعادت است.