۷
پشرفته ص۳۴۸). ازاین رو ماهیت تجدیدنظرخواهی، بازبینی مجدد دعوای مطروحه در دادگاه بدوی، در دادگاه بالاتر از لحاظ شکلی وماهوی میباشد.
مبحث دوم: ضرورت تجدیدنظر
منابع و متون تاریخی، حکایت از آن دارد که تجدیدنظر و اعتراض به آرای قضایی، نهادی نوظهور در عالم حقوق نیست. در زمانهای کهن شاهان و سلاطین، گذشته از آن که، قضاوت در امور مهم را از حقوق و یا وظایف خود به شمار میآوردهاند، به تظلمات مربوط به آرا و احکام صادره از قضات منصوب خود نیز رسیدگی میکرده اند. این عملکرد، جلوهای از تجدیدنظر در گذشته محسوب می شود(ابو عامر، ۱۹۸۵، ص ۱۳۲ ).در قرون اخیر، تجدیدنظر به اشکال و گونه های مختلفی در اکثر نظامهای حقوقی به عنوان بخشی از فرایند دادرسی مورد شناسایی قرار گرفته است. بااین وصف، در مورد ضرورت آن اتفاقنظر وجود ندارد. بعضی آن را زاید و بیهوده می دانند و عدهای بر اهمیت آن استدلال کرده اند(ابو عامر، ۱۹۸۵،ص۱۴۳ ). از این رو دیدگاه های مخالفین و موافقین را به طور جداگانه مورد مطالعه قرار میدهیم(مقاله منصورآبادی، مجله اندیشههای حقوقی، شماره ۸ سال ۱۳۸۸).
گفتاراول: دیدگاه مخالفین تجدیدنظر
در مخالفت با تجدیدنظر به جهات زیر توجه شده است:
الف–بوروکراسی: بوروکراسی در لغت به معنای تمرکزگرایی و رعایت تشریفات اداری درحد افراط آمده است و در اصطلاح بر سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر تمرکزگرایی و رعایت سلسله مراتب اطلاق می شود که در انجام امور اداری و رسمی در بیشتر موارد به یک یا چند مقام خاص که در بالاترین مرتبه اداری و حکومتی قرار دارند، ختم می شود(الفاروقی، ۱۹۹۸، ص ۹۷). مهمترین دلیلی که در جهت اثبات نامفید، بلکه مضربودن تجدیدنظر مطرح شده است، پیدایش و حاکمیت بوروکراسی بر نظام و سازمان قضایی است.لازمه تجدیدنظر، به رسمیت شناختن سلسله مراتب اداری در سازمان قضایی است. بدین ترتیب که کار و فعالیت قضایی در یک مرحله به اتمام نمیرسد و زمانی میتواند از ارزش و اعتبار برخوردار باشد که این سلسله مراتب را سپری کند. چنین شیوهای در دراز مدت و حتی کوتاه مدت، به پیدایش سازمان گستردهای منجر می شود که انجام دادن کارها به رأس هرم آن ختم میگردد.
۸
در عمل، به نتیجه رسیدن یک کار تا جلب موافقت فرد یا افرادی که در رأس هرم قرار گرفتهاند به طول میانجامد و با توجه به گستردگی و کثرت کارهای قضایی، از یک سو، و محدودیت توان و کارایی یک فرد و یا تعداد اندکی از افراد، از سوی دیگر، انجام دادن کارها مقدور ومیسرنخواهدبود. انجام امور قضایی مستلزم دقت و سرعت توأم با یکدیگراست وچنین رویه ای نظام قضایی را از هدف باز میدارد.ثمره چنین رویهای، چیزی جز تمرکزگرایی وریاستپرستی نیست، درحالیکه تجربه نشان داده است که بوروکراسی باعث کندی انجام دادن امور و مانع بزرگی برای پیشرفت و ترقی جامعه است(ابو عامر، ۱۹۸۵، ص ۱۴۶). بوروکراسی باعث فربه شدن سازمان اداری و قضایی و تحمیل هزینه های اضافی به دولت و جامعه می شود، ابتکار عمل را از افراد سلب کرده، وآنان را به تبعیت کورکورانه وادار می کند. تجربه نشان داده است که ایجاد سازمانهای بالادست در تشکیلات اداری، مشکلساز و ناکارآمد است و به طریق اولی میتوان گفت که در سازمان قضایی زیانبارتر است. بدون تردید برقراری سیستم تجدیدنظر به پیدایش سازمانهای بالادست در نظام قضایی منجر می شود و انجام دادن فعالیت قضایی را دچار بحران می سازد. ازاینرو به جای پیش بینی تجدیدنظر باید راه های تقویت سازمان قضایی را در الگوهای دیگر همچون تخصصی کردن کارهای قضایی، توسعه دادگاه های بدوی و غیره جستجو کرد.
ب:تکرار رسیدگی: در رسیدگیهای قضایی، فرض براین است که یک مرجع قضایی پس ازاینکه تحقیقات لازم را به عمل آورد، تمامی زوایای کور و مبهم پرونده را مورد بررسی قرار داده، رسیدگی را به صورت کامل و فراگیر به انجام میرساند و آنگاه به صدور رأی اقدام می کند. بنابرین اگر دادگاهی قبل از تکمیل تحقیقات و رسیدگی کامل حکم صادر کند و نقصی در کار او وجود داشته باشد، باید راهی درپیش گرفت که چنین اقدامی صورت نپذیرد؛ نه آنکه کار رسیدگی را برای بار دوم به مرجع دیگری بسپاریم. اگر رسیدگی اولی به صورت کامل و جامع صورت پذیرفته باشد، دیگر جایی برای رسیدگی بعدی باقی نمیماند. در این حالت رسیدگی دادگاه بعدی(بالاتر)، نوعی دوبارهکاری و تکرار کارهایی است که قبلا انجام شده است(المرصفاوی،۹۸۲، ص ۷۹۱). بنابرین تجدیدنظر و رسیدگی مجدد در نظام قضایی نمیتواند چندان که انتظار می رود، مفیدو مؤثر باشد.
ج–رسیدگی دور از حقیقت: وقتی پروندهای تشکیل می شود، دادگاه بدوی امور و مسایل متعددی را مورد بررسی و رسیدگی قرار می دهد و ادله مربوط به آنها را جمع آوری می کند. اصولا دادگاه بدوی به صورت ملموس و محسوس،
۹
“