مرحله چهارم (۸ تا ۱۲ ماهگی ) : در این مرحله به تدریج مجموعه حرکات و صداهای کودک بسط می یابد، به طوری که کودک می تواند صداها و حرکاتی را که توسط دیگران ابداع شده و برای او جدید مستند را هم تقلید کند. اینک تصور «شیء ثابت[۲۳]» جزئی از موجودیت ذهنی کودک است. «دالی موشک» نمونه بارز این مدعاست. در این مرحله، مفهوم نمادین[۲۴] نیز رشد می کند. یعنی کودک می تواند، حتی شیء را در ذهن خود نگه دارد. استفاده از اسباب بازیهایی که با دکمه حرکت می کند، یا اشیایی که بتواند آنها را به شیء دیگر بگوید، با یک قوطی خالی که درونش شیء گذاشته نشده نباشد، و یا یک توپ کوچک نرم می تواند برای او جالب باشد. آب بازی و استفاده از ظروف سوراخ دار که آب از آن خارج شود و یا اشیاء غلطان از جمله بازیچه هایی که کودک در این مرحله از بازی با انها لذت می برد (مجیب، ۱۳۷۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مرحله پنجم (۱۲ تا ۱۸ ماهگی) : او با بهره گرفتن از روش آزمایش و خطا در مورد ویژگیهای اشیاء اطرافش، اطلاعات جمع آوری می کند. او دوست دارد اسباب بازیهای خود را پرتاب کند و با این کار چند کار را تجربه می کند، (شناسایی ویژگی سطحی شیء روی آن سقوط کرده، صدای برخورد شیء با زمین، ساخت و …) در این دوره کودک بارها و بارها حرکتی را با نظم خاصی انجام می دهد، مثلاض پایش را برای به حرکت درآوردن توپ بارها و بارها به آن می زند. این حرکات تکراری بعدها به بازیهای تمرینی[۲۵] تبدیل می شوند (مجیب، ۱۳۷۷).
مرحله ششم (۱۸ تا ۲۴ ماهگی ) : در این مرحله به نظر می رسد که کودکان بیش از دست زدن بع عمل، موقعیتها را نزد خود و به طور ذهنی مورد تفکر قرار می دهند. پیشرفت را در این مرحله می توان در کوششی که برای تقلید به خرج می دهند مشاهده کرد، پیاژه تذکر می دهد که کودان تا مدتی اصلاً نمی توانند از مدلهای تازه تقلید کنند و تنها کارهایی را که انجام می دهند که در گنجینه رفتارشان موجود است. تنها در این مرحله ششم است که کودکان قادر می شوند «تقلید تعویقی[۲۶]» را، یعنی تقلید نمونه های غائب را انجام دهند (کرین، ترجمه فدایی، ۱۳۸۲).
۲ ) بازیهای نمادین
بازیهای نمادین در حدود بین ۱ تا ۲ سالگی شروع می شوند و در ۴ و ۵ سالگی به اوج می رسند. در این مرحله از بازی، عناصر جدیدی وارد بازی کودکان می شوند. واقعیتها تغییر شکل می دهند. اشیایی که وجود ندارد به وسیله اشیای دیگر، نمایش داده می شوند. از تکه چوبی اسب، و با قرار دادن چند بالش در کنار هم باغچه یا خانه می سازند. کودک در این مرحله به تمرین تجربیات زندگی می پردازد و آنها را به شکلهای مختلف تجربه و آزمایش می کند (مقدم، ۱۳۷۰). او اسباب بازیها را به جای خود به بازی می گیرد، گوشی تلفن بازیچه اش را جلوی گوش حیوان اسباب بازیش می گذارند و در واقع نقش اسباب بازی به عنوان یکی از اشیایی که کودک با آن بازی می کند در بازی ابداعی اش تغییر کرده و تبدیل به عنصری نمادین می شود.
اما توجه به این نکته حائز اهمیت است و آن اینکه کودک در بازیهای نمادین اولیه بیشتر از اشیاء واقعی استفاده کنند. قاشق، تلفن، شانه سر واقعی اما به مرور می توانند از اشیاء غیرواقعی بهتر استفاده کنند (مجیب، ۱۳۷۷). بازی نمادی می تواند در مرکز مراقبت بهداشت جهت سازگاری، ترس از جدایی کودک در زمان بستری شدن به کار رود.
بازیهای نقش اجتماعی : معمولاً در این نوع بازیها، کودکان در نقش کس یا کسانی ظاهر می شوند و مسئولتی را بر عهده می گیرند. روان شناسان اجتماعی واژه «سناریو[۲۷]» را برای توضیح الگوهای ذهنی ای که از تسلسل امور و رفتار مناسب در موقعیتهای خاص داریم به کار می گیرند بزرگسالان، کتابها و برنامه های تلویزیونی در آموزش آن به کودک نقش بسیار مهمی دارند. در واقع هرچه نقشها بارزتر باشند و تکرار شوند، درک عمیق تر شده و فراگرفتن آن نقش آسانتر و بیشتر می شود. آگاهی از سناریوها کمک می کند تا کودک راحتر با مسائل اجتماعی برخورد کند. اشتراک در سناریوها اشتراک اجتماعی، گفتگو و تبادل نظر را ممکن می سازد. براین اساس کودک در بازیهای خیالی خود بسیاری از این سناریوها را تمرین و تکرار می کند. این بازیها به کودک کمک می کند اعمال، حرفها و حالتهای کسی را که در نقش او ظاهر گردیده به نمایش بگذارد و بدین ترتیب مسئولیت، کنترل و انعطاف پذیری را می آموزد.
به نظر اسمیلانسکی[۲۸] بازی نقش گذاری اجتماعی از ۵ عنصر زیر تشکیل می شود :
۱ ) نقش گذاری : کودک در نقش دکتر یا آموزگار ظاهر می شود و با رفتار و حرفهایش را نمود می کند که دکتر یا آموزگار است (ایفای نقش می کند).
۲ ) وانمود به تبدیل : مثلاً کودک یک مکعب یا جعبه را به عنوان اسلحه مورد استفاده قرار می دهد و از طریق آن به دیگران تیر شلیک می کند.
۳ ) تبادلها اجتماعی : حداقل دو کودک در این تبادل شرکت دارند.
۴ ) پافشاری و تأکید : دست کم ۱۰ دقیقه یک بازی دنبال شود.
۵ ) ارتباطات کلامی : (مجیب، ۱۳۷۷).
چنانچه کسانی که ناظر بازی کودکان هستند، به این نتیجه برسند کودکان بعضی از این عناصر را رعایت نمی کنند باید در نقش راهنما، بازی آنها را هدایت کند. با توجه به مطالب فوق بازی با مواد اجتماعی[۲۹] بازی ای است که تمرکزش بر روابط اجتماعی قرار دارد و از دیدگاه «گاروی» منبع و فراهم کننده اصولی است که برای باور کردن خود و وانمود کردن بدان نیاز است. و زمانیکه در اینگونه بازیها شخصیتهایی وجود داشته باشند و براساس داستانی به ایفای نقش بپردازند، به آن بازیهای نمایشی[۳۰] گویند (مجیب، ۱۳۷۷).
فایده های عاطفی عبارت اند از : رشد خودآگاهی، اعتماد به نفس و خویشتنداری. کودکان در بازی خیالی، فرصت تسلط یافتن بر محیطی را دارند که تنها محدوده های تخیل آنها حد و مرز آن را تعیین می کند. آنها می توانند خودشان را فراتر از دنیای واقعی، یعنی دنیایی که اغلب در آن احساس ناتوانی می کنند، ببینند و به دنیایی وارد شوند که می توانند لذت ناشی از تمرین قدرت تسلط خود در آن را تجربه کنند. به هنگام این کار آنها اغلب می توانند تعارضهای زندگی واقعی خود را کاهش دهند و با بازی کردن دوباره تجربه های ناخوشایند و رساندن آنها به پایانی خوش و انتقام گرفتن از واقعیت، آنها را جبران کنند (هیوز، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴).
بازی نمایشی، کودکان را تحریک می کنند تا به صورت آفریننده فکر کنند و در واقع مشخص شده است که آفرینندگی در آینده را پیش بینی می کند. افزون بر این، به نظر می رسد که پرداختن گسترده به بازی نمایش، حافظه، رشد زبان و توانایی های کسب چشم انداز شناختی در کودکان را بهبود می بخشد (هیوز، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴). سرانجام، بازی نمایشی به عنوان اجتماعی ترین نوع بازی توصیف شده است که بیشترین تأثیر را در رشد آگاهی اجتماعی در کودکان دارد. به نظر می رسد که شرکت در بازی نمایشی، توانایی کودکان برای همکاری در موقعیتهای گروهی، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و درک روابط انسانی را بهبود می بخشد. هنگامی که کودکان پیش دبستانی به بازی اجتماعی – خیالی می پردازند، موضوعهایی چون «کنترل و سازش» را کشف می کنند. بدین معنی که آنها وقتی به مشخص کردن و چانه زدن درباره نقشهای بازی و موضوع بازی می رسند، اغلب وارد فرایند ظرفیت مذاکره با سایر کودکان می شوند. اینگونه مذاکره به کودکان کمک می کند تا به طور موثری با یکدیگر ارتباط برقرار سازند و برخی از تعارضهای گریز ناپذیری را که در تعامل کودکان پیش دبستانی به وجود می آید، حل و فصل کنند (هیوز، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴).
این بازی به خصوص برای کودکانی با ارزش است که چندین رویه درمانی یا بستری شدن را تجربه می کنند یا تجربه خواهند کرد. پرستاران می توانند فرصتهایی برای بازی نمایشی هدایت شده فراهم کنند. جهت بازی می توان از یک اسباب بازی پزشکی یا از وسایل و لوازم واقعی پزشکی استفاده کرد. از جمله این اسباب بازیها گوشی، سرنگهای بدون سرسوزن، باند، گاز، دستکش و یک عروسک پارچه ای (به عنوان بیمار) هستند. کودکان از طریق استفاده از این وسایل، لذت برده و تجارب خود را آزمایش می کنند و تجاربی به دست می آورند. گاهی در این نوع بازی پرستار نقش شرک کننده فعال را ندارد و فقط بازی کودک را تماشا می کند. اما گاهی بازی توسط پرستا در مورد یک درمان یا یک رویه خاص فرماندهی و هدایت می شود. از جمله این رویه ها، گچ گیری، آسپیراسیون مغز استخوان، جراحی یا استفاده از لوازم پزشکی هستند.
۳ ) بازیهای با قاعده
بازیها با قاعده نقطه عطف بازیهای تمرینی و نمادین هستند (مجیب، ۱۳۷۷). این مرحله در سنین ۴ تا ۷ سالگی ادامه می یابد و در ۱۱ سالگی به مرحله نهایی رشد خود می رسد. در این مرحله اثرات بازی برای تمام عمر باقی می ماند و همزمان با رشد کودک و گذشت زمان به صورت کاملتر انجام می شود. کودک بازیهای نهادی را از طریق مشاهده رفتار سایر کودکان بزرگتر و اطرافیان و با پیروی از قواعد براساس تقلید فرا می گیرد. در این نوع بازیهاست که کودک قراردادهای پیچیده تری وضع می کند. همین قواعد موقتی و تنظیم شده توسط کودکان است که به کامل شدن بازیها کمک می کند و این تکامل در بازیهای سنین مختلف ادامه می یابد و در بزرگسالی با اشکال پیچیده تر و ضوابط خاص انجام می گردد (مقدم، ۱۳۷۰).
در بازی با قاعده کودکان کمتر از هفت سال، هر یک از آنان قواعد بازی را از بزرگترها به صورت متفاوتی به عاریت می گیرند و چون یادگیری و مراعات تمام قواعد بازی برای آنان مشکل است، تنها به یادگیری بخشی از آن بسنده می کنند (توفیق، ۱۳۷۰).
بازی از نظر چگونگی اجرا
بازیهای فردی : در بازیهای فردی کودک به تنهایی اقدام به بازی کرده و دیگران در بازی او دخالتی ندارند. کودکان کم سن و سال که قادر به ایجاد رابطه با دیگران نیستند و همچنین کودکانی که بر اثر برخی از عوامل، دسترسی به کودک دیگر ندارند به بازیهای فردی می پردازند. به طور کلی گرایش به بازیهای فردی با افزایش سن در کودکان کم می شود و بازیهای گروهی مورد توجه قرار می گیرند.
خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی کودک شناخته می شود و اعتبار و اهمیتی که خانواده با توجه به امکانات خود برای کودک و فعالیتهای او قائل می شود موجب برخوردهای عینی و سالم او با محیط و مسائل گوناگون می گردد. بازی به عنوان فعالیت اصلی و اساسی کودک در دوران قبل از دبستان تابع امکانات مختلف خانواده می باشد. به عنوان مثال، کودکی که در خانواده و محله پرجمعیت متولد می شود طبیعتاً به علت وجود همبازیهای زیاد تمایل به بازیهای گروهی و بازیهایی که احتیاج به وسائل چندانی ندارند پیدا می کند. اما بازیهای فردی برای کودکانی که هنوز قادر به بازی جمعی نیستند طبیعی می باشد، مثلاً این کودکان ممکن است دقائق بسیاری را با شیء مخصوصی که برای انها تازگی دارد به بازی بپردازند. بازیهای فردی به دلیل خاصیت ویژه ای که دارند احتیاج زیاد به خیالپردازی و قوه تخیل دارند. گاه کودکان در حین بازی، تقلید چند نفر را در می آورند که این امر خود موجب تقویت و گسترش قوه تخیل و ذهن کودک می شود.
بازیهای گروهی : بازی جمعی به ان دسته از بازیهایی اطلاق می شود که در آن دو یا چند نفر شرکت دارند. بازی جمعی معمولاً دارای قوانین خاصی بوده و افرادی که در آن شرکت دارند باید از این قواعد پیروی نمایند. اصولاً لذت بردن از بازی جمعی بستگی به رعایت همین قوانین دارد، در غیر این صورت بازی بی نتیجه خواهد بود. بازیهای جمعی موجب اجتماعی شدن کودک و سبب کسب مهارت لازم دربرخوردهای اجتماعی می شود.
از ویژگیهای بازیهای جمعی می توان گفت که این بازیها از سن ۳ سالگی شروع شده و حداکثر نفرات شرکت کننده در بازی ۳ نفر است که این گروه به زودی از هم پاشیده می شود. در ۵ سالگی جمع بازیکنان شامل ۴ یا ۵ کودک است که می توانند برای مدتی بیشتر به بازی خود ادامه دهند. از این رو گفته می شود که کودکان در سن ۲ یا ۳ سالگی در آن واحد می توانند توجه خود را فقط به یک نفر معطوف دارند. اگر ۳ کودک ۲ یا ۳ ساله را در کنار هم قرار دهیم همیشه ۲ نفر از آنها با هم بازی خواهند کرد و در تمام مدت بازی یکی از آنها در بازی شرکت نخواهد کرد. دلیل این امر آن است که تکرار صحیح و به موقع حرکات بازی دسته جمعی برای این گونه کودکان کاری مشکل می باشد، به علاوه آنها نمی توانند توجه خود را پیش از چند لحظه به یک موضوع معطوف دارند (مقدم، ۱۳۷۰).
انواع بازی
از نظر تکاملی، الگوهای بازی کودکان می توانند بر طبق محتوا و خاصیت اجتماعی طبقه بندی شوند :
بازی جسمانی : این نوع بازی سرگرم کننده بوده و می تواند باعث پرت شدن حواس کودک شود. نکته مهم در رابطه با بازیهای جسمانی توجه به این امر است که اگرچه هدف از انجام این نوع از بازیها تقویت قوای جسمانی به صورت کل است، اما در برخی از انواع تغییر یافته آن به تقویت حواس خاص توجه بیشتری معطوف شده است. از طرف دیگر اگرچه ظاهر این بازیها، گویای توجه به تقویت جسمانی کودک است، اما هر حرکت آن مستلزم استفاده از اندیشه کودک بوده و بنابراین تقویت قوای ذهنی کودک و اجتماعی شدن او نیز از اهداف مهم بازیهای جسمانی به شمار می رود (مهجور، ۱۳۷۰).
در محیطی مانند بیمارستان زمین بازی وجود ندارد، فراهم کردن یک محیط ایمن برای فعالیت آزادانه کودک مشکل به نظر می رسد. اشکال یاد شده و قابل مشت زدن و کوبیدن میخ، می تواند فعالیت فیزیکی را برای کودک فراهم کند. در بیمارستان بازی فیزیکی می تواند فرصتی را برای کودک جهت کاهش خشم و پرخاشگری و محرومیت فراهم سازد.
بازی بیانی[۳۱] : این نوع بازی به بازی فیزیکی شباهت دارد و فرصتهایی برای کودکان جهت بیان احساسات و صرف انرژی در راه های فعال و مناسب فراهم می کند. از جمله مواردی که در بازی بیانی استفاده می شود؛ مدادهای رنگی، ماژیکها و کاغذهای نقاشی هستند. بازی بیانی مثل چکش زدن روی اسباب بازی، آب، اسفنج اجازه می دهد که کودک به طور فعال احساسات و انرژی خود را از طریق یک راه درست و قابل قبول انتقال دهد.
بازی مهارتی[۳۲] : بازی مهارتی راهیی جهت کنترل، یا تسلط بر محیط توسط کودک است. این نوع بازی از شیرخوارگی شروع می شود (پرتاب یک جغجغه) خیلی از فعالیتهایی که با بازی مهارتی می شوند، می توانند به آسانی در بیمارستان یا کلیلنیک فراهم شوند. مثلاً کودکان ساعاتی را با کارکردن روی یک پازل یا سعی در کنار گذاشتن قطعات و ساختن خانه می گذرانند. این فعالیتها باعث تحریک حسی و حرکتی، افزایش اعتماد به نفس کودک و منحرف کردن حواس و ارتباط با کارکنان بیمارستان می گردند.
در مورد بازیهای نمادی و نمایشی و با قاعده به طور مفصل در بخش طبقه بندی پیاژه توضیح داده شد.
بازیهای آشنا سازی[۳۳] : این نوع بازی به کودکان اجازه می دهد تا به تجهیزات و وسائل مراقبت بهداشتی دست زده و از طریقی سرگرم کننده و بدون تهدید با آنها آشنا شوند. این نوع بازی برای آماده ساختن کودکان جهت رویه ها و یا بستری شدن بسیار کمک کننده است. از این فعالیتها می توان استفاده از گازها و باندها جهت ساختن وسائل تزئینی، استفاده از سرنگها، کاپهای دارویی برای آب بازی، تزئین تختخواب و صندلی و پایه سرمها نام برد.
بازی قائم مقامی[۳۴] : این نوع بازی می تواند به وسیله کودکانی که خیلی بیمار هستند، بی حرکت شده اند با توان کافی جسمانی ندارد استفاده شود. شرکت بیمار در این نوع بازی می تواند از مشاهده غیرفعالانه تا فعال بودن متوسط باشد. بیمار ممکن است با تکانهای سر دستورات غیرکلامی بدهد. از این فعالیتها می توان از بازی با عروسکهای خیمه شب بازی، خواندن کتاب، ساختن با قطعات یا خواند اشکال نام برد.
عوامل موثر در بازی
۱ ) رابطه جنسیت و بازیهای کودکان
طبق نظریه روان کاوان الگویابی جنسیتی را از طریق فرایند همانند سازی با پدر و مادر از سن ۴ و ۵ سالگی آغاز می کنند، آنها خصوصیات زنانه و مردانه را از والدین خود گرفته و درونی می سازد.
کودک از همان اوایل کودکی به خاطر رفتارهای دخترانه و پسرانه ای که انجام می دهد، تشورق و یا تنبیه می شود و نیز از طریق مشاهده رفتارهایی را که زنان و مردان انتظار می رود انجام دهند (مجیب، ۱۳۷۷).
دختران و پسران در دوره کودکی به بازیهای نسبتاً متفاوتی روی می آورند. تفاوت بیولوژیکی و روانی دختر و پسر به تدریج چهره خود را در رفتار آنان منعکس می سازد (عسگری و همکاران، ۱۳۸۴).
به طور کلی بازی در نزد پسران وسیله ای است برای اثبات خود در برابر دیگران، آنها بازیهای رقابتی و مسابقه ای را دوست دارند. بازیهایی که هیجان و جنب و جوش و حالتی از استقلال در ان دیده شود، به همین خاطر به دشواری می توانند از قوانین بازی پیروی کنند و دوست دارند که در هر حال برنده باشند و قوانین را به نفع خود تغییر دهند. در حالیکه بازی برای دختران وسیله ایست برای بودن با دیگران، به همین علت آنها بازیهای آرام و بدور از تهاجم را دوست دارند و به سادگی می توانند خود را با قوانین وفق دهند خود را ملزم به رعایت آداب و رسوم بازی کنند. علاوه بر این دختران به بازیهای نمادین و کلامی علاقه بیشتری نشان می دهند.
تفاوت جنسی در بازیهای «زدنی و هل دادنی[۳۵]» کاملاً مشهود و قابل توجه است و همیشه پسران این نوع بازیها را ترجیح می دهند. در آغاز جدالها پسران سعی می کنند که بازیچه را از دیگری بگیرند. آنها مکر می کنند که زدن یا چنگ زدن یک نوع دستور دادن در بازی است. شاید این تمایل یا آمادگی پسران برای چنین فعالیتهایی ارتباط با تأثیر هورمون جنسی در طی دوره رشد رویانی[۳۶] داشته باشد. و یا تحت تأثیر عوامل اجتماعی و تربیتی باشد زیرا پدران حتی از ۲ سالگی با پسران خود مشغول کشتی گرفتن و یا زورآزمایی هستند.
در نهایت کودکان تا ۵ سالگی به طور مختلط بازی می کنند اما از حدود ۶ تا ۹ سالگی به ویژه در ۹ سالگی گروهای مختلط جای خود را به گروه یک جنسیتی سنتی علائق مشترک بیشتری ظهور کند و پسران و دختران بیشتر همدیگر را در بازیهای گروهی بپذیرند (مجیب، ۱۳۷۷).
تعیین اسباب بازیهای متناسب با جنسیت براساس ترجیح واقعی آنها از سوی کودکان به هنگام بازی یا براساس رتبه بندی مستقل از سوی والدین
اسباب بازیهای پسرها | اسباب بازیهای دخترها |
مجموعه ماشین های مسابقه ای | عروسکهای مدروز[۳۷] |